گفتگو با قاتل یک پلیس در سرقت مسلحانه بانک  ! / خانواده شهید چه تصمیمی گرفتند؟!

متهم به قتل مامور نیروی انتظامی با رضایت اولیای دم از اعدام رهایی یافت.او حالا در زندان روزهای سختی را سپری می کند.

اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، پرونده قضایی اش کلکسیون جرایم است.از سابقه زورگیری و درگیری گرفته تا سرقت مسلحانه از بانک و قتل و حالا هم درگیری و کلاهبرداری در زندان اوضاعش را هر روز خراب تر کرده است.

از آن دسته متهم هایی است که هر تشنجی در زندان رخ می دهد،قبل از هر کس سراغ او می روند و مقصرش می دانند.اما خودش عقیده دارد از این وضع خسته شده و دلش می خواهد درست زندگی کند.دلش می خواهد مسئولان زندان باورش کنند دور از حساسیت ها اجازه دهند خودش را ثابت کند.

14 سال از عمرش را در زندان گذرانده و حالا که توانسته رضایت اولیای دم را کسب کند،دلش می خواهد طعم آزادی را بچشد و چشم امیدش به کمک مسئولان زندان است.

در ادامه این گزارش گفتگوی خبرنگار رکنا با این متهم را بخوانید.

سرقت مسلحانه از بانک منجر به قتل شد

چند سال داری؟

40 سال.14 سال هم هست که در زندان هستم.

در مورد اتهامی که تو را به اینجا کشاند توضیح بده.

اتهامم مشارکت در قتل عمدی است.در سرقت مسلحانه از بانک مامور را با تیر زدیم و جانش را از دست داد.

چه شد به فکر سرقت مسلحانه افتادی؟

قبل از آن سابقه درگیری و زورگیری داشتم.یک بار 15 ماه حبس کشیده بودم و بار بعد 3 سال در زندان بودم.وقتی آزاد شدم می خواستم کاری کنم که پول خوبی دست و پا کنم تا بتوانم کار کنم.با هم جرمم در مورد سرقت از بانک حرف زدم و نقشه سرقت را کشیدیم.بعد به یکی از بانک های شهریار رفتیم.آخر وقت رفتیم که بانک خلوت باشد.بانک مشتری نداشت.وارد که شدیم مامور جلو آمد و هم جرمم اسلحه کشید و تیراندازی کرد.من هم یک تیر زدم.برای همین هر دو متهم به مشارکت در قتل عمدی شدیم.

تقسیم پول بین سارقان مسلح بانک

آن روز چه مقدار پول از بانک سرقت کردی؟

اول فکر می کردم 12 میلیون تومان بوده اما بعد که دستگیر شدم فهمیدم 20 میلیون تومان بود.وقتی از سرقت به خانه دوستم برگشتیم،چند دسته اسکناس را زیر تخت ریخته بود و من متوجه نشده بودم.بعد بقیه پول ها را بین من و خودش تقسیم کرد.

موقع سرقت متوجه نشدی که اسکناس ها بیشتر از آنچه بود که دوستت تقسیم کرد؟

نه چون در آن لحظه به معاون بانک هم با اسلحه تیر زده بودم و می خواستم زودتر قائله تمام شود و بیرون برویم.اصلا حواسم به تعداد دسته های اسکناس نبود.

چطور دستگیر شدی؟

پنج ماه و نیم بعد از حادثه شناسایی شدیم.

خلاف در زندان بعد از بخشش از قتل

با این قتل بی رحمانه چطور توانستی رضایت بگیری؟

خانواده آن شهید خیلی بزرگوار بودند.وقتی خانواده من و هم جرمم سراغشان رفتند،قبول کردند که از قصاص ما گذشت کنند.تا یک قدمی اجرای حکم هم رفتم.در سوییت بودم و منتظر بودم که حکم اعدام اجرا شود.دیگر هیچ امیدی برایم نمانده بود.اما بالاخره رضایت دادند.

چرا با وجود اینکه تا یک قدمی چوبه دار رفتی باز هم در زندان مرتکب خلاف شدی؟

من کلاهبرداری در زندان را قبول ندارم.سال 95 در زندان درگیری ای راه افتاد که در آن یک نفر جان خودش را از دست داد.من هم در آن درگیری بودم.بعد از آن اسمم در میان مسئولان زندان بد شد و هر بار خلافی اتفاق می افتد به من شک می کنند.

زندگی خصوصی یک سارق مسلح

چقدر سواد داری؟

تا پنجم ابتدایی درس خواندم.ساکن جاده ساوه بودیم.پدرم جوشکاری کار می کرد و اعتیاد داشت.مجبور بودم کار کنم تا خرجم را تامین کنم.ما 5 فرزند بودیم و من بچه وم خانواده بودم.با درآمد بخور و نمیر پدرم که نیمی از آن هم صرف اعتیاد می شد،خرج ما نمی گذشت.

خانواده ات به ملاقاتت می آیند؟

پدر و مادرم هر دو سال 90 فوت کردند.خواهر و برادرانم هم خیلی دیر به دیر می آیند.سخت ترین اتفاق این سال ها برایم همین بود که در فاصله کم هم مادرم را از دست دادم و هم پدرم را.سر خاک هیچ کدام هم نتوانستم بروم.حتی به خاطر این اتفاق می خواستم در زندان خودکشی کنم که نشد.

الان دلت می خواهد چه اتفاقی در زندگی ات بیفتد؟

از زندان خسته شده ام.دلم می خواهد قاضی ناظر بر زندان من را به خاطر خلاف در زندان ببخشد و کمک کند زودتر آزاد شوم یا لااقل با انتقالم به یک زندان دیگر موافقت کند.در زندان رجایی شهر،همه مسئولان روی من حساس شده اند.اگر به زندان دیگر بروم شاید حساسیت ها روی من کمتر باشد و باور کنند که می خواهم بدون خلاف زندگی کنم.الان این را می فهمم که ته خلاف چیزی نیست.

برای بعد از آزادی هم برنامه ای داری؟

می خواهم مدتی با خواهرم زندگی کنم.بعد مغازه ای بزنم و کاسبی کنم تا زندگی ام را بگذرانم.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی