متین کوچولو شهید عاشق پیشه سردار سلیمانی + فیلم گفتگو با مادرجوان
حجم ویدیو: 75.85M | مدت زمان ویدیو: 00:07:05

به گزارش خبرنگار اعزامی رکنا به کرمان: از تهران به کرمان که رسیدیم با چندتلفن و پیگیری به خانواده شهدا مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی رسیدیم. خانواده مشارقی ،یکی از خانواده‌های شهدای مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی است. با خانواده مشارقی در بهشت زهرا(س) کرمان دیدار گذاشتیم.

چند دقیقه ای از اذان ظهر گذشته بود که با خانواده مشارقی ملاقات کردیم، مرد و زن جوانی که دختر خردسالشان هم همراهشان بود. تا یک سال گذشته ،یعنی قبل از اینکه پسرخردسالشان به نام متین شهید شود خانواده ای چهار نفره بودند وحالا در فراغ فرزند خردسالشان روزگار را سپری می کنند.

به همراه خانواده شهید قدم زنان به قسمت آرامگاه شهدای مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی می‌رویم،آرامگاهی که دربالاترین قسمت بهشت زهرا(س) شهر کرمان قرار گرفته است.

متین مشارقی فرزند بزرگ خانواده مشارقی، چند ماه پیش در دل خاک آرام گرفته است و مادرش هربار که بر مزار فرزندش حاضر می شود مثل ابر بهاری اشک می ریزد. فاتحه را که می خوانیم از مادر متین می‌خواهیم تا ماجرای شهادت فرزندش را برایمان بازگو کند.

زن جوان درحالی که با دست سنگ قبر فرزندش را نوازش می‌کند و قطرات اشک از روی صورتش سراریز شده و روی سنگ مزار پسرش می ریزد با صدایی لرزان و گریان اینطور می‌گوید:

آن روز جمعه را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم،اوایل صبح بود که خبر شهادت سردارحاج قاسم سیلمانی را شنیدیم. باور کردن این موضوع برای هیچ کس آسان نبود،چه طور امکان داشت این اتفاق افتاده باشد. پسرم متین با شنیدن این خبر گریه‌اش گرفت. باور کنید وقتی خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی تأیید شد انگار که یکی اعضای خانواده خودمان را از دست دادیم.

روز تشییع و آخرین روز زندگی متین

مادر متین ادامه می‌دهد: تا چند روز در شوک ماجرای شهادت حاج قاسم سلیمانی بودیم ،وقتی هم متوجه شدیم قرار است سردار را در شهرمان کرمان تشییع کنند دل توی دلمان نبود. تا صبح خواب به چشمانمان نرفت. اذان صبح را که گفتند و نماز خواندیم آماده شدیم تا به مراسم تشییع برویم. متین لباس سیاهش را پوشید و همگی از خانه بیرون رفتیم.

خانه ما نزدیک میدان آزادی شهر کرمان است به همین خاطر خیلی زود به محل اصلی تشییع پیکر شهید رسیدیم. جمعیت خیلی زیادی آمده بودند،وقتی خودروی حامل پیکر شهدا به میدان آزادی رسید همه همه‌ای برپا شد.جمعیت آنچنان موجی ایجاد که من و دخترم از پسرم و همسرم جدا شدیم. تاچند ساعت از همدیگر خبرنداشتیم.

مادر شهید ادامه داد: دلشوره داشتم و نگران بودم. گوشی تلفن همراه همسرم خاموش بود. بالاخره به این امید که همسرم و پسرم به خانه برگشته اند به خانه بازگشتیم اما هیچ خبری از آنها نبود. خیلی نگران بودم .خبرهای هم از جان باختن برخی از افراد در مراسم تشییع شنیده بودم که همین موضوع نگرانی ام را بیشتر می‌کرد.حدود 45 دقیقه از آمدنمان به خدا گذشته بود که همسرم تماس گرفت. تلفن را که پاسخ دادم همسرم گفت متین دچار حادثه شده و او را به بیمارستان شفا کرمان منتقل کرده اند.

یک هفته چشم انتظاری

متین 7 روز در کما بود،امیدوار بودیم تا او را دوباره خدا به ما بازگرداند اما سرنوشت چیز دیگری برای پسرم نوشته بود.این ها را مادر متین می‌گوید و ادامه می‌دهد: بعد از هفت روز چشم انتظاری پزشکان مرگ مغزی پسرم را اعلام کردند.

این مادر داغدیده می گوید: نمی دانم فرزندم به دلیل بی مسئولیتی مسئولان شهر کرمان از دست دادم و یا قسمت خدا این بود. اما خوشحال هستم که پسرم در راه عشق و علاقه‌اش به سردار دلها از این دنیا رفت. از حاج قاسم سلیمانی خواسته‌ام که هوای پسرم را داشته باشد. من فقط یک آرزو دارم ،آن هم این است که پسرم را درخواب ببینم.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.