داماد غیرتی بخاطر خواهرزن مطلقه قاتل شد / قتل حیثیتی بود

به گزارش رکنا ، هفتم آذرماه سال 85 زن جوانی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن شوهر 37 ساله است به نام فرهاد خبر داد .این زن گفت :شوهرم سوار بر وانت از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت.ما همه جا را دنبال او گشتم اما از او خبری ندارم و میترسم بلایی سرش آمده باشد .

با این شکایت تحقیقات پلیس برای افشای راز ناپدید شدن فرهاد آغاز شد .دو روز بعد ماموران پلیس نیسان آبی فرهاد را در جاده حسن آباد پیدا کردند که جسد وی روی صندلی ماشین قرار داشت و شواهد نشان می‌داد این مرد چند روز قبل خفه شده است .

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای رازگشایی جنایت به تکاپو افتاد .

ماموران پلیس با بررسی های تکمیلی دریافتند فرهاد با یکی از دوستان صمیمی اش است به نام سهیل اختلاف داشته است .

پلیس به مغازه سهیل رفت اما او مدعی شد زمانی که دوستش کشته شده وی در مغازه‌اش حضور داشته است .با اظهارات این مرد چند مظنون دیگر نیز بازداشت شدند اما پلیس به نتیجه مطلوب نرسید.

در حالی که ۵ ماه از کشته شدن فرهاد گذشته بود پلیس بار دیگر سهیل را بازداشت کرد و وی وقتی در بن بست اطلاعاتی گرفتار شد سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل دوستش اعتراف کرد .

اعتراف به جنایت ناموسی در دادگاه

سهیل در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و فرهاد سال‌ها بود با یکدیگر دوست بودیم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم .مدتی بود متوجه شده بودم او به خواهر زن که مطلقه بود ام نظر دارد .من غیرتی شده و از این موضوع ناراحت بودم. به همین خاطر تصمیم گرفتم با او صحبت کنم .

وی ادامه داد : آن روز او را اتفاقی در خیابان دیدم که سوار بر نیسان بود .من سوار ماشینش شدم و خواستم تا مرا به سمت بزرگراه آزادگان ببرد. سپس به نزدیکی حسن آباد رفتیم و چون آن منطقه را به خوبی می شناختم از او خواستم تا اجازه دهد من پشت فرمان ماشین بنشینم. وقتی به منطقه ای خلوت رسیدیم درباره خواهرزنم با او صحبت کردم اما وقتی او پشت سر خواهر زنم حرفهای ناشایست زد عصبانی شدم و طنابی را که همراه داشتم دور گلویش پیچیدم و او را خفه کردم .

این متهم گفت: من گوشی موبایل ،دو فقره چک و پول نقدی را که همراه داشت برداشتم و پیاده فرار کردم. سیم‌کارت را همانجا ه بیرون انداختم و گوشی موبایل را چند ماه بعد آتش زدم. من یکی از تراول ها ی مقتول را به عنوان حقوق به کارگرم و دیگری را به یک فقیر دادم. پولهای نقد را هم چند روز بعد در عروسی خواهرزاده ام به عنوان شاباش به عروس و داماد دادم.

این متهم درباره گرماه کردن پلیس نیز گفت: من برای اینکه رسوا نشوم به کارگر ام گفته بودم به همه بگوید آن روز در مغازه بودم و اصلا آنجا را ترک نکردم .

به دنبال اعتراف های مرد جوان برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. سهیل پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای‌دم به قصاص و۱۰ سال زندان محکوم شد.

بلاتکلیفی 14ساله

حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد اما اولیای دم پیگیر پرونده نشدند و به این ترتیب سهیل ۱۴ سال در زندان بلاتکلیف ماند .

وی نامه‌ای به قضات دادگاه نوشت و درخواست تعیین تکلیف مطرح کرد.

او در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت :۱۴ سال است که در زندان انده بلاتکلیف مانده‌ام و خانواده ام روزگار سختی دارند .من به خاطر خواهر زنم دست به این کار زدم اما حالا می‌گویم اشتباه کرده ام .اولیای دم نه پیگیر پرونده می شوند تا اعدام شوم و نه رضایت می دهند .

من مطابق ماده ۴۲۹ از قضات دادگاه تقاضای کمک دارند و می‌خواهم تکلیفم را روشن کنند .من در این سالها در زندان پیر شدم و حالا از این وضعیت خسته هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره درخواست وی اظهار نظر کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی