ربودن مرد ضایعات جمع کن در تهران به خاطر شیوع کرونا

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از چندماه قبل به دنبال شکایت یک مرد ضایعاتی آغاز شد .امین ۲۷ ساله که ضایعات جمع کن بود به پلیس آگاهی رفت و از جوانی به نام افشین شکایت کرد.

امین گفت : خانواده ام در شهرستان کار زندگی می‌کنند و من برای پیدا کردن کار به تهران آمده ام .چون کار مناسبی پیدا نکردم ضایعات جمع می کنم و آنها را می فروشم. دو روز قبل در حال جمع‌آوری ضایعات از سطل زباله بودم افشین مقابلم ایستاد و گفت کارمند یکی از شرکت‌های پیمانکاری شهرداری است .وی گفت حکمی دارد که طبق آن هیچ کسی نباید به خاطر شیوع کرونا زباله جمع کند. من از او حکم خواستم اما او برگه ای به من نشان نداد.

امین ادامه داد : افشین وقتی دید به او بی اعتنا هستم و زباله ها را می گردم مرا به شدت کتک زد .او به زور مرا سوار ماشین کرد و با خودش به شرکت پیمانکاری برد . در آن شرکت به من گفتند حق ندارم از این به بعد ضایعات جمع کنم.آنها مرا رها کردند اما افشین به حدی مرا کتک زده بود که به ناچار به بیمارستان رفتم و بستری شدم. حالا از او شکایت دارم .

به دنبال اظهارات این مرد پلیس به شرکت پیمانکاری رفت و افشین را بازداشت کرد .در بررسی ها مشخص شد حکمی که افشین ادعا کرده بود وجود ندارد و این حکمی ساختگی بوده است.

درگیری شدید مرد ضایعات جمع کن با پیمانکار شهرداری

به این ترتیب برای وی به اتهام آدم ربایی و ضرب و جرح کیفرخواست صادرشد و وی در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .

در ابتدای جلسه امین به تشریح شکایتش پرداخت و گفت :من در این اوضاع بد با جمع کردن ضایعات زندگی‌ام را می‌گذراندم. اما افشین مرا به شدت کتک زد که بدنم آسیب دید .من حاضر به رضایت نیست و به خاطر آدم ربایی از او شکایت دارم.

وقتی افشین که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه متهم ایستاد گفت :من کارگر شرکت پیمانکاری بودم. صاحبکارم گفته بود از شهرداری حکمی به دست آنها رسیده که به خاطر شیوع کرونا هیچ کسی حق ندارد زباله‌ها را بگردد و از آن ضایعات جدا کند .او به ما گفته بود اگر کسی را در حال جمع کردن ضایعات دیدیم دستگیر کنیم و به شرکت بیاوریم .

وی ادامه داد: باور کنید من نمی دانستم آن حکم ساختگی است .من در خیابان به سرویس بهداشتی رفته بودم که در حال بازگشت امین را در حال جمع‌ آوری ضایعات دیدم و به تذکر داد. ولی چون به حرفم گوش نکرد به ناچار او را سوار ماشین کردم و به شرکت بردم.من اتهاماتم را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی