قتل در عشق ممنوعه به زن متاهل تهرانی / ادعاهای عجیب فرزانه + فیلم گفتگوی اختصاصی
حجم ویدیو: 81.73M | مدت زمان ویدیو: 00:11:08

به گزارش اختصاصی خبرنگار جنایی رکنا، روز 27 مهر امسال زن جوانی با جیغ و فریادهای کمک کمک در طبقه سوم ساختمانی در خیابان شهید مدنی تهران از همسایه ها درخواست کمک کرد و همسایه ها وقتی وارد خانه شدند با شوهر فرزانه که غرق خون روی زمین افتاده بود روبرو شدند و در ادامه ماموران پلیس و تیم از امدادگران اورژانس در محل حاضر شدند.

مرد جوان که از ناحیه گردن هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد و ماموران تحقیقات خود را از فرزانه آغاز کردند.

زن جوان در تحقیقات ابتدایی به ماموران گفت: همسرم خواب بود و من برای خرید از خانه خارج شده بودم وقتی به خانه بازگشتم با شوهرم که غرق خون روی زمین افتاده بود روبرو شدم وقتی از او پرسیدم چه کسی تو را زخمی کرده به من فحاشی کرد و من در زمان خارج شدن از خانه و بازگشتن هیچ کسی را ندیدم و نمی دانم چه کسی دست به این کار زده چون من و شوهرم هیچ مشکلی نداشتیم و زندگی آرامی داشتیم.

این ادعا در حالی بود که ماموران در تحقیقات میدانی پی بردند که فرزانه و شوهرش با هم اختلاف داشتند و همسایه ها بارها صدای درگیری آنها را شنیده اند.

تحقیقات ادامه داشت تا اینکه پس از 2 روز مرد جوان روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفت و بازپرس پرونده با توجه به اظهارات دروغ فرزانه دستور بازداشت وی را صادر کرد و فرزانه در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

دروغ پردازی جدید زن خیانتکار

فرزانه که در تناقض گویی هایش گرفتار شده بود در داستانسرایی هایش ادعا کرد که من هیچ دروغی نگفتم، روز حادثه من داخل اتاق بودم و شوهرم جلوی تلویزیون خوابیده بود که صدای شوهرم را شنیدم و وقتی از اتاق بیرون آمدم دیدم همسرم غرق خون روی زمین افتاده است و وقتی از او پرسیدم چه کسی به تو حمله کرده اسم نیما را آورد، نیما خواستگار قدیمی ام است که به خاطر مخالفت های خانواده ام با هم ازدواج نکردیم تا اینکه چندی قبل نیما با من تماس گرفت و با در خصوص زندگی ام با او درددل کردم که فکر می کنم او تحت تاثیر حرفهایم قرار گرفته و بدون اینکه حرفی به من بزند دست به قتل شوهرو زده است.

دستگیری خواستگار قدیمی

همین کافی بود تا ماموران با اقدامات فنی خانه نیما را در شهر مشهد شناسایی کنند و در عملیاتی غافلگیرانه پسر جوان روز 12 آبان ماه دستگیر شد و در همان ابتدا به قتل شوهر زن مورد علاقه اش اعتراف کرد.

قتل شوهر توسط دوست پسر

قتل به خاطر عشق به زن متاهل

نیما 22 ساله که دلباخته زن متاهل شده بود می گوید هیچ چیزی ارزش آن را ندارد که بخاطرش کسی را از بین ببری حتی اگر دنیا را بخاطرش بدهند.

سابقه داری؟

نه.

تحصیلات؟

اول دبیرستان، چون علاقه به کار موبایل داشتم اول دبیرستان ترک تحصیل کردم و به بازار موبایل رفتم.

شغل؟

4 سال قبل از بازار موبایل بیرون آمدم و تولیدی کفش راه انداختم.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

قتل.

چه کسی؟

شوهر زن جوانی که قرار بود با آن ازدواج کنم.

با فرزانه چطور آشنا شدی؟

4 سال قبل برای دوران آموزش نرم افزار به سبزوار رفته بودم که فرزانه را با یکی از دوستانش دیدم و شماره موبایلم را به دوستش دادم و گفتم که برای امر خیر شماره می دهم و قصد مزاحمت ندارم و اگر موافق بودند با من تماس بگیرند.

می دانستی فرزانه متاهل است؟

نه، یک سال از طریق تلگرام با هم در ارتباط بودیم که پس از یک سال ادعا کرد که در روستایشان قرار است ازدواج کند و ازدواجش اجباری است و نمی توانیم دیگر با هم باشیم به همین خاطر ارتباطمان قطع شد و پس از آن فقط عکس هایش را می دیدیم و چون عشق اولم بود دیگر نمی توانستم با کسی ازدواج کنم یا حتی دوست شوم.

چرا دوباره با هم ارتباط برقرار کردید؟

2 سال از هم بی خبر بودیم تا اینکه خرداد ماه سال گذشته به من پیام داد.

چه زمانی متوجه شدی که متاهل است؟

وقتی ارتباط مان دوباره شروع شد به من گفت می خواهد دروغ هایش را فاش کند و به من گفت متاهل است وبچه دارد و پدرش کارخانه دار نیست و وضع مالی خوبی ندارد و در آخر ادعا کرد که می خواهد از همسرش جدا شود.

خانواده ات خبر داشتند؟

بله، مخالفت کردند اما چون فرزانه را دوست داشتم به حرفهایشان گوش نمی کردم و قرار بود بعد از جدایی فرزانه به خواستگاری اش بروم.

چطور به فکر قتل افتادی؟

یکبار به من گفت اگر شوهرم نبود چقدر خوب می شد که صحبتش را قطع کردم اما چند روز بعد دوباره سر حرف را باز کرد و قرار بود خودش او را به قتل برساند.

به چه شیوه ای؟

قرار بود داخل غذای شوهرش سم بریزد و حتی برای اینکه لو نرود بعد از ریختن قرص داخل غذا چند روزی به خانه خواهرش برود و با صحنه سازی خودش را بیگناه معرفی کند.

تو چطور وارد بازی شدی؟

در نقشه هایی که داشت نتوانسته بود موفق باشد بعد به من گفت که یک چاقو بخرم و حتی آدرس مغازه را هم به من داد و خواست وقتی شوهرش می خواهد به سرکار برود او را در پارکینگ خانه با چاقو بزنم و بعد به خانه شان بروم و بعد از چند ساعت از آنجا خارج شوم که کسی به من شک نکند، اما وقتی به آنجا رفتم نتوانستم نقشه را عملی کنم.

چرا از چاقو داخل خانه استفاده نکردی؟

می گفت نمی خواهد کسی به او شک کند به همین خاطر خواست تا چاقو بخرم.

وقتی موفق نشدی چه شد؟

وقتی موفق نشدم به ترمینال رفتم که به شهرمان بازگردم که ماشین برای مشهد نبود که فرزانه خواست تا پشت بام خانه شان بروم و در آنجا بخوابم و بارها به من گفته بود که اگر این کار را نکنم باید دیگر بیخیالش شوم.

روز جنایت چه اتفاقی افتاد؟

صبح پیام داد و دوباره تحریکم کرد، سپس در را باز کرد، داخل خانه شدم، فرزانه داخل اتاق خواب بود و از لای در مرا می دید و شوهرش در سالن پذیرایی خوابیده بود، نمی توانستم نقشه را اجرا کنم که به فرزانه نگاه کردم که با دست اشاره کرد اگر نکشم دیگر باید قید او را بزنم نفهمیدم چه شد ، یک نگاه به فرزانه می کردم یک نگاه به فرزانه و در یک لحظه 2 ضربه به گردن شوهرش زدم و به سرعت از خانه خارج شدم.

پس از قتل کجا رفتی؟

به ترمینال رفتم و چاقویم را در آنجا شستم و سپس سوار بر اتوبوس به مشهد رفتم.

خانواده ات با خبر شدند؟

به خانواده ام گفتم دست به چه کاری زدم اما آنها باور نمی کردند که پدرم از من خواست راستش را بگویم که باز به آنها گفتم و بعد از 8 روز در خانه دستگیر شدم.

فکر نمی کردی شناسایی شوی؟

می دانستم، 2 روز بعد از ماجرا فرزانه با موبایل شوهرش به من زنگ زد و شوهرش در بیمارستان بود و از من خواست که خودم را معرفی کنم و می گفت از او بازجویی می کنند واگر خودم را لو ندهم او را دستگیر می کنند.

عذاب وجدان داری؟

بله، نه خواب دارم نه خوراک، همیشه کابوس می بینم، چه تو خواب و چه در بیداری یک لحظه صحنه قتل از جلوی چشمم کنار نمی رود.

ارزشش را داشت؟

نه، چون فرزانه را دوست داشتم و عاشقش بودم دست به این کار زدم، فرزانه از دوست داشتن من سواستفاده کرد. از بین بردن یک نفر برای به دست آوردن دنیا هم ارزش ندارد.

چه درخواستی داری؟

می دانم خانواده مقتول عزیزشان را از دست دادند، باور کند بارها برای قتل رفتم اما نتوانستم کاری بکنم و پشیمان شدم و نمی دانم آن روز چه اتفاقی افتاد که دست به این کار زدم اما باور کنید من مقصر 100 درصدی این ماجرا نیستم و می خواهم که مرا ببخشند.

حاضری با فرزانه ازدواج کنی؟

اگر قول بدهد و وفادار باشد و تحت هیچ شرایطی به من خیانت نکند و موضوع زندگی قبلی اش را تکرار نکند حاضرم با او ازدواج کنم.

زن خیانتکار

فرزانه 27 ساله که در ماجرای قتل شوهرش به جرم معاونت در قتل دستگیر شده است می گوید من باور نمی کردم پسر عاشق پیشه دست به قتل شوهرم بزند.

ازدواج کردی؟

بله، یک بچه هم دارم.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

معاونت در قتل شوهرم.

چرا به نیما نگفتی متاهل هستی؟

شوهرم مرد خوبی بود اما به من محبت نمی کرد و در یک سال اول نیما از طریق تلگرام در ارتباط بودم و او ابراز احساسات می کرد.

چطور قطع رابطه کردی؟

باردار بودم و نمی خواستم نیما باخبر شود به همین خاطر با او به بهانه ازدواج قطع رابطه کردم.

چرا دوباره با نیما ارتباط برقرار کردی؟

شوهرم خیانت کرده بود به همین خاطر به او پیام دادم.

نیما کی متوجه شد تو متاهلی؟

وقتی دوباره ارتباطمان شروع شد به او گفتم راستش را می خواهم بگویم اگر خواست رابطه اش را ادامه می دهد اگر هم نخواست که تمام می شود که نیما وقتی حرفهایم را شنید و فهمیدم متاهل هستم و بچه دارم گفت به خاطر صداقتی که داری می خواهم به رابطه مان ادامه دهم.

تو پیشنهاد قتل را دادی؟

نه، وقتی با شوهرم دعوا می کردم با نیما هم بدرفتاری می کردم و نیما وقتی می فهمید دعوایمان به خاطر شوهرم است می گفت او را می کشم اما من حرفش را باور نمی کردم.

با همسرت اختلاف داشتی؟

شوهرم معتاد به مواد مخدر شیشه بود و مرا به باد کتک می گرفت.

چرا طلاق نگرفتی؟

چند بار خواستم از او جدا شوم اما پدر خدابیامرزش مخالفت کرد.

نیما پیشنهاد قتل را داد؟

نیما مطرح کرد، من نگفتم، او می گفت می کشمش و از سر راه بر می دارم که من هم گفتم هرکاری می خواهی انجام بده اما باور نمی کردم او همچین کاری کند.

نیما گفته که تو با دست به او اشاره کردی که ضربه را بزند؟

دروغ می گوید، من داخل اتاق بودم، فکر می کردم مثل بارهای قبل می آید و می رود، زمان زیادی طول کشید و فکر می کردم از خانه خارج شده است که ناگهان صدای شوهرم را شنیدم که با ناله مرا صدا زد و وقتی از اتاق بیرون آمدم شوهرم را دیدم که غرق خون است.

بعد از قتل به نیما زنگ زدی؟

چند روز از روز ماجرا گذشت و شوهرم در بیمارستان بود که با نیما زنگ زدم و گفتم خودش را به پلیس معرفی کند و پلیس از من بازجویی کرده و احتمال دارد مرا لو بدهد.

عذاب وجدان داری؟

عذاب وجدان دارم، مگر می شود نداشته باشم، شوهرم بیگناه کشته شد.

چرا به رابطه ات با نیما ادامه دادی؟

100 بار خواستم تمام کنم اما تهدید می کرد که عکس هایم را اینستاگرام پخش می کند.

حاضر به ازدواج با نیما هستی؟

نه، از همان روز اول به او گفتم حتی اگر از شوهرم طلاق بگیرم حاضر به ازدواج با او نیستم.

بنا بر این گزارش، 2 متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ویژه قتل در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.