محسن محروقی کجاست؟ / شروین کوچولو یکسال هست که پدر ندارد+ عکس چهره
حوادث رکنا: محسن محروقی، جوان گرافیست بدون برجای گذاشتن کوچکترین ردپایی از خود به طرز مرموزی ناپدید شده است و پس از گذشت یک سال همچنان خبری از محسن محروقی وجود ندارد.
محسن محروقی از یکسال پیش به طرز مرموزی گم شد و معمای سرنوشت محسن محروقی هنوز پر ابهام است و خانواده محسن محروقی چشم انتظار اثری از پسرشان هستند اما هنوز خبری از گشایش در پرونده محسن محروقی نیست.
یکسال گذشت اما خانواده محسن محروقی هنوز امید دارند. چشمانتظار نشستهاند تا ردی و نشانی از پسر گرافیست پیدا شود. بیخبری و انتظار بیپایان سهم خانواده محروقی شده است. نه کسی او را دیده و نه سرنخی از این پسر 37ساله پیدا شد. او که یکی از اهالی مطبوعات بود، هیچ رد و نشانی از خود به جا نگذاشته است. سرنوشتش معمایی مانده و خانوادهاش هم چشمانتظار یک سرنخ کوچک ماندهاند. پرونده ناپدیدشدن محسن هنوز روی میز قاضی دادسرای پردیس قرار دارد؛ پروندهای که در پلیس آگاهی تهران به جریان افتاد ولی خیلی زود به دادسرای پردیس ارجاع شد. این درحالی بود که بنا به خواسته خانواده محروقی، پرونده به دادسرای تهران ارسال شد تا روند رسیدگی سریعتر انجام شود. تحقیقات قضائی اما در تهران به ثمر ننشست و بار دیگر پرونده به دادسرای پردیس بازگشت.
جستوجوها برای محسن محروقی ادامه دارد
روند رسیدگی با وجود یکسال هنوز در جریان است اما بدون هیچ نتیجهای. جستوجوها ادامه دارد. خانواده محسن روز گذشته بار دیگر به دادسرای پردیس رفتهاند تا در سالگرد ناپدیدشدن پسرشان نشانی یابند. اینبار مادر هم همراهیشان کرد تا شاید چشمان بارانی و مویههایش راز نقطه تاریک پرونده را روشن کند.
ناپدیدشدن محسن عذابی تلخ بر دل خانوادهاش گذاشته است. حالا آنها ماندهاند با کولهباری از انتظار. هنوز چشمانتظارند. چشمانتظار سرنخ یا ردی از محسن که به طرز مرموزی ناپدید شده است. انتظار دیدن محسن برای خانوادهاش ویرانکننده است. وقتی گم شد، لبخند هم در خانهشان گم شد. گرد پیری روی تار تار موهای پدر و مادرش نشست. با هر تماسی روزنه امیدی به دلشان روانه میشود اما خیلی زود پوچ میشود.
یک سال انتظار خانواده محسن محروقی
زهره محروقی خواهر محسن از یکسال انتظار به «شهروند» میگوید: «هیچ اتفاق جدیدی در پرونده محسن وجود ندارد. تنها پرونده برادرم از تهران دوباره به پردیس ارجاع شده است. استعلامهای بانکی و جدید دوباره گرفته شده است اما هیچ نتیجهای در بر نداشت. روز گذشته به همراه مادر و پدرم دوباره به دادسرا رفتیم. مادرم برای نخستینبار بود که به دادسرا میآمد. دلش تاب نمیآورد. مادرم در دادسرا التماس میکرد تا نشانی از محسن پیدا شود، اما پرونده ناپدیدشدن برادرم گویا پیچیده است. هیچکس هنوز ردی از او نیافته است.»
دوماهی است که پرونده محسن بار دیگر به دادسرای پردیس بازگشته است. برای تسریع روند رسیدگی دادستانی دستور داده است. خانواده محروقی اما همچنان خوشبین هستند. «محسن جایی زیر همین آسمان نفس میکشد اما نمیدانیم در کدام نقطه. شاید از زندگی خسته بوده، گریزان شده و به جایی پناه برده که کسی نشانیاش را نداند. این مثبتترین تصور ما از گمشدن برادرمان است.»
بیقراریهای پدر محسن محروقی
خواهر محسن در کلامش امید دارد، همانند مادر و دیگر اعضای خانواده محروقی. پدر اما بیقرار است. فراموشی میهمان روزمرگیاش شده است. اما محسن را هنوز به خاطر دارد. لحظهای نیست که نام پسرش را زمزمه نکند. شاید ساعتی با بازی کلمات دیگران قانع شود اما دوباره بیقراریهایش آغاز میشود. افکار پدر وقتی در زبان جاری میشود، اعضای خانواده محروقی دیگر آرام نیستند. روی تصورات خوشبینانهشان خط میکشند و دلشان دریایی مواج میشود. نکند بلایی سر جگرگوشهام آمده است؟ نکند او را دیگر نبینم؟ شاید جایی اسیر باشد؟ پسرم اگر نفس میکشید، ما را چشمانتظار نمیگذاشت؟
خواهر بزرگتر این گرافیست 37ساله میگوید: «پدرم از همه بیتابتر است. هر دقیقه از محسن میپرسد. به او از امیدهایمان میگوییم از اینکه هیچ نشانی از مرگ محسن نیست. اگر بود، جسدی پیدا میشد و تحویل پزشکی قانونی میشد. در این مدت برای شناسایی جسد بارها به پزشکی قانونی رفتیم اما نشانی از محسن نبود. این همان نقطه روشن پرونده است. با این حرفها ساعتی آرام میشود اما دوباره سوالتش را زمزمه میکند. آشفته میشود و بیتاب. کاش تمام شود این کابوس و محسن زودتر به خانه برگردد.»
صبوری مادر محسن محروقی
مویههای مادر اما در خلوت است. در تاریکی شب یا در تنهایی خانه. کسی چشمان اشکبارش را نبیند. خانواده دیگر غصه مادر را نخورد. در این دوران انتظار غم او هم اضافه نشود. صبوری میکند تا بچهها و نوههایش در خانه سوت و کور محروقی نالان نباشند. «مادرم نمیخواهد جو خانه متشنج شود. بیقراریهای پدر حالمان را بد میکند اما مادر میخواهد آرامش داشته باشیم. صبوری کرده است. اما میدانیم که او دور از چشمانمان اشکهایش سرازیر میشود.»
محسن محروقی گمشده
زهره محروقی در ادامه از وکیلی گفت که پرونده محسن را در دست داشت. «وکیل کارکشتهای بود. پروندههای قتل و جنایت زیادی در سابقهاش داشت، اما او هم نتوانست کاری کند. اعتقاد داشت که پرونده محسن جنایی نیست و در جایی، در نقطه مبهمی نفس میکشد که هیچکس از سرنوشتش خبر ندارد. اما مگر میشود برادرم در جریان اینهمه بیتابی و بیقراری خانوادهاش باشد و بیتفاوت بگذرد. حتما مشکلی پیش آمده است. محسن برادر بیتفاوتی نبود. امید داریم که زنده است اما ممکن است اسیر باشد یا گروگان.»
گرافیست گمشده
معمای پیچیده سرنوشت محسن محروقی همه روزنامهنگاران و مطبوعاتیها را شوکه کرده است. او نیست و خانوادهاش را بین امید و انتظار زجرآور تنها گذاشته است. شروین پسربچهای که حالا 6سال دارد، انتظار آمدن پدرش را میکشد.
محسن 18سال سابقه کار در بخش فنی مطبوعات را داشت. شهروند، مغرب، صاحب قلم، همشهری سرنخ، روز ورزش، دنیای فوتبال و توسعه روزنامههایی هستند که او در آنجا بهعنوان گرافیست کار میکرد اما 3سالی بود که در کارخانه سیمان پردیس بهعنوان تکنیسین برق مشغول به کار بود.
ناپدید شدن راز آلود
خواهر محسن درباره جزئیات ناپدیدشدن برادرش گفت: «محسن مدرک تحصیلیاش برق و الکترونیک بود. از سال 96 به پیشنهاد خانواده همسرش در کارخانه سیمان پردیس مشغول به کار شد. کارخانهای که برادرهای همسرش مدیر و سرپرستش بودند. اول تیرماه سال گذشته بود که مادرم با محسن تماس گرفت. زنگ میخورد ولی پاسخگو نبود. همزمان با همسرش تماس گرفت که ادعا کرد محسن از طرف کارخانه مأموریت دارد. هربار ادعاهای همسرش تغییر میکرد، تا اینکه متوجه شدیم هیچ ردی از محسن نیست و همسر و برادرهای همسرش او را آخرینبار اول تیرماه دیدهاند که لباس کار به تن داشت و دیگر هیچ.
تنها چیزی که ما میدانیم، لباس و گوشی محسن در کارخانه جامانده است. در این مدت خانواده همسرش میگفتند که اعلام مفقودی کردهاند و پلیس پیگیر کارهایش است، اما بعد از مدتی متوجه تناقضگوییهایشان شدیم و تصمیم گرفتیم خودمان طرح شکایت کنیم. در همین بین هم متوجه شدیم همسرش نفقه و مهریهاش را به اجرا گذاشته است. پرونده مفقودی محسن در پلیس آگاهی شاپور به جریان افتاد. تمام مدارک لازم را تحویل دادیم. از شاهدان و خانواده همسرش بازجویی شد ولی چیزی مشخص نشد. درحال حاضر با توجه به اینکه کارخانه در منطقه پردیس قرار دارد، پرونده در کلانتری و دادسرای پردیس به جریان افتاد. به درخواست ما پرونده برای سرعت رسیدگی بیشتر به تهران ارجاع شد اما دوماه پیش بود که پرونده دوباره به پردیس برگشت تا روند رسیدگی در منطقه گمشدن محسن ادامه پیدا کند.»
زمان گمشده در سرنوشت اسرار آمیز محسن محروقی
ماجرا عجیب به نظر می رسد. جوان گرافیست بدون برجای گذاشتن کوچکترین ردپایی از خود به طرز مرموزی ناپدید شده است. خانواده اش پس از گذشت مدت زیادی از ناپدید شدنش به پلیس مراجعه و اعلام گمشدگی می کنند. کارآگاهان پایتخت درحل این پرونده راه به جایی نمی برند و حالا پرونده به پلیس آگاهی پردیس ارجاع داده شده است او آخرین بار حوالی ساعت 9 شب در کارخانه سیمان برادرزنش با لباس کار ناپدید شده است.
به گزارش اختصاصی گروه حوادث رکنا، شب سوم تیرماه 99 بود که محسن محروقی به طرز مرموزی ناپدید شد.جوان گرافیستی که سالها در روزنامه ها و مجلات مختلف فعالیت داشت و به گفته خانواده اش در چهار سال گذشته برای اینکه خرج و دخل زندگی اش جور دربیاید در کنار کار مطبوعات درخانه سیمانی که برادرزن هایش مدیر و صاحب اینت کارخانه بودند هم کار می کرد.
تا همین چند روز پیش کم تر کسی از ماجرای مفقود شدن او باخبر بود تا اینکه یکی از دوستانش در صفحه شخصی اینستاگرام خود خبر از ناپدید شدن دوست 20 ساله اش به نام محسن محروقی داد. پس از این ماجرا بود که پای ماجرای مفقود شدن مرد جوان به رسانه ها باز شد.حالا غریب به یک سال از آن شب پر رمز و راز می گذرد. همان شبی که محسن بدون اینکه تلفن همراه و یا کارت های بانکی را بردارد درحالی که لباس کار به تن داشت ناپدید شد.
هنوز پلیس و یا دستگاه قضایی اطلاعاتی درخصوص این پرونده ارائه نکرده، همسر محسن محروقی هم مهر سکوت بر روی لبانش زده و با هیچ رسانه ای گفت و گو نمی کند. حتی تلاش خبرنگار رکنا برای گفت و گو با همسر محسن راه به جایی نبرد. در این میان فقط خواهر محسن محروقی و یکی از نزدیکترین دوستان او حاضر به گفت و گو با رسانه ها شده اند.
خواهر محسن در گفت و گویی تلفنی با خبرنگار رکنا اینطور می گوید: برادرم مدرک تکنسین برق داشت به همین خاطر همسرش هماهنگ کرد تا درکارخانه سیمانی که متعلق به برادرنش بود کار کند تا یک حقوق ثابت داشته باشد. خب این کار با حقوق ثابت شرایط پایدارتری نسبت به روزنامه داشت و برادرم در این مدت هم کارهای مطبوعاتی را انجام می داد و هم تکنسین برق کارخانه بود.
وقتی محسن ناپدید شد
خواهر محسن درباره ماجرای ناپدید شدن او اینطور می گوید: چند روز قبل از اینکه محسن محروقی ناپدی شود مادرم برالی کاری با او تماس گرفت و صحبت کرد اما چند روز بعد وقتی برای پیگیری با او تماس گرفت دیگر پاسخی دریافت نکرد. وقتی با عروسمان تماس گرفت و از محسن پرسید در پاسخ سوالش پاسخ های متفاوتی دریافت کرد. یک بار به او گفته بود که تلفن همراه محسن شسکسته ،یک بار دیگر به او گفته بود به مأموریت رفته است. با این حال هنوز نه مادرم و نه هیچ کدام از ما درجریان ماجرای ناپدید شدن او نبودیم .
زن جوان می گوید: پدر ومادرم شهرستان بودم تا اینکه پدرم به تهران برگشت و به خانه ما آمد.یک شب در خانه نشسته بودیم که تلفن همراه پدرم زنگ خورد. خیلی اتفاقی آن را پاسخ دادم . پشت خط همسر برادرم بود که گفت یک هفته ای می شود که محسن ما را ترک کرده است. از شنیدن این خبر شوکه شدم.وقتی به او گفتم چرا یک هفته بعد ما را درجریان قرار داده است پاسخ قانع کننده ای به من نداد.به همین خاطر او و برادرش را که مدیر کارخانه است به خانه ام دعوت کردم تا از ماجرا بیشتر با خبر شوم. آنها گفتند محسن بدون اینکه به کسی خبر بدهد ما را ترک کرده و حتی لباس ها و تلفن همراهش و کارت های بانکی اش را با خودش نبرده است.همسرش می گفت شاید خارج رفته و یا گمانه زنی های دیگری . وقتی از او پرسیدم ماجرا را با پلیس در میان گذاشته گفت بله ما اعلام کرده ایم و پلیس درحال تحقیق روی پرونده برادرم است.
وی ادامه می دهد: از آنجایی که نمی خواستیم مادرم درجریان ماجرا قرار بگیرد و ناراحت شود هیچ حرفی به او نزدیم و از آنجایی که همسرش گفته بود پیگیر ماجرا است و جای نگرانی نیست پیگیر نشدیم تا اینکه یک ماه بعد وقتی متوجه شدیم هیچ خبری از برادرم نیست دیگر طاقت نیاوردیم و پس از مراجعه به پلیس اعلام مفقودی کردیم. پلیس تحقیقات زیادی انجام داد و سرنخ هایی که وجود داشت را پیگیری کرد اما درنهایت تحقیقات راه به جایی نبرد و پرونده به آگاهی پردیس منتقل شد چون محسن در کارخانه ای که در آن منطقه بوده ناپدید شده بود.
ماجرای عجیب یک فیلم
در ماجرای ناپدید شدن محسن محروقی ، تا به امروز خانواده اش گمانه زنی های زیادی انجام داده اند. خواهر محسن محروقی درباره این گمانه زنی ها اینطور می گوید: یک روز به محل زندگی برادرم رفتیم .متاسفانه چون حدود 90 روز بود که از ناپدید شدنش می گذشت فیلم های دوربین مداربسته پاک شده بود اما ما به یک فیلم دست پیدا کردیم .فیلمی که در آن مشخص بود همسر محسن ویکی از اقوام آنها درحال جابه جا کردن یک جعبه هستند. یا اینکه هسمر برادرم به یکی از همسایه ها گفته است از خانه ما بوی رنگ نمی آید.
شکایت از مدیران کارخانه
حالا یک سال از ناپدید شدن محسن محروقی می گذرد و حتی کوچکترین اثری از او پیدا نشده است. خواهر مردجوان از روند پیگیری پرونده مفقودی برادرش اینطور می گوید: تا حدود یک ماه پیش ما از هیچ فردی شکایت نکرده بودیم و پرونده با فرض اینکه برادرم مفقود شده است درحال پیگیری بود اما حدود یک هفته پیش با حضور در دادسرای پردیس از برادرهای همسر محسن شکایت مستقیم کردیم.اما هنوز از همسرش شکایت نکردیم.
او ادامه می دهد: این روزها چشممان به در خشک شده تا محسن محروقی از راه برسد. گوش به زنگ هستیم تا او تماس بگیرد و خبر از سلامتی اش بدهد . این روزها بیشتر از همه دلمان به حال پسر خردسال برادرم می سوزد. او خیلی به محسن وابسته بود و ا ین روزها دوری از پدر برای این کودک خردسال خیلی سخت است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر