گفتارهایی از چهره های مطرح حوزه سلامت از تجربیات شان پس از عمومی شدن بیماری کرونا
روایت سپید پوشان از زندگی پسا کرونا
رکنا: آخرین روز بهمن ماه سال گذشته بود که سخنگوی وزارت بهداشت برای نخستین بار خبر فوت دو شهروند قمی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا را رسانه ای کرد.
به گزارش رکنا، اخباری که در ابتدا شاید خیلی جدی گرفته نمیشد اما بتدریج و با انتشار تصاویر عجیب از مبتلایان به این بیماری نوپدید و ضد عفونی کردن استان های قم و گیلان هراس و نگرانی گسترده ای بین مردم ایران و جهان ایجاد کرد.
به گزارش رکنا، از همان روز های نخست رسانهای شدن این ماجرا تاکنون، کمتر لحظاتی است که برخی چهرههای مرتبط با نظام سلامت را در رسانه ها نبینیم. چهرههایی که از همان روزهای نخست با این اتفاق هولناک یا درگیر شدهاند یا در نهایت دقت و حساسیت برای جلوگیری از شیوع این اپیدمی گام برداشته اند. دکتر ایرج حریرچی از همان ابتدا به دلیل بازدیدهای مستمر از مراکز درمانی به کرونا مبتلا شد و البته بعد از سپری کردن دوران بیماری و قرنطینه خانگی دوباره به ستاد ملی مدیریت مقابله با کرونا برگشت و فرماندهی نظارت بر اجرای این طرح ها در استان ها را بر عهده گرفت.
دکتر کیانوش جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت که از همان روزهای اول با برگزاری ویدئو کنفرانس اخبار مربوط به آمار مبتلایان به کرونا را حتی در تعطیلات رسمی نوروز به سمع و نظر مردم رساند او حتی بعد از فوت پدر و اقوام نزدیکش بر اثر ابتلا به کرونا همچنان در ساختمان بلوار ایوانک ماند تا مسیر شفاف سازی در وزارت بهداشت دنبال شود. اما در این میان نباید از فداکاریهای دکتر مینو محرز عضو کمیته کشوری بیماریهای عفونی وزارت بهداشت غافل شد. پزشکی که با جانفشانی به مراقبت از بیماران عفونی پرداخته و در این راه البته خودش هم به بیماری کرونا دچار شد ولی لحظهای از اطلاع رسانی نکات بهداشتی و کمک به نوشتن دستورالعملهای بالینی این بیماری جدید به وزارت بهداشت دریغ نکرده است.
در ادامه دکتر حسین کرمانپور رئیس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کشورهم اولین پزشکی بود که تجربهاش را از روند ابتلا و درمان بیماری کرونا با روزنامه ایران مطرح کرد و بعد از آن بود که این گفت و گو از طریق کانال های تلگرامی در اختیار مردم قرار گرفت و مردم بهت زده در جریان چگونگی مراقبت و کنترل علائم بیماری کووید19 قرار گرفتند. در این گزارش تجربیات این افراد را در روزهای کرونایی می خوانیم.
شکست خیز دوم کرونا با اجرای فاصله گذاری اجتماعی
در شرایط کنونی که شیوع ویروس کرونا کشور را درگیر خود کرده و روی مسائل اقتصادی و معیشت مردم تأثیر گذاشته است ما شاهد هستیم که مردم در دو جبهه کرونا و تحریم در حال مبارزهاند آنچه بنده را به عنوان ناظر بر اجرای طرح بسیج ملی مبارزه با بیماری کرونا شگفت زده کرد روند همکاری مردم در طرح فاصله گذاری اجتماعی بود. واقعیت این است مردم ما در این فاز از برنامههای ستاد ملی کرونا بسیارخوب عمل کردند و رفتارهای شان در مقایسه با بسیاری از کشورها مناسب بود البته در این میان برخی افراد رفتارهایی هم داشتند که بقیه مردم را در معرض خطر قرار دادند.به همین خاطر توضیحات و نگرانیهای ما هم بیشتر برای این گروه از مردم است چرا که ما به هیچ وجه به مرحله کنترل بیماری وارد نشدهایم و بهترین کار در شرایط فعلی مدیریت شیوع ویروس کرونا است.
به عنوان ناظر اجرای این طرح ،همه دستگاهها و بویژه دولت با حداکثر توانشان در جهت مدیریت شیوع ویروس کرونا وارد شدهاند و اگر بخواهیم عملکردمان را با کشورهایی همچون ایتالیا، اسپانیا و امریکا مقایسه کنیم میبینیم این کشورها در ابتدای اپیدمیبیماری کرونا،شیوع آن را به مدیریت کشورها ربط میدادند یا مثلاً حزبی که سر کار است شعار انتخاباتیاش مخالفت با واکسیناسیون بود یا یکی از کشورها از همان ابتدا عنوان کردند بیماری کرونا اهمیت ندارد. حتی ترامپ رئیس جمهوری امریکا هم در نتیجه شیوع کرونا با اقتصاددانان و بانکداران به دلیل مقابله با کرونا جلسه اضطراری گذاشت یعنی اول خواست اقتصاد را حل کند اما وقتی مدیریت کشورمان را با این کشورهای توسعه یافته مقایسه میکنیم متوجه میشویم همکاریهای بین بخشی بویژه قوه قضائیه با دولت بسیار خوب بود در واقع اگر شرایط را ارزیابی کنیم باید بگویم عملکرد خوبی داشته ایم البته به این معنا نیست که عملکرد مان کاملاً ایده آل بوده است.
با این حال تأکید میکنم نباید از رفتارهای مرتبط با فاصله گذاری اجتماعی عقب نشینی کنیم چون خطر ویروس کرونا برای همه دنیا از جمله کشور ما کماکان جدی است و هنوز با کنترل این بیماری فاصله داریم برای همین هم باید ملاحظات اقتصادی و معیشتی مردم را در نظر گرفت. به هر حال ما در دو جبهه کرونا و تحریم ناجوانمردانه مقابله میکنیم.به عنوان خدمتگزار ملت همچنان به مردم توصیه میکنم در خانههایشان بمانند تا بتوانیم جلوی ابتلای موارد جدید را بگیریم. همانطور که همکاری مردم در زمینه فاصله گذاری اجتماعی کم نظیر بود و مردم به خوبی رعایت کردند. خوشبختانه با آگاهی که مردم پیدا کردند مهمترین یار و یاورکادر درمانی کشور هستند البته ممکن است برخی متخلفان هم ما و مردم را گرفتار کنند اما باید اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی در همه شهرها به حداکثر ممکن برسد چرا که اگر دوباره سطح ارتباط اجتماعی به زمان ماههای دی و بهمن سال گذشته برسد به طور قطع با پیک مجدد بیماری کرونا مواجه خواهیم شد، به عنوان کسی که از ابتدا درگیر با مدیریت و مقابله با بیماری کرونا بودم از همه مردم میخواهم تا از ترددهای غیرضروری خودداری کنند و نگذاریم کادر درمانی ما خسته و فرسوده شود.
افسردگیهای وحشتناک بعد از موج کرونا
«ناقلان بیعلامت»؛ شاید بتوان این عبارت را یکی از کلیدیترین و خطرناک ترین مسائل مربوط به ویروس کرونا دانست. افرادی که بدون هر گونه علائم بیماری حامل ویروس هستند و زنجیروار دیگران را آلوده میکنند. داستان ابتلای من به کووید 19 هم از پنهان بودن ویروس کرونا شروع شد. ماجرا
بر میگردد به زمانی که این ویروس در کشور دوره کمونش را طی میکرد و هنوز از سوی وزارت بهداشت تشخیص داده نشده بود. در آن بازه زمانی بیماران با علائم آنفلوانزا و گرفتاری ریه و علائم حاد تنفسی در بیمارستانها بستری میشدند، ما بیمارانی داشتیم که با علائم حاد تنفسی از قم به تهران میآمدند اما مشخص نبود که کرونا دارند. بعدها با ایجاد امکانات تشخیصی، ویروس کرونا شناسایی و مشخص شد این بیماران مبتلا به کرونا بودهاند. من هم همان موقع مبتلا شده بودم اما علائمینداشتم. در این بازه زمانی سعی کردم در مصاحبههای خبری ،در این باره اطلاعاتی را به مردم بدهم، البته مردم هم فوقالعاده ترسیده بودند. کم کم احساس کردم زود خسته میشوم و مدام عرق میکنم اما اهمیتی ندادم و به کارم مشغول بودم تا اینکه یک روز وقتی برای بازدید به آزمایشگاه خصوصی رفته بودم تست دادم و جواب تست کرونایم مثبت بود. همچنان علائمینداشتم و سطح اکسیژن خونم خوب بود اما مدت دو هفته خودم را در خانه ایزوله کردم و خوشبختانه تست همسرم هم منفی بود. البته من در اتاق جداگانهای بودم و ماسک میزدم و وسایل ضد عفونی مهیا بود.
در همه مدت بیماریام از طریق واتساپ در جلسات وزارت بهداشت شرکت میکردم. آن موقع وزارت بهداشت با تشکیل کمیته علمیستاد کرونا گایدلاینهای ( راهنماهای بالینی )مربوط به بیماری را باید تهیه میکرد و من در این جلسات به شکل مجازی حضور داشتم.البته بعد از دوره بیماریام، در حال حاضر مریضهایم را ویزیت میکنم و کارهای تحقیقاتیام را انجام میدهم.
متأسفانه با گذشت زمان هرچه جلوتر میرویم ویروسها بدتر میشوند. سال گذشته سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد از 10 مورد تهدید سلامت مردم دنیا یک موردش بیماریهای عفونی هستند. هنوز ابولا بیماری ترسناکی است اما ویروس کرونا با کسی شوخی ندارد و فوقالعاده هوشمند است. تجربه نشان میدهد، این ویروس با تمام ویروسها فرق میکند به هر حال هنوز تازه از اپیدمیعبور کردهایم و اطلاعات ما زیاد نیست و چون واکسن و درمانی هم ندارد به سرعت عالمگیر شده و کشتارهای زیادی بر جای میگذارد. کرونا با همه تجربیات 40 سال گذشته من متفاوت بوده و خیلی وحشتناک است.
ارزیابیهای ما نشان میدهد گروهی از مردم وحشتناک از کرونا میترسند. اینها در خانه ماندهاند و پیشگیری میکنند اما عدهای هم مثل جوانان نمیترسند و برنامههای خودشان را دارند اینها همانهایی هستند که علاوه بر خودشان اطرافیان را هم آلوده میکنند. در برخوردی که با مردم داشتم احساسم این بود که این افراد آگاهی ندارند، رسانهها باید روی این موضوع زیاد کار کنند دانش پزشکی کم است و از همه بدتر جوانان درباره ویروس کرونا به طرف آن چیزی رفتهاند که بیشتر تبلیغ میشود. یعنی طب سنتی. اما نمیدانند که طب سنتی هم جوابگوی این ویروس وحشتناک نیست. من مراجعهکنندگان جوانی دارم که مبتلا شده و عنبرنسارا استفاده کردهاند چون تبلیغش زیاد بوده است یا اینکه حجامت را به عنوان روش درمان انتخاب کردهاند. من دیدم که در بیماری کووید19 سنتگرایی بیش از حد انتظار بر دانش جدید پزشکی سایه افکنده است. به هر حال تبلیغات رسانهای و غیر رسانهای در این باره زیاد است.باور کنید کرونا شوخی ندارد.
این روزها ما شاهدیم وسواس در سطح جامعه خیلی زیاد شده است. این ایپدمیناشی از اطلاعات فضای مجازی بوده که متأسفانه به وسواس بیمارگونه در جوانان منجر شده است البته همین وسواس قدرت عمل را از جوانان گرفته و باعث شده خیلی از آنان از شیوع این بیماری بترسند. البته در حال حاضر با توصیههای بهداشتی اوضاع مقداری بهتر شده است اما ما همچنان اضطراب زیادی را در بیماران مشاهده میکنیم. اجرای طرح فاصلهگذاری فیزیکی و تشویق مردم به در خانه ماندن اگرچه در کاهش مبتلایان تأثیر چشمگیری داشت اما همه ما نگران درگیریهای خانوادگی و مشکلات روانی مردم در دوران بعد از کرونا هستیم. من بیشتر از مسائل اقتصادی نگران مسائل روانی مردم هستم. چرا که بعد از آرام شدن موج کرونا باید گروههایی درباره سلامت روان مردم کار کنند. من معتقدم در آینده نزدیک ما شاهد افسردگی وحشتناکی بین مردم خواهیم بود. رسانهها باید روی این موضوع زیاد کار کنند تا اثرات روانی ناشی از این اپیدمیکاهش پیدا کند وگرنه زمینه وحشت از بیماری و ویروس کرونا و افسردگی عواقب بدتری در پی خواهد داشت.
تداوم نبرد با حریفی ناشناخته به نام کرونا
بگذارید اینگونه شروع کنم شما از من سؤال کردید آیا اعلام خبر مرگ آن هم هر روز روی روحیه شما تأثیر نمیگذارد؟ باید بگویم؛ پزشکی مقولهای است که اگرچه غالباً با سلامت ارتباط دارد ولی اتفاقی که در سالهای میانی برای هر دانشجوی پزشکی خواهد افتاد مواجهه با پدیده مرگ و رنج بیماری مردم است البته هر اندازه بنا به توصیههای اخلاق پزشکی نخواهیم رابطه اخلاقی و عاطفی با مریض داشته باشیم قاعدتاً در ماههای ابتدایی دوره پزشکی نمیتوان از این درگیریهای عاطفی دور ماند اما کمکم هضم چنین موضوعات برای افراد با مکانیسمهای مختلف دفاعی سادهتر میشود. افرادی که گرایش مذهبی و معنوی دارند مکانیسم دفاعی روانیشان بهگونهای است که درک و هضم بیماری و مرگ بر اثر بیماری را تا حدی سهل و تسکین میکند. قطعاً اپیدمییا طغیان یک بیماری آن هم بیماری نوپدید ممکن است برای هر پزشک قابل تجربه نباشد. در مورد کووید19 نیز یک پزشک، پاندمیآن هم در این حجم را در طول دوره کاریاش به دشواری تجربه میکند شاید هر قرن یکبار چنین پاندمیرخ دهد. برای همین هم کادر درمان نسبت به سایر اقشار مردم آمادگی نسبی در این باره داشتند، با این حال وجود هر فردی نعمتی است و وقتی عدد مرگ را ضربدر هزار یا چند هزار کنید درک آن بسیار دشوار است چه برسد که آن را به مخاطب یا شنوندهای اعلام کنید، اما حداقل در تجربه شخصی خودم میگویم بعضی از مبانی و اعتقادات شخصی و تعابیر و تفاسیری که قبل از این موضوع درباره زندگی، حیات، مرگ و رنج بیماری داشتم قطعاً در این روزها کمکم کرد. البته بعد از دو ماه بسیار فرسایشی بود ولی همین باورهای مذهبی و اعتقادی کمک کرد فرسایش به کمترین میزان ممکن برسد و حداقل استرس کمتری را به مخاطب وارد کنیم.
درباره پیک فعالیتهای مربوط به ستاد ملی کرونا باید بگویم ما 30 بهمن ماه اولین مورد ابتلا به کرونا را به دستور وزیر و بعد از شناسایی ویروس کرونا اعلام کردیم، البته از یک ماه پیش آمادگی نسبی وجود داشت و این جمله را بارها مطرح کردهایم که « کرونا حتماً میآید» اما شنیدن کی بود مانند دیدن. آنچه ما از کرونا میدانستیم شنیدههایی بود که از چین به ما میرسید و هیچ وقت نمیشد با آنچه که دیدیم مقایسه کنیم. متأسفانه باید بگویم این تصور را از بحران نداشتیم (البته اظهارخوشبختی میکنیم که با مدیریت انجام شده اوضاع بدتر از این نشد) ما میدانستیم تحریم هستیم و هیچ مراودهای با شهر ووهان چین هم نداشتیم، همچنین اطلاعات منتشر شده نشان میداد شهر لاک داون قرنطینه اجباری شده است اما مطمئن بودیم که ویروس محدود به مرزهای یک کشور نخواهد بود و حتماً خواهد آمد، هیچگاه فکر نمیکردیم در این ابعاد مدیریت شده فعلی ما را درگیر کند. معاونتهای وزارت بهداشت بدترین سناریوها را پیشبینی کرده بودند و همین کمک کرد کشور دچار یک غافلگیری طولانی نشود، اتفاقی که در ایتالیا، نیویورک و بریتانیا افتاد هیچ وقت در ایران ندیدیم. صادقانه بگویم هرگز فکر نمیکردیم کرونا در این حد جدی باشد، درباره تأثیر کرونا روی ابعاد سیاسی، اقتصادی و... تصویر کاملی نداشتیم قطعاً امروز فکر میکنیم دنیای بعد از کرونا ساختار سیاسی و اقتصادیاش لزوماً شبیه به قبل از کرونا نخواهد بود. آن زمان چنین تصوری نداشتیم.
با توجه به اینکه روزهای اول شناسایی ویروس کرونا در کشور اوضاع و فعالیتهای مربوط به مبارزه با این ویروس به حالت روتین درنیامده بود بار کاری زیادی در ستاد ملی کرونا حاکم بود. از همان روزهای اول تا پایان سال 98 قطعاً به همه دوستان خیلی سخت گذشت، ما با حریفی میجنگیدیم که اصطلاحاً در تاریکی قرار داشت مبارزه با حریف شناخته شدهتر راحتتر و به لحاظ فشار کاری آسانتر است. بیماری نوپدید بود و گزارشها دربارهاش دقیق نبود. کشور، روزهای اول با طغیان بیماری نوپدیدی روبهرو بود که در تاریکی میجنگید و هراسی که در جامعه ایجاد شده بود و مرگ ومیر کادر درمان به عنوان خط مقدم درمان موجب شده بود بار مراجعات به مراکز درمانی زیاد شود، صفهای طویل مراجعان را میدیدیم که هر روز افزایش مییافتند و از آن طرف پزشک و پرستار از مواجهه با این حجم از مراجعه کنندگان نگران بودند. امروز تجربهای که حوزه بهداشت و درمان کشور پیدا کرد بسیج ملی مقابله با کرونا و راهاندازی سامانههای پاسخگویی در کشور بود ،این اقدام در پاندمیکرونا در مقایسه با کشورهای درگیر کمنظیر بود.
زمانی که در پیک بیماری بودیم روزانه دو هزار نفر از طریق بسیج ملی و سامانهها شناسایی میشدند همین ریلگذاری ترافیک و ازدحام مراکز درمان را حذف کرد و التهاب اجتماعی را تسکین داد. این مسیر هوشمند در کشورهای توسعه یافته اجرا نشد در حالیکه در ایران با وجود تحریمها، توانستیم بدون نیاز به تجهیزات «های تک» و با زیرساختهایی از جمله بهورزها و مراقبان سلامت افراد را غربالگری کنیم. البته درهمان گام اول رویکرد تبیین و اقناع افکار عمومیاز طریق اطلاعرسانی که در ستاد ملی کرونا ایجاد شد موجب شد از این مسیر رویکرد مشارکت اجتماعی شکل بگیرد که از جنس توپ و تفنگ نبود و از همان روز اول بشدت مؤثر واقع شد. اطلاعرسانی موجب شد دغدغههای مشترک بین مردم ایجاد شود و همین پذیرش عمل بالا اتفاق مثبتی بود، ما بسیاری از مسیرهایی را که برای مردم ناآشنا بود از طریق اطلاعرسانی پیش بردیم. در رویکرد فاصلهگذاری اجتماعی و فاز سوم این طرح را بدون اعمال مجازات اجرا کردیم که نشان میداد رویکرد مشارکتی برای جامعه ما جواب میدهد و امروز این قضاوت راحت است که کشورمان را با کشورهای مدنیتر مقایسه کنیم.
اگر از تصورم نسبت به آینده ویروس کرونا بگویم، باید اذعان کنم نگاهم خوشبینانه است اگرچه ویروس خسارتهایی را هم داشت و خواهد داشت و مهمترین آن از دست دادن چند هزار هموطن عزیزمان است ولی فکر میکنم نسبت به اغلب کشورهای دنیا که دچار طغیان بیماری شدند با همه محدودیتهایی که بود نتایج بهتری داشتیم و فکر میکنم با همین نگاه خوشبینانه در هفتههای آتی با رویکرد مشارکتی در مسیر مقابله توفیقات زیادی داشته باشیم، البته هیچ کسی به بحران نگاه مثبتی ندارد و اگرچه بنده نیز نزدیکانم را بهخاطر ابتلا به کرونا از دست دادم ولی فکر میکنم نهایتاً آثار و پیامدهای آن برای ما در یک نگاه بدبینانه از آن چیزی که دنیا بیم و واهمه دارد کمتر خواهد بود.
تلخ ترین خاطره من از این روزهایی که پشت سر گذاشتم یادآوری پیامک دوست پزشکم دکتر «مجید فرهاد» است زمانی که بر اثر ابتلا به کرونا روی تخت بیمارستانی بود و گفت « دکتر از تنگی نفس مُردم یک کاری بکن» این حس مستأصل بدترین خاطره من از این ایام است.
در پایان این را هم بگویم هیچ کشوری را نمیبینید حجم خودزنی با انتشار اخبار جعلی مثل ایران باشد، در روزهای اول ورود ویروس به کشور که به دلیل دوره کمون آن، نمونههای ویروس کرونا را در اختیار نداشتیم انگشت اتهام به سمت نظام و دولت بود اما با همافزایی مشارکت نهادهایی که در حوزه اطلاعرسانی فعالند، شفافترین و دقیقترین اطلاعات در اختیار مردم قرار گرفت.
جای خالی دیپلماسی پزشک و بیمار در ایران
زمانی که به دلیل ابتلا به کرونا در خانه بستری شدم و حال مناسبی نداشتم کسی که لحظه به لحظه با همسرم در ارتباط بود و علائمم را کنترل میکرد؛ دکتر رضاییزاده جانباز 55 درصد و از متخصصان داخلی شهرضای اصفهان بود. بعد از آن که حالم خوب شد ایشان پیشنهاد داد چون این بیماری ناشناخته است و اصلاً نمیدانیم که برخورد با بیمار چگونه است و چه اتفاقاتی برای بیمار میافتد بنشینم و علائم خودم را لحظه به لحظه بنویسم تا جامعه استفاده کند و هر چند در دوره نزار بیماری قلم به دست گرفتن سخت است اما دکتر رضایی زاده دوست دوران جبهه ام بود و من باید به دستور ایشان عمل میکردم.
همان زمان دیدم هر کسی مطلب مینویسد در مورد بیماری است و کمتر نوشتهای دیدم که در مورد بیمار باشد در حالی که اغلب افراد بویژه بیمارانی که در خانه بودند و به دلیل ازدحام بیمارستانها در خانه قرنطینه میشدند هراس گرفته بودند و به شدت نگران بودند. از طرفی مطب پزشکان نیز بنا به دستور وزارت بهداشت تعطیل بود و ارتباطی با پزشکان وجود نداشت. بیماران و خانوادههایشان همه نگران بودند حالا که در خانهاند چه اتفاقی میافتد. از آن طرف شبکههای اجتماعی که اطلاعات را جسته و گریخته منعکس میکردند بر موج این نگرانی میافزودند و چندان که خیلیها از بیماری مریض نشدند و از فکر بیماری آسیب دیدند. در آن روزها علائمیکه داشتم با کمک دکتر رضاییزاده و همسرم کنترل میکردیم. من هم به این رسالت رسیدم به جای پرداختن به بیماری به بیمار بپردازم و یکی از ادلههایی هم که مطرح شد این بود که اغلب همکارانم درباره بیماری توضیح میدادند و من آمدم بگویم حالا که بیماری اتفاق افتاده چکار کنیم. این کار را به عنوان رسالت و نذر در نظر گرفتم هر چه که بهتر میشوم وقتم را برای بیماران صرف کنم از لحظه اول که توانستم بنشینم و بنویسم و با شبکهها ارتباط بگیرم شروع به نوشتن داستان بیماریام کردم.
در واقع برای کرونا یک استوری ایجاد کردم. شروعش هم از همان پست اولی بود که در اینستاگرام گذاشتم. بعد از آن هر اتفاقی را به صورت کلی نوشتم. نوشتم به عنوان یک پزشک که این بیماری را گرفتهام و الان که به خانه میروم به هیچ ماده ضدعفونی و دستکش دسترسی ندارم. بعد که در خانه قرنطینه بودم در مرحله اول به 14 موضوع اشاره کردم و خیلیها با این 14 موضوع ارتباط برقرار کردند و شروع به انجام دستورات کردند و البته بازخورد مثبت گرفتم. بیمارهایی با من تماس گرفتند. حتی در شبکههای اجتماعی اظهار نظر میکردند و اینها به علم من اضافه کرد. نهایتاً ارتباطات مردم باعث شد علائم آنها را با علائم خودم تطبیق دهم و بعد از پایان دوره نقاهتم اطلاعات را تکمیلتر کنم. در اواسط کار نقش رسانه را نمیتوان دست کم گرفت. شما از روزنامه ایران تماس گرفتید و بدین ترتیب با ورود خبرگزاریها موج سؤالات افزایش پیدا کرد. روزانه هزار تا سؤال را جواب میدادم و این خیلی کمک کرد قرنطینه را با این چیزها سپری کنم.همینطور باعث شد تمام پروتکلها را مطالعه کنم و پاسخ مردم را بدهم. چکیدهاش محصول تجربه خودم بر تخت قرنطینه خانگی و لطف دوستان پزشکم و سؤالات بینظیر مردم در مورد علائمشان به 27 مورد تبدیل شد که به زودی بازبینی و به روز میکنم.
شرح وصف حال بیماری یک رسالت اجتماعی هم بود و تا حدی هم موفق بودم و از این کار راضیام. به هر حال واکنشهای مردم مثبت است. احساس میکردم طبابتم چند پله بالاتر رفت و واقعاً اینکه چون حرکت نوعدوستانه بود برکت گرفت و هنوز هم ادامه دارد و من هر شب 300 سؤال را در شبکههای اجتماعی پاسخ میدهم و این پاسخگویی باعث میشود بیشتر مطالعه کنم. اطلاعات پزشکی باید توسط عدهای منتشر شود و اگر مردمینشود این علم میماند و برای عوام کاربریاش مفید نخواهد بود. در این دوره تلاش کردم این موضوع را به زبان سادهتر برای مردم بیان کنم تا بهرهمند شوند. در پایان تأکید میکنم وقتی بواسطه رسانهها و شبکههای اجتماعی، مراودات و پرسش و پاسخ من با مردم بالا گرفت چرخه مبارکی ایجاد شد. من اطلاعات مردم را افزایش میدادم و مردم هم اطلاعات مرا. شاید در پزشکی ایران و جهان جای چنین دیپلماسی پزشک و بیمار خالی است هنوز.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
فریبا خان احمدی
ارسال نظر