من اصلا اهل این حرف ها نبوده و نیستم. ماجرای این دختر خانم هم ،طوری که تو فکر می کنی نیست. چند وقت قبل ، در فضای مجازی و در یک گروه با او آشنا شدم. دلنوشته های همدیگر را نقد می کردیم.

این نوشته ها که حرف دل مان بود کم کم شرایطی به وجود آورد برای همدیگر درد دل کنیم.

من حتی او را ندیده ام وفقط برای هم پیام می فرستادیم. اما پیام ها را اتفاقی دیدی و موضوع که لو رفت تو خیلی داغ کردی .

کاش با هم صحبت می کردیم،تو موضوع را به خانواده ات اطلاع دادی و به آنها گفتی زن گرفته ام. آتش به پا شد.

آبرویم جلوی همه رفت. می خواستم عذر خواهی کنم و توضیح بدهم.

فرصت ندادی وآبرویم رفت.

من باز هم اشتباه کردم ، با لج بازی و ندانم کاری نمی توان مشکلی را حل کرد. بعد از آن دعوای مفصل مشکل مان جدی تر شد. حرفی برای گفتن نداشتم ، تو راست می گفتی . اما خیلی شلوغش کردی .

هر چه دهانت رسید گفتی و وقتی به زبان آوردی از روز اول بد چشم بوده ام و ... دلم گرفت.

عزیزم ،من شرمنده ام. با این نامه نمی خواهم کار اشتباهم را توجیه کنم. اما به من هم حق بده . تو دختری بودی که با عشق به خواستگاری ات آمدم. عاشق هم بودیم و ازدواج کردیم. قرار بود با هم رو راست و وفادار باشیم.

تو به قول خودت عمل کردی ،اما من ... .

عزیزم ،اختلاف ، بدبینی و حساسیت بیش از حد تو با خانواده من ،زندگی مان را روز به روز سرد کرد. از من می خواستی احترام خانواده ات را حفظ کنم. کم نگذاشتم و هر چه از دستم بر می آمد انجام دادم. از خیلی رفتارها و موضوع ها چشم پوشی کردم.

در میهمانی های خانوادگی و فامیلی تان ،پای ثابت بودم . هیچ وقت بدون تو بیرون از خانه یک آدامس هم برای خودم نخریدم. اما باز هم نتوانستم شوهر خوبی برایت باشم.

تو مرا از حق ارتباط با خانواده ام محروم می کردی . چند بار مخفیانه به خانه پدرم رفتم و وقتی از موضوع مطلع می شدی سرو صدا راه می انداختی . در حضور من پشت سر خواهر، برادر ، پدر و مادرم هر چه دلت می خواست می گفتی .

اجازه نداشتم یک کلمه از خانواده ام حرف بزنم. یادت هست؟. چند بار هم میهمانی خانوادگی داشتیم یا آمدی و یک گوشه کز کردی و یا نیامدی و تنهایم گذاشتی.

خانواده من حتما ایرادهایی دارند ، همان طور که خانواده تو ایرادهایی دارند. اما اگر قرار باشد حرمت کوچک و بزرگ را زیر پا بگذاریم و از کاه کوه بسازیم که سنگ روی سنگ بند نمی شود.

دنبال گوش شنوایی می گشتم حرفم را بزنم و این خطا را مرتکب شدم. اشتباه کردم . خیلی دوستت دارم و یک تار موی تو را با دنیا عوض نمی کنم. خوب شد به مرکز مشاوره آمدیم و از آقای دکتر کمک خواستیم. زودتر از اینها باید مشاوره می آمدیم.

عزیز دلم ،دوستت دارم و برایت میمیرم. مرا ببخش.

نظر کارشناس:

صالح محمدپور

درباره این موضوع با صالح محمدپور کارشناس ارشد روانشناسی و زوج درمانگر گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید:

نیازهای زوجین

زوجین وقتی ارتباطشان آسیب می بیند که براثر بی توجهی به نیازها روابطشان به سردی میگراید، زمانی که مساله ای در زندگی زوجین بوجود می آید و آن ها را دچار چالش می کند، زوجین ابتدا دیگران را مقصر می دانند ویا همدیگر را متهم می کنند، در این مواقع هرشخص باید نوک پیکان را به سمت خودش نشانه رود، یعنی ببیند خودش چقدر در جهت رفع نیازهای همسرش تلاش کرده، گوش شنوا بوده؟ همدلی کرده؟ احترام گذاشته؟ به او حس خوب بودن داده؟ و...

رفع نیازها مهم ترین بخش روابط زوجین است، که در بیرون به جستجوی آن نپردازند. پس توجه به این موارد همان پیشگیری قبل از درمان است.

عذرخواهی پیگیرانه

تسکین درد خیانت پذیرش گناه است، هنگامی که خیانتی رخ می دهد فرد تلاش می کند برای کاری که کرده دلیل تراشی پس توضیحاتی می دهد که می تواند شرایط را بدتر کند، یعنی طرف مقابل را بی عرضه از رفع نیاز نشان می دهد به عبارتی می گوید تو مقصری نه من...

اما نمی داند که طرف مقابل هیچ یک از این ها را نمی خواهد، بلکه یک عذرخواهی همراه با جبران و ابراز پشیمانی واقعی می خواهد در این هنگام است که تازه طرف مقابل به پذیرش عذرخواهی نزدیک می شود اما جلب اعتماد می خواهد که بیش از پیش زمان بر خواهد بود تا با تلاش های پیگیرانه نتیجه بخش شود. پس به جای توجیه و مقصرجلوه دادن همسر این شما هستی که باید مقصر جلوه داده شوی.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی