تجاوز به پریسای 21 ساله در یک کارخانه در جنوب تهران + عکس
حوادث رکنا: پسری در اقدامی شیطانی دختر عقب مانده ذهنی را ربود و پس از آزارو اذیت به سرقت گوشی موبایل و گردنبندش دست زد.
به گزارش گروه حوادث رکنا، این دختر بعد از رهایی سه شبانه روز در خیابان ها آواره بود تا اینکه به آغوش خانواده اش بازگشت.
گم شدن دختر خاص
رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال شکایت یک زن سالخورده آغاز شد .
وی که از ناپدید شدن نوه ۲۷ ساله اش به نام پریسا خبر داده بود به مأموران گفت: دخترم و شوهرش سال ها قبل از هم جدا شدند و هر کدام زندگی جداگانهای را شروع کردند . من هم سرپرستی نوه ام به نام پریسا را به عهده گرفتم. او کند ذهن است و نیاز به مراقبت دارد .
این زن گفت: دیروز به همراه نوه ام به پارک رفتم اما او ناگهان ناپدید شد. همه جا را دنبال او گشتیم اما نشانی از پریسا به دست نیاورده ایم او هیچ کجا را نمی شناسد و نمی توانست به تنهایی از محل مان دور شده باشد .
نخستین سرنخ
تلاش برای به دست آمدن ردی از دختر جوان آغاز شد و پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به ردیابی گوشی موبایل وی پرداخت دریافت پریسا آخرین بار با یک پسر به نام امیر تماس گرفته بود . همان شب امیر در حالی که قصد داشت به مشهد فرار کند در ترمینال جنوب ردیابی و بازداشت و ادعا کرد از پریسا هیچ نشانی ندارد.
این پسر در بازجویی های بعدی گفت : دیروز با پریسا آشنا شدم و با او قرار گذاشتم .او به دیدنم آمد و همراه هم به کارخانه ای رفتیم که قرار بود آنجا مشغول به کار شوم. صبح روز بعد او را به نزدیکی خانه مادربزرگش آوردم و دیگر خبری از آن ندارم.
سه روز سرگردانی
سه شبانه روز از از ناپدید شدن دختر جوان گذشته بود و خانواده است برای پیدا کردن وی در فضای مجازی از مردم کمک خواسته بودند که مردی با پلیس تماس گرفت و گفت پریسا را دیده که وارد خانه ای شده است. با اطلاعاتی که مرد ناشناس به پلیس داد پریسا در حالی که روز نیمکت پارکی در پاکدشت نشسته بود پیدا و به پزشکی قانونی معرفی شد.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی و ضرب و جرح روی بدن این دختر را تایید کرد ، امیر به اتهام آدم ربایی ،آزار و اذیت دختر جوان و سرقت اموال وی بازداشت شد.
در دادگاه
امیر هفته گذشته در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه دخترکند ذهن روبه روی قضات ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت : من همراه مادر بزرگم به پارک رفته بودم که با امیر آشنا شدم. او به من شماره تلفن داد که همان شب با او تماس گرفتم و چند ساعت با هم صحبت کردیم. او گفت میخواهد به مشهد برود و از من خواست تا همراهش بروم . من به او گفتم باید به خواستگاری ام بیاید. امیر با حرفهایش مرا فریب داد و صبح روز بعد دنبالم آمد و ما با هم با مترو به یک کارخانه ای در پارکدشت رفتیم که امیر میخواست در آنجا مشغول به کار شود. امیر مرا به صاحب کارخانه معرفی کرد و صاحب کارخانه اتاقی را در اختیار ما قرار داد تا شب را آنجا بمانیم .
سرنوشت تلخ پریسا
وی در حالی که میلرزید ادامه داد : امیر آنجا مرا آزار داد و گردنبندی که همراه داشتم و گوشی موبایلم را به زور از من گرفت .او می گفت می خواهد با پول گردنبند و گوشی موبایل خانه ای اجاره کند و به خواستگاری ام بیاید.
وی گفت: صبح روز بعد امیر از من خواست به همراه او به مشهد بروم اما قبول نکردم. به همین خاطر مرا کتک زد و سپس مرا در خیابان رها کرد. من گرسنه و بی پول در خیابانها آواره بودم و می ترسیدم به خانه مادربزرگم برگردم تا اینکه یک پسر نانوا به کمکم آمد .
او که فهمیده بود گمشدهام به من کمک کرد و در نانوایی به من جا داد تا شب را آنجا بگذرانم . او میخواست مرا تحویل خانواده ام بدهد اما چون می ترسیدم خانواده ام مرا کتک بزنند از نانوایی فرار کردم . در پارک نشسته بودم که دو پسر جوان سراغم آمدند و ماجرای فرارم را برایشان تعریف کردم .یکی از آنها مرا به خانه مجردی اش برد و به من پول داد . او حتی از من خواست تا نشانی امیر را به او بدهد تا کتک مفصلی به او بزنند اما ترسیدم . من روزها را در پارک می گذراندم و شبها را به خانه پسر جوان می رفتم. بعد از سه روز وقتی در پارک نشسته بودم ماموران پلیس آمدند و مرا تحویل خانواده ام دادند.
وی در حالی که گریه میکرد گفت: من از امیر شکایت دارم . او مرا کتک زد که آثار کبودی اش روی بدنم باقی ماند.
سپس مادربزرگ پریسا در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : نوه ام سه شبانه روز را بیرون از خانه سپری کرد. ما برای پیدا کردن او از همه فامیل کمک گرفتیم و عکس او را در فضای مجازی منتشر کردیم تا اینکه یک مرد با ما تماس گرفت و گفت پریسا را دیده که وارد یک خانه شده است. به آدرسی که مرد ناشناس داده بود رفتیم و ساعتها کشیک دادیم تا اینکه پریسا را وقتی که از خانه بیرون آمد و به پارک رفت پیدا کردیم. ما از سه پسری که به پریسا پناه داده بودند شکایت نکردیم اما از امیر شاکی هستیم. او موبایل و گردنبند نوه ام را سرقت کرد و قصد فرار به مشهد را داشت که توانستیم او را دستگیر کنیم.
ادعای بی گناهی
سپس متهم ۲۱ ساله به دفاع پرداخت و گفت : من مدتی بود برای پیدا کردن کار به تهران آمده بودم که در پارک با پریسا آشنا شدم و با او تلفنی صحبت کردم. همان شب به او گفتم میخواهم به مشهد برگردم اما او با میل خودم با من قرار گذاشت و به دیدنم آمد.من برای پیدا کردن کار به یک کارخانه در حوالی پاکدشت رفتم و پریسا هم همراهم آمد. چون قصد ازدواج با پریسا را داشتم به پریسا را به عنوان نامزدم به صاحب کارخانه معرفی کردم. ما یک شب را در کارخانه ماندیم و صبح روز بعد پریسا را به نزدیکی خانهشان بردم تا پیش خانوادهاش برود.اما او از ترسش پیش خانواده اش نرفته بود. من او را آزار نداده ام. اتهام سرقت را نیز قبول ندارم.چون خودش گوشی موبایل و طلایش را به من داد تا بفروشم و برایش غذا بخرم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت : پدر و مادرم سالها قبل فوت شده اند و من به خاطر تنهایی ام قصد ازدواج داشتم اما راهم را اشتباه رفتم و حالا پشیمانم. با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند تار ای صادر کنند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اقای وزیرخارجه افغانستان این جنایات صدهابارتوسط هموطنان شما درایران درطول سال اتفاق می افتدولی دولت ایران شمارابه پای میزمحاکمه نشانددرحادثه سقوط هواپیمای اوکراینی که سهوی بودچقدرجاروجنجال راه انداختی خجالت بکش حداقل حرمت نان نمک نگه میداشتی
حیوانم ارزوست 🐗به نظر من باید به اشد مجازات محکوم بشه مجازاتی باز دارنده لعنت بهت چطور تونستی یک انسان معصوم را ازار بدی بیشرف.
نمیدانم بعضی ها چه جورانسان که نمیشه گفت آدم به یک مورچه نمیتونه
اذیت کنه وبعضا...؟؟؟