متاسفانه آشنایی دخترم با زن همسایه باعث شد او در مدت کوتاهی از نظر نوع پوشش و حرکات و رفتار تغییر کند و این موضوعی بود که خیلی عذابم می داد. مدتی به همین منوال گذشت و از دخترم خیلی دلگیر بودم تا این که یک روز صحنه ای را به چشم دیدم . برای خرید به بازار رفته بودم که در راه برگشت به طور اتفاقی دخترم و زن همسایه را دیدم که داخل یک خودرو نشسته بودند و با پسری خوش و بش می کردند. چند دقیقه ای گوشه دیوار و دور از چشم شان ،آنها را زیر نظر گرفتم. از خودرو پیاده شدند و دخترم به خانه برگشت. با وجود آن که خیلی عصبی بودم اما ظاهر قضیه را حفظ کردم و به خانه رفتم. از محبوبه پرسیدم کجا رفته بودی ؟.

به صورتم نگاهی کرد و با غیظ گفت:این قدر بدم می آید که مثل بچه ها مرا زیر نظر دارید ، شما که می دانید رفته بودم از همکلاسی ام کتاب بگیرم و ... .

دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و گفتم :نمی دانستم زن همسایه هم دانشگاه می رود و همکلاسی تو است.

محبوبه با تعجب به چشمانم نگاه کرد و گفت اولین بار بوده که زن همسایه او را در رودربایستی قرار داده و با هم بیرون رفته بودند . حرفش را قطع کردم وگفتم من که از روز اول تذکر دادم مراقب خودت باش و این زن لایق دوستی با تو نیست.

بدون آن که بتواند پاسخی بدهد به اتاقش رفت. مانده بودم چکار کنم. موضوع را به پدرش اطلاع دادم .

شوهرم از کوره در رفته بود و برخورد تندی با دخترم داشت. او برایش خط و نشان می کشید که اگر یک بار دیگر تو را با زن همسایه ببینم چنین و چنان خواهم کرد.

ما محبوبه را زیر ذره بین گذاشتیم و حتی رفت و آ مدهایش را زیر نظر داشتیم تا دست از پا خطا نکند. به ظاهر اوضاع خوب پیش می رفت اما دخترم تمام وقت خودش را درگیر فضای مجازی و گوشی تلفن همراهش کرده بود. با دیدن او اعصابم به هم می ریخت و نصیحتش می کردم که باز هم باید مراقب خودش باشد. سخت گیری های من و برخوردهای همسرم کار را به مشاجره کشاند و دخترم دیگر برایش مهم نبود که به من بی احترامی می کند.

واقعاً راهم را گم کرده بودم که تصمیم گرفتم از یک مشاور متخصص کمک بگیرم برای همین هم همراه دخترم به مرکز مشاوره آمده ایم تا با آقای دکتر نجات صحبت کنیم.

من و همسرم هر دو اشتباه کردیم و به دخترمان یاد ندادیم که چطور خودش بتواند راه را از چاه تشخیص بدهد.

گفتگو با کارشناس:

دکتر حمید نجات - مشاور خانواده و استاد دانشگاه

دکتر حمید نجات ،مشاور خانواده و استاد دانشگاه در این باره به رکناگفت:

در این ماجرا 3نکته دیده می شود که 2مورد آن به غفلت والدین و یک مورد نیز به نقص های آموزشی برمی گردد.

در ابتدا باید گفت ارتباط یکی از نیازهای اصلی آدمی است و در این خانواده می بینیم ارتباط بین والدین و دختر شان کمرنگ وشاید بتوانیم بگوئیم مخدوش بوده است.

این مدرس مهارت های زندگی افزود:از طرفی به علت استفاده از اهرم های فشارمانندزیر ذره بین قراردادن و سختگیری های دیگر،این دختر خانم خشمی را نسبت به پدرو مادرش در وجود خود انباشته و چه بسارفتار او انتقامی از والدین بوده است.

وی گفت: آنچه در ادامه این ماجرا باید به آن بپردازیم این که این دختر خانم و خیلی از نوجوان هاو جوان ها،مهارت های اصلی زندگی را نیاموخته اند مانند تفکر نقاد و مهارت حل مساله و این 2مهارت باعث می شوندافراد در دام هایی چون اعتیاد و دیگر رفتارهای پرخطر گرفتار نشوند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.