اعتراف علی بی غم به بلای هولناکی که بر سر پسر 17 ساله تهرانی آورد +عکس و فیلم گفتگو

به گزارش اختصاصی رکنا، شامگاه سه شنبه 14 آبان امسال پسر 17 ساله ای در کوچه 41 خیابان ماهان منطقه شهرک شریعتی به سمت خانه شان در حال حرکت بود که ناگهان از سوی 2 زورگیر خشن غافلگیر شد.

یکی از زورگیران با چاقویی که در دست داشت پسر نوجوان را که ابوالفضل نام دارد تهدید کرد تا گوشی موبایلش را به سرقت ببرد اما ابوالفضل در برابر دزدان مقاومت کرد که در این صحنه سارق چاقو به دست ضربه به پسر نوجوان زد و وقتی ابوالفضل روی زمین افتاد دزدان گوشی موبایل را برداشته و پا به فرار گذاشتند.

ابوالفضل وقتی روی زمین افتاد با یک خودروی سمند که کنار خیابان توقف کرده بود برخورد کرد و دزدگیر خودرو به صدا در آمد صاحب خودرو وقتی از خانه اش بیرون آمد و با پسر جوان که غرق خون روی زمین افتاده بود روبرو شد و با اورژانس تماس گرفت.

مرگ تلخ پسر نوجوان

پسر نوجوان از سوی امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد و در زمان انتقال یکی از اهالی محل که ابوالفضل را شناخته بود به خانواده اش خبر داد اما این پسر نوجوان قبل از رسیدن به بیمارستان به خاطر شدت خونریزی به کام مرگ فرو رفت.

همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای دستگیری عاملان این سرقت مرگبار وارد عمل شوند و در گام نخست ماموران به سراغ دوربین مداربسته رفته و مشخص شد دزدان برای سرقت گوشی موبایل پسر نوجوان دست به این قتل زده اند و سوار بر موتور پا به فرار گذاشته اند.

دستگیری زورگیران خشن

تجسس های پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی عامل این جنایت مرگبار شدند و صبح پنج شنبه 30 آبان امسال در عملیاتی غافلگیرانه سارق سابقه دار در مخفیگاهش دستگیر شد و در ادامه وحید، همدست را که در صحنه سرقت حضور داشت لو داد و ماموران خیلی زود همدست او را دستگیر کردند.

قاتل بیخیال

وحید 28 ساله که از سارقان سابقه دار است خیلی خونسرد درباره درگیری مرگبار در زمان سرقت و حکم اعدامش حرف می زند و گویا این مرد علی بی غم است.

سابقه د اری؟

بله، 3 بار بخاطر سرقت و مواد مخدر به زندان رفتم و آخرین بار مهر سال گذشته بود که از زندان آزاد شدم.

در این یکسال بیکار بودی؟

نه،سرکار می رفتم.

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

قتل یک پسر جوان.

چرا؟

تو منطقه خانی آبادنو سوار بر موتور بودیم که دیدم پسر جوان گوشی در دست دارد که به سراغش رفتم تا گوشی را سرقت کنیم که مقاومت کرد و من هم با چاقو او را زدم.

یعنی هرکسی دربرابر شما مقاومت کند به قتل می رسانی؟

نه، من با چاقو به دستش زدم ولی می گویند که چاقو به گردنش خورده است.

گوشی را سرقت کردی؟

وقتی با چاقو پسر جوان را زخمی کردم گوشی موبایلش روی زمین افتاد و من هم گوشی را برداشته و سوار بر موتور پا به فرار گذاشتیم.

گوشی موبایل را به چه قیمتی فروختی؟

300 هزار تومان.

می دانستی دست به قتل زدی؟

نه، وقتی دستگیر شدیم فهمیدم که پسر جوان به قتل رسیده است.

در این مدت فراری بودی؟

نه، اطلاعی از قتل نداشتم.

بعد از آن هم دزدی کردی؟

نه، قبل از آن هم سرقت نکردیم و فقط همان یکبار بود.

برای چه دزدی کردی؟

پول مواد به دست بیاورم.

پول مواد را از کجا تهیه می کردی؟

سرکار می روم و خانواده ام به من پول می دهند.

از چندسالگی مواد مصرف می کنی؟

14 ساله بودم که پدرم فوت کرد و همان روزها بود که شروع به مصرف مواد مخدر کردم.

خانواده ات مخالفت نکردند؟

من عصبی هستم و حرفی بزنند شیشه های خانه را می شکنم.

چرا زندان برای شما درس عبرت نمی شود؟

آزاد که می شوی، زندان می شود یادم تو را فراموش.

زندان جای خوبی است؟

برای ما خوب است و خوش می گذرد.

می دانی چه حکمی در انتظارت است؟

بله، اعدام.

چه احساسی داری؟

چه کار کنم، یک نفر را کشتم، خون را با خون می شورند، حالا نوبت من است که مرا بالا بکشند و عین خیالم نیست.

چرا؟

امید به زندگی ندارم.

چه کسی باعث این اتفاقات است؟

هیچ کسی، خودم و مواد مخدر باعث این اتفاقات هستیم.

حرف آخر؟

پشیمانم واز خانواده پسر جوان می خواهم مرا ببخشند.

سارق تازه کار

محمدرضا 30 ساله که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارد ادعا می کند که از ماجرای درگیری مرگبار همدستش با طعمه شان خبری نداشته و این در حالی است که عامل این جنایت می گوید همدستم همه صحنه را دیده و می توانید در دوربین مداربسته مشاهده کنید.

سابقه داری؟

نه.

اعتیاد داری؟

بله، 10 سال قبل یکی از دوستانم پیشنهاد داد شیشه بکشیم، ابتدا مخالفت کردم اما اصرارهای دوستم باعث شد برای امتحان شروع به مصرف مواد کنم که مزه اش زیر زبانم ماند و معتادش شدم.

شغل؟

در یک بنگاه املاک مسکن کار می کنم.

چرا دزدی؟

اشتباه کردم، دوستم پیشنهاد داد و برای تامین هزینه اعتیادم دست به این کار زدم.

می دانستی پسر جوان به قتل رسیده؟

نه، وقتی دستگیر شدم متوجه شدم.

صحنه درگیری را دیدی؟

نه، من متوجه ماجرا نشدم اگر می فهمیدم به اورژانس زنگ می زدم.

اما دوستت اصرار دارد که همه اتفاقات را دیدی؟

دوربین مداربسته هست و می توانید ببینید که من نزدیک صحنه بودم یا نه.

چرا گریه می کنی؟

من ماندم وسط یک ماجرا آن هم از نوع قتل.

چرا قبل از سرقت به اینجا فکر نکردی؟

اشتباه کردم و پشیمانم.

برای آینده ات برنامه‌ای داری؟

رفیق بازی و اعتیاد را کنار می گذارم و مثل آدم زندگی می کنم.

باعث این اتفاقات چه کسی است؟

خودمان، پدر و مادرم که بهترین پدر و مادر دنیا هستند و این من هستم که اشتباه کردم و کارم به اینجا کشیده شده است.

بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر و شناسایی دیگر جرائم احتمالی‌شان در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.