دخالت های ویرانگر
رکنا: زهرا فرتوزی - روانشناس / دخالت خانواده از قدیم مهمترین دلیل به وجود آمدن اختلافات در زندگی زن و شوهرهای جوان است.
به گزارش رکنا، زوجهای جوان در برهه های خاص زندگی شان که ماه های ابتدایی و سال اول است با دخالت خانوادههایشان در شناخت متقابل با چالش مواجه می شوند به طوری که گاهی به این نتیجه می رسند که اشتباه کرده اند.
خانواده ها به دو شکل در زندگی زوجین دخالت می کنند که بدترین شکل آن دخالت مستقیم است که از با روش هاسی مختلفی صورت می گیرد و عجیب اینکه تصور می کنند حق دارند و عدم پذیرش این موضوع از طرف هر یک از زوجین با درگیری و مشاجرات بسیار همراه است. اما گاهی دخالت خانواده به صورت غیر مستقیم است که این نوع دخالت به شکل های متفاوتی اعمال میشود. احساسهایی نظیر نادیده گرفته شدن، طرد شدن، بیپناهی، دوست داشتنی نبودن، خشم، غم و... احساسهایی هستند که گاهی بی محابا در زندگی مشترک به ذهنمان هجوم میآورند. با کمی دقت متوجه خواهید شد نظیر این احساسات را قبلاً بارها و بارها تجربه کردهاید. در حقیقت بسیاری از این دردها و تالمات روحی مانند ژنهای نهفته ای هستند که در دورهای از زندگی تجربه شده و بعد از ازدواج دوباره با شدت بیشتری باز میشوند. تحقیقات روان شناسی نوین نشان داده ما غالباً در جست و جوی موقعیتهای احساسی مشابه آنچه در کودکی داشتهایم، هستیم. این احساسات میتواند مثبت یا منفی باشد.
گاهی خانواده با ایجاد احساس گناه در فرزند خود پس از ازدواج نیز مترصد کنترل او است. این دسته از والدین به واسطه عشق و علاقه ای که فرزندانشان به آنها دارند در طول دوران زندگی همواره خواستار وابستگی عاطفی و عقلی آنان نسبت به خود هستند. به طوری که حتی دیده شده که گاهی زوجهای جوان از ترس ناراحتی خانواده و احساس گناهی که در آنها به وجود می آید کاملاً تحت کنترل خانواده تصمیم گیری می کنند. حتی اگر این تصمیم مغایر با خواسته همسرشان باشد خانوادههای سختگیر معمولاً پس از ازدواج نیز فرزندان خود را تحت سلطه داشته و کنترل میکنند و استقلال آنان را خدشهدار می کنند و همین موضوع زمینههای بروز اختلاف در زندگی زناشویی زوجهای جوان را فراهم میکند.
نگرانی از جدایی فرزند حسی است خانواده ها تصور دارند فرزندشان بعد از ازدواج متعلق به شخص دیگری است باعث میشود تا بعضی از پدران و مادران با دخالت خود در امور زندگی زوجهای جوان، حضور دایمی خود را در کنار فرزندانشان به اثبات برسانند. بحث دخالت مادر شوهر و مادر زن یکی از موضوعاتی است که در جامعه ما و در بین زوجها همواره مطرح بوده است. در صورت بررسی متوجه میشویم که هر کدام از این مادران به طور ناخودآگاه نگران جدایی فرزندان خود هستند و این مسأله در مورد پسرها خیلی بیشتر مطرح است زیرا مادران معمولاً برای فرزندان پسر خود سرمایهگذاری عاطفی بیشتری می کنند، خصوصاً مادرانی که در زندگی زناشویی موفق نبودهاند.
از سوی دیگر اغلب والدین کمبودهایی را که در گذشته و در زندگی خود تجربه کردهاند در فرزندان خود جستوجو می کنند. به عنوان مثال مادری که از عشق و علاقه همسر خود محروم بودن، تجربیات و سوء ظن خود را به دختر خود که زندگی مستقلی دارد انتقال می دهد.
پدر سالاری و مادرسالاری در خانوادهها نیز از جمله عواملی است که زندگی فرزندان را متأثر میکند. زیرا فرد سلطه گر به استقلال فردی افراد حتی پس از ازدواج نیز اهمیتی نمیدهد و همواره خود را در مقام فردی که میتواند برای دیگران تصمیم بگیرد قرار میدهد و حتی در زندگی مشترک به جای فرزند خود نیز تصمیم میگیرد.
گاهی والدین صرفاً از روی عشق و علاقه به فرزندان خود در زندگی هایشان دخالت میکنند که عدم درک این مسأله توسط زوجهای جوان معمولاً منجر به اختلاف میشود. البته والدین نیز باید بدانند که علیرغم عشق و محبتی که به فرزندان خود دارند میباید به آنها استقلال عمل و آزادی در تصمیمگیری بدهند.
فرافکنی یکی از مکانیزهای دفاعی در رفتارهای روزمره افراد است والدینی که خود در زندگی مشترک دارای اختلاف هستند، این اختلاف را ناخودآگاه به زندگی فرزندان خود نیز انتقال میدهند. به عنوان مثال پدر و مادری که در زندگی مشترک نسبت به یکدیگر اعتماد ندارند، حس بیاعتمادی را در دختر و پسر جوان خود که ازدواج کردهاند نیز انتقال میدهند.
دخالت خانواده در زندگی زناشویی باعث میشود تا زوجهای جوان احساس استقلال خود را از دست داده و بدون هیچگونه قدرت تصمیمگیری صرفاً تابع والدین خود باشند و این مسأله نیاز به قدرت خود شکوفایی که یکی از مراحل رشد انسانی است در زوجهای جوان را مختل میکند.
ناسازگاری دایمی، همراه با مشاجرات متعدد جهت به اثبات رساندن نظرات خود که عموماً متأثر از نظرات والدین است از جمله مواردی است که زندگی زوجهای جوان را به شدت مخدوش خواهد کرد.
تغییر نگرش زوجهای جوان نسبت به والدین دخالت کننده و ایجاد احساس بدبینی نسبت به اطرافیان فضای زندگی زوجها را متشنج کرده که گاهی این بدبینی با سوء گیری و دفاع نیز همراه است.
دخالت خانواده باعث میشود زوجهای جوان نتوانند مهارتهای لازم زندگی یا به عبارتی سبک زندگی را به نحوه صحیح یاد بگیرند و درنتیجه دیده میشود که این دسته از زوجهای جوانان عموماً فاقد قدرت حل مسأله، خودآگاهی، تصمیمگیری کنترل استرس و خشم هستند، حال اینکه این مهارتها از شرایط اولیه یک زندگی موفق هستند و بدون آنها مسلماً زندگی مشترک سرانجام مطلوبی نخواهد داشت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر