تفریح این کودکان سر بریدن و اسباب‌بازی‌شان اسلحه است+ تصاویر

به گزارش رکنا، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی که هواپیما‌های ربوده شده به برج‌های تجارت جهانی برخورد کرد و ایالات متحده انگشت اتهام را به سمت گروه‌های تکفیری در غرب آسیا نشانه رفت، شاید خیلی‌ها اولین بار نام تکفیری‌ها یا اسلامگرایان تندرو رو شنیدند، اما نه تنها تشکیل این گروه‌ها به سال‌ها قبل برمی‌گشت، بلکه حتی مبارزه ادعایی آمریکا با تکفیری‌ها که تا کنون ۱۸ سال از آن گذشته است نیز نتوانسته خط پایانی برای تکفیر ترسیم کند.

دلیل اصلی تداوم افراطی‌گری از نوع اسلامی، شاید تداوم منابع آن است: مفتی‌های وهابی از یک سو، دولت‌های ریاکار غربی و عربی از سوی دیگر؛ یکی ذهن تکفیری‌ها به نام اسلام از اباطیل پر می‌کند و دیگری دست و جیب آن‌ها را از پول و سلاح؛ و حتی آمریکا که ادعای مبارزه با افراطی‌گری اسلامی را دارد نیز نمی‌خواهد این دو منبع اصلیِ تکفیر را خاموش کند.

نتیجه اینکه همچنان گروه‌های افراطی به حیات خطرناک خود ادامه داده‌اند و حتی هر از چندی یک گروه افراطی جدید تشکیل می‌شود. تداوم این وضعیت، نسل‌های جدیدی را وارد گروه‌های تروریستی می‌کند و از آنجا هر نسلی بنا به شرایط اجتماعی، دارای ویژگی‌های جدیدی است، گروه‌های تروریستی از این طریق متحول می‌شوند.

نسل Z به کسانی گفته می‌شود که از اواخر دهه ۱۹۹۰ تا حدود ۲۰۱۲ میلادی به دنیا آمده‌اند؛ کودکان و نوجوانانی که در بسیاری از کشور‌ها با گوشی‌های هوشمند بزرگ شده‌اند و البته در برخی مناطق نیز به دستِ دیگر آنها، سلاح داده‌اند. به هر حال تکفیری‌ها نیز نسلِ زِد دارند.

حالا پرسش این است که ویژگی‌های نسل زِدِ تکفیری‌ها چیست؟ این نسل در چه شرایط اجتماعی بزرگ شده و با خود چه ویژگی‌هایی را وارد گروه‌های افراط‌گرا خواهد کرد؟ ریچارد باف، ناتان وِست، وینگ چان و اَبی فانلو تحلیلگران مؤسسه رند پاسخ می‌گویند.

ویژگی‌های مشترک

نوجوانان (۱۱ تا ۱۷ سال) و جوانان (۱۸ تا ۲۵ سال)، چه نسل Z که اکنون در این دوره قرار دارد و چه نسل‌های قبلی که روزگاری به نوجوانی و جوانی رسیده بودند، دارای ویژگی‌های مشترکی هستند؛ ویژگی‌هایی که موجب می‌شود نه تنها بیشترین اعضای گروه‌های تکفیری را همین گروه سنی تشکیل دهند بلکه بیشترین جانفشانی در مسیر اهداف گروه را نیز از همین گروه سراغ بگیریم.

تلاش برای کسب هویت و جستجوی استقلال، بی‌ثباتی و امکان تغییر سریع و راحت، خطرپذیری بالا و علاقه به تجربه‌کردن

در این دوره شبکه اعصاب که مسئولیت واکنش احساسی و اجتماعی را برعهده دارند فعالیت زیادی دارند در حالیکه شبکه شناختی هنوز تکمیل نشده و این موجبِ آمادگی نوجوانان و جوانان برای تجربه و خطرپذیری می‌شود. حالا اگر گروهی تندرو از وضعیت نوجوان سوءاستفاده کند، می‌تواند وی را به خدمت خود درآورد.

جدا از شرایط فردی، شرایطِ اجتماعیِ مشترکی نیز میان این نسل با نسل قبل وجود دارد که شامل دو مؤلفه اصلی است:

عدم امکان مشارکت اجتماعی و سیاسی بواسطه وجود دولت‌های اقتدارگرا یا ورشکسته

تهاجم غرب به جهان اسلام برای حفظ سلطه بر جهان

بیکاری بالا، نارضایتی اجتماعی، ناامیدی از بهبود اوضاع، نیاز به درآمدِ خلق‌الساعه و مانند آن محصول دو مؤلفه بالا است. یک نمونه کوچکش اینکه جوانان تونسیِ تحصیل‌کرده، دو برابر هم‌نسلانِ تحصیل‌نکرده خود بیکارند. گروه‌های تکفیری در این شرایط، بسته پیشنهادیِ جذابی برای نوجوانان و جوانان به شمار می‌آیند که می‌توانند از بیکاری خارج شده، درآمدِ زودرسی داشته باشند و نارضایتی خود را نسبت به دولتِ خود و مداخله خارجی نشان دهند.

بنابر این شاید نتوان گفت هر «نوجوان و جوانِ» مسلمانی در این وضعیت اجتماعی و سیاسی به یک تروریست تبدیل می‌شود، اما می‌توان گفت بالاخره گروهی از آن‌ها ناآگاهانه از افراط‌گرایان فریب می‌خورند و همین برای تداوم حیات خطرناک افراطی‌گری کافی است.

ویژگی‌های جدید

حتی همین ویژگی‌های مشترک نیز به طرز بیسابقه‌ای تشدید شده است. مثلاً تهاجم نظامی، اقتصادی و سیاسی غرب در دو دهه اخیر به جهان اسلام با دهه‌های پیش از آن قابل مقایسه نیست. یا مثلاً در مورد بیکاری، نسبتِ جمعیت جوان به کل جمعیت بسیار بیش از دهه‌های گذشته است به طوری که هر ساله حدود ۵ میلیون نفر در منطقه وارد بازار کار می‌شوند که خیلی از آن‌ها به جمع بیکاران اضافه می‌شوند.

جدا از این، اما ویژگی‌های جدیدی هست که اساساً یک خط تمایز با نسل قبلی ایجاد کرده است:

۱- گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی

پیشتر تصور می‌شود گسترش اینترنت، جمعیت‌های هزارپاره غرب آسیا را همگراتر خواهد کرد. شاید در برخی وجوه، این‌گونه بود، اما تجربه نشان داد نقاط افتراقِ این جمعیت را نیز برجسته‌تر کرد. این اتفاق از دو جهت افتاد که رَند تنها به یکی از آن‌ها اشاره کرده است: اول اینکه حتی گروه‌های کوچک، صدای بلندی پیدا کردند و سران گروه‌های مقابل را به نگرانی و واکنش واداشته‌اند. دوم اینکه مداخله‌گرانِ خارجی با هزینه کمتری توانستند صدا‌های تند و تهاجمی علیه گروه‌های مختلفِ دینی و قومی بسازند.

حالا سکولار‌ها علیه بنیادگرا‌ها و به عکس، محافظه‌کار‌ها علیه لیبرال‌ها و به عکس، هر روزه به واکنش واداشته می‌شوند و این وضعیت مغشوش، ذهن نسل جدید را آماده افراطی‌گری می‌کند.

از جمله گروه‌هایی که حالا صدای بلندتری پیدا کرده‌اند، زنان هستند. گسترش اینترنت موجب شده آن‌ها درد‌های مشترک را بشناسند و بتوانند بدون فشار از طرف اطرافیان افراطی خود فعالیت اجتماعی داشته باشند، در فضای مجازی. نمونه آن هشتک مبارزه با آزار جنسی است که در جهان عرب نیز رواج یافت. اما همزمان همین اینترنت فیلم‌های مستهجن را در اختیار جوان‌ها می‌گذارد و آن‌ها را به یکی از دو قطب ابتذال‌گرایی لیبرال‌ها یا جهاد نکاح افراطی‌ها سوق می‌دهد تا نیاز‌های کاذب خود را برآورده کنند.

گسترش اینترنت، فضای مداخلات پنهان و آشکار خارجی را نیز بیش از پیش برای نسل جدید عیان کرده است. حالا نه فقط در کشور خود، بلکه روزانه از مداخلات خارجی در جای‌جای جهان اسلام باخبر می‌شوند، مداخلاتی که از افغانستان تا سوریه نتوانسته کاری از پیش ببرد، نه خشونت را در افغانستان کاسته و نه اسد را از دمشق رانده. شاید به همین دلیل است که در نظرسنجی امسال از جوانان عرب نسبت به سال ۲۰۱۶، نگاه به آمریکا به عنوان دولت متخاصم ۲۶ واحد رشد داشته است (۵۹% نسبت به ۳۳%)؛ جوانانی که ۸۰ درصدشان اینترنت را منبع اصلی کسب اخبار می‌دانند.

این سوءِ بهره‌گیری از اینترنت در کشور‌های منطقه، نوجوانان و جوانان را به افراطی‌گری سوق می‌دهد و نه فقط این، بلکه در اقدام تروریستی نیز آن‌ها را یاری می‌کند. آموزش ساخت بمب، جذب نیروها، صدور دستورات و مانند آن اکنون بسیار راحتتر از گذشته برای چنین گروه‌هایی فراهم شده است و فراموش نکنید که این نوجوانان و جوانان، شاید مهمترین و اولین استفاده‌ای که از اینترنت توسط بزرگتر‌های خود دیده‌اند، همین بوده است.

گروه‌های تروریستی نه فقط از وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی، بلکه تلاش داشته و دارند که با تولید اپلیکیشن و بازی‌های آنلاین، پیام خود را به گروه‌های گسترده‌تری برسانند که در این مورد، نوجوانان و جوانان به دلیل کاربری بیشتر از اپ‌ها و بازی‌ها هدفِ اصلی هستند.

البته فناوری‌های ارتباطی اگر چه بستر نشر گسترده‌تر پیام تروریست‌ها شده، خود در مقابله با این تبلیغات به میدان آمده و تا حدودی موفق شده است. یکی از راهکار‌ها هوش مصنوعی است. مثلاً فیس‌بوک اعلام کرد با بکارگیری هوش مصنوعی تا ۸۳% از محتوا‌های خشونت‌آمیز را در یک ساعتِ اولیهِ انتشار حذف می‌کند.

راهکار دوم نیز تولید برنامه‌های آگاهی‌بخش و انتشار آن‌ها با بکارگیری فناوری‌های ارتباطی است. البته نباید این برنامه‌ها صرفاً به هشدار به کاربران و معرفی گروه‌های تروریستی محدود شود بلکه باید بازدارنده‌های درونی را در آن‌ها ایجاد نماید که چنین اقدامی نیازمند بکارگیری متخصصان متنوع و متناسب‌سازی محتوا با بستر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مخاطبان است.

۲- همزیستی کودکان با خشونتِ عریان

گسترش قلمرو خلافت داعش در سال‌های اخیر، موجی از مهاجرت تندرو‌ها به عراق و سوریه را موجب شد. بسیاری از آن‌ها در دل امید داشتند یک اتوپیای بزرگ بر مبنای ایدئولوژی که به نام اسلام در ذهن‌شان بود ایجاد کنند. در سال آخر عمر خلافت و پیش و پس از فروپاشی آن بسیاری از اعضای داعش و سایر گروه‌های تندرو در عراق و سوریه به کشور خود بازگشتند.

بسیاری از آن‌ها از کشور‌های اسلامی در منطقه به عراق و سوریه رفته بودند و حالا پس از بازگشت، یک پتانسیل جدی و خطرناک برای تشکیل گروهک‌های تندرو در موطن خود شده‌اند مخصوصاً اگر نوجوانی خود را در داعش گذرانده باشند و حالا به عنوان یک جوان برای احیای آمال خود در کشورشان دست به تشکیل گروه بزنند. در واقع حضور در عراق و سوریه برای آن‌ها یک دوره آموزشی بوده که حالا می‌خواهند درس خود را پس بدهند، نوعی احساس وظیفه و دِین، یا جبران پیامد‌های روانیِ شکست داعش.

پژوهشی در سال ۲۰۰۳ نشان می‌دهد وقتی کودکان در فضای خشونت‌آمیز رشد کنند، در دوران بزرگسالی حساسیت کمتری به وقوع خشونت دارند، ضمن اینکه در یک حالت دوقطبی، یا به سمت تجاوزگری یا افسردگی رانده می‌شوند، زیرا در کشور خود نیز نوعی بن‌بست برای یافتن شغل و مشارکت اجتماعی و سیاسی را مشاهده می‌کنند و در یک دوراهی قرار می‌گیرند: بازگشت به راهی که قبلتر امتحان کرده بودند، یعنی برداشتن سلاح، یا احساس بیراهی و ناامیدی. باید به این نکته توجه کرد که تجربیات خشونت‌آمیز آن‌ها در گذشته، رشد اجتماعی و شناختیِ آن‌ها را مختل کرده؛ پس آن‌ها بیش از هم‌نسلان خود در یافتن شغل یا مشارکت اجتماعی دچار دردسر هستند.

جمع‌بندی

شاید همزیستی با خشونت و اینترنت، شیوه‌های جذب نیرو و اقدام تروریستی را برای گروه‌های تروریستی متحول کرده است، اما عامل اصلیِ تشکیل آن‌ها نیست. عامل اصلی همان ویژگی‌های مشترک است. در میان این ویژگی‌ها، دسته اول به شرایط روان‌شناختی این گروه سنی برمی‌گردد که ثابت است و باید باشد، اما دسته دوم که مداخلات خارجی و معضلات اجتماعی در دولت‌های اقتدارگرا یا ورشکسته است، می‌تواند و باید که رفع شود.

مقابله با مداخلات خارجی و دولت-ملت سازی در کشور‌های منطقه نیازمند بازگشت به مردم است. آموزش و توانمندسازی مردم، ایجاد پل‌های ارتباط دوطرفه میان آن‌ها و حکومت به منظور تقویت مشارکت اجتماعی و اعتماد سیاسی و همین طور افزایش خدمات اجتماعی برای گروه‌های در معرض خطر مثل کارگران از ضرورت‌های اولیه در این راستا است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.