آرش قبل از بله گرفتن از عروس آتش به پا کرد / جسد سوخته راز هولناکی داشت + عکس

به گزارش رکنا، این قاتل آتش افروز قصاص نمی شود اما پولی برای پرداخت دیه هم ندارد.

انتقامجویی آرش

آرش 25 ساله که چندین سابقه شرارت و درگیری در پرونده اش دارد دوم اردیبهشت 93 به دنبال آتش سوزی عمدی درمحله قلعه مرغی تهران باعث سوختن پدربزرگ دختر مورد علاقه اش و مرگ وی و همچنین سوختگی های سطحی دو پسر قربانی شد.

خواستگار شرور در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که فرزندان قربانی برای وی حکم قصاص خواستند.

در این جلسه پسربزرگ مقتول گفت: آرش خواستگار خواهرزاده ام به نام نیلوفر بود. من در خانه پدری ام خواب بودم که سر و صدا شنیدم. وقتی مقابل در خانه رفتم آرش را که پسر همسایه مان بود در حالی که قمه در دست داشت دیدم.همان موقع پدر و برادرم به سمت آرش رفتند و او قمه اش را به زمین انداخت و یک بطری بنزین را آتش زد و به سمت ما پرتاب کرد. من از ناحیه دست و برادرم از ناحیه کمر دچار سوختگی شدیم اما شدت سوختگی پدرمان زیاد بود. او به بیمارستان منتقل شد اما چند روز بعد جان سپرد. ما هنوز نمی دانیم آرش با چه انگیزه ای مقابل در خانه پدرمان آمد و قصد آتش زدن آنجا را داشت.

سپس پسر جوان به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید قصد کشتن پدربزرگ نیلوفر را نداشتم.من فقط برای اینکه آن ها را بترسانم با گالن بنزین مقابل خانه شان رفتم ولی بنزین یکباره آتش گرفت و پدربزرگ نیلوفر دچار سوختگی شدید شد.

تبرئه از قتل عمدی

در پایان جلسه قضات آرش را از قتل عمدی تبرئه و وی را به جرم قتل شبه عمد به پرداخت دیه و زندان محکوم کردند.

بدین ترتیب آرش با قرار وثیقه آزاد شد تا بتواند دیه را بپردازد ولی به خاطر شرکت در یک نزاع دسته جمعی در سال 93 بار دیگر دستگیر شد و به زندان افتاد. وی درخواست اعسار را مطرح واز قضات دادگاه کمک خواست.

مرد آتش افروز دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان زاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

آرش در تشریح جزییات ماجرا گفت: من به نیلوفر علاقه مند بودم و به خواستگاری اش هم رفته بودم تا اینکه مادر او با من تماس گرفت و گفت مادرم به او حرف ها نامربوط زده است. همان موقع از مادرم گله کردم اما او گفت حرفی به مادرم نیلوفر نزده است. می خواستم مقابل در خانه شان بروم و ماجرا را پیگیری کنم که از مقابل در خانه سر و صدایی شنیدم. چون چند ساعت قبل به خاطر نیلوفر با چند پسر جوان درگیر شده بودم گمان کردم پسران جوان برای انتقام جویی مقابل در خانه مان آمده اند. شمشیر تزیینی را که روی دیوار اتاق داشتم برداشتم و مقابل در خانه رفتم اما ناباورانه با پدربزرگ و دایی های نیلوفر روبه رو شدم. من شمشیر را زمین انداختم اما آنها شروع به ناسزا گویی کردند. آنها می گفتند مادرم پشت سر نیلوفر حرف های نامربوط زده است. آنها به سمت من حمله کردند و من برای دفاع از خودم بطری بنزینی را که در حیاط داشتیم آتش زدم وبه سمت آنها پرتاب کردم . ولی باور کنید هرگز فکر نمی کردم این ماجرا باعث مرگ پدربزرگ نیلوفر شود.

وی ادامه داد:می دانم در زندگی ام اشتباهات زیادی مرتکب شده ام.من تا زمانی که در زندان باشم نمی توانم دیه را بپردازم. من هیچ دارایی ندارم. به همین خاطر از قضات تقاضا دارم تا با تقسیط دیه موافقت کنند. من چنانچه آزاد شوم کار می کنم و دیه را قسطی می پردازم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود ، گفت: تنها برادرم دو ماه مانده به ازدواجش در تصادف رانندگی کشته شد. خواهرم به بیماری سرطان مبتلا شده و همه امید پدر و مادرم به من است تا آزاد شوم .از دادگاه تقاضا دارم به خاطر پدر و مادر پیرم با تقسیط دیه موافقت کنند تا از زندان آزاد شوم و کار کنم و دیه را بپردازم. در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا درباره درخواست این متهم اظهارنظر کند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی