وسوسه زنانه بهاره برای پولدارهای تهران! / این زن ماشین لوکس دوست داشت!
رکنا: بهاره همیشه با ماشین لوکس و با وسوسه های زنانه به شکار پولدارها می پرداخت. حکم مجازات این زن تبهکار قطعی شد.
4 سال پیش دختر 28 ساله ای به نام نرگس به پلیس گفت: چندی پیش زنی با چهره و رفتاری شیک، در ساختمان تجاریمان دفتر کاری را اجاره کرد. وی هر روز با خودروهای گرانقیمتی به محل کارش میآمد.
وی افزود: پس از مدتی در جلسهای که اهالی ساختمان تجاری در آن حضور داشتند، با این زن بیشتر آشنا شدیم و متوجه شدیم وی در کار برجسازی و سرمایهگذاری در دوبی مشغول است. در مدت کوتاهی ارتباطم با «بهاره» بیشتر شد و چند باری با هم بیرون رفتیم و یک بار هم به خانه ویلاییام در شمال تهران آمد. این دختر جوان گفت: پدرم یک تاجر بود و من تکفرزند بودم و مادرم نیز طلاق گرفته بود. وقتی پدرم به خاطر بیماری درگذشت، همه ارثیهاش به من رسید و باعث شد در یک شرکت سهام وارد شده و داراییهای پدرم را با برنامه خاصی در جهت سرمایهگذاری به کار بگیرم. بهاره این را میدانست، این زن همیشه درباره سوددهی بالای کارش در دوبی حرف میزد تا اینکه ادعا کرد برجی 50 طبقه در دوبی شروع به ساخت کرده و نیاز به سرمایهگذاریهای میلیاردی دارد و پیشنهاد داد تا من هم برای سرمایهگذاری از این فرصت طلایی استفاده کنم. دختر فریبخورده گفت: وسوسه شدم و چون به بهاره اعتماد کرده بودم، خیلی زود یکی از خانههایم را در شرق پایتخت فروختم و 500 میلیون تومان در اختیار بهاره قرار دادم. بعد از مدتی چند از تن از دوستان پولدارم نیز با اطلاع از سرمایهگذاری وسوسهانگیز در دوبی، آنها نیز پولهای میلیاردی در اختیار بهاره گذاشتند. این زن در میهمانیهای دوستانهام حضور پیدا میکرد و مرتب از پیشرفت کار میگفت. هر هفته بهاره درباره روند پیشرفت حرف میزد و به خاطر ارتباطاتی که در دوبی داشت، اطمینانمان به وی بیشتر شده بود. روز 12 اردیبهشتماه بهاره ادعا کرد قصد دارد برای سرکشی به برج در دوبی به این کشور سفر کند و قول داد تا یک هفته دیگر با خبرهای خوش برگردد. با گذشت این مدت، هرچه در انتظار برگشتن بهاره ثانیهشماری کردیم، هیچ خبری از وی نشد. جالب اینکه موبایلش خاموش بود و بیشتر نگران حالش شدیم. وی گفت: بعد از یک ماه و در حالی که بهاره عادت نداشت موبایلش را خاموش کند، به این رفتارش شک کردیم. آنجا بود که فهمیدیم ما هیچ نشانی از بهاره نداریم. نه خانوادهاش را میشناسیم و نه شوهرش را که مدام از او که «تورج» نام دارد، تعریف میکرد و عنوان داشت مهندس پروژه کسی جز شوهرش نیست. با نگرانی به دفتر کاریاش در همان شرکتمان رفتیم. باورمان نمیشد که بهاره بیخ گوشمان کارهایی کرده که روحمان خبر ندارد. شرکت خالی بود و وی همه وسایلش را از داخل ساختمان برده بود و فهمیدیم وقتی همه شرکتها تعطیل بودند، وی به تخلیه شرکتش پرداخته است. از صاحب این واحد هم شنیدیم که بهاره در اقدامی غیرمنتظره خواستار تخلیه دفترکارش شده است. این ادعاها کافی بود تا بازپرس پرونده دستور دهد تیمی از ماموران برای ردیابی زن فریبکار وارد عمل شوند.
ماموران در گام نخست آلبوم مجرمان کلاهبردار را پیشروی «نرگس» و دیگر زنان سادهلوح قرار دادند، اما بهاره در لیست زنان تبهکار قرار نداشت و عجیب اینکه مشخصات بهاره در قولنامه شرکت نیز همگی واهی و دروغ بودند. پلیس که احتمال میداد وی به دوبی رفته باشد، در تجسسهای فنی و پلیسی متوجه شد که بهاره از کشور خارج نشده است. ماموران در گام بعدی دوربینهای مداربسته ساختمان تجاری را تحت بررسی قرار دادند و توانستند شماره پلاک خودروی لوکس وی را به دست آورند. ماموران وقتی به آدرس صاحب خودرو رفتند، با مردی روبهرو شدند که روی ویلچر نشسته بود و ادعا کرد از ماجرای کلاهبرداری میلیاردی بیاطلاع است.
مرد 40 ساله در بازجوییها گفت: زندگی و درآمد خوبی داشتم تا اینکه سال گذشته به خاطر یک تصادف فلج شده و دیگر توان راه رفتن را ندارم و از آن زمان به بعد خودرویم در اختیار همسرم «لیلا» قرار دارد. ماموران که احتمال میدادند لیلا همان زن فریبکار است، وی را با بهانهای به مقر پلیس کشاندند، اما وقتی طعمههای زن فریبکار پیشروی لیلا قرار گرفتند، عنوان کردند که وی هیچ شباهتی به بهاره ندارد.
تجسسهای پلیسی که با گره کوری مواجه شده بود، با تحقیق از لیلا وارد مسیر تازهای شد، این زن به افسر بازجو گفت: بعضی اوقات خواهرم بهاره به خانهمان آمده و خودروی شوهرم را به بهانه خرید یا رفتن به محل کارش استفاده میکند. همین سرنخ کافی بود تا ماموران به خانه بهاره در شرق پایتخت رفته و در عملیاتی غافلگیرانه وی را دستگیر کنند. بهاره ابتدا خود را بیگناه دانست، اما وقتی طعمههایش را پیشروی خود دید، ناچار لب به اعتراف گشود.
زن جوان گفت: همیشه دوست داشتم مثل خواهرم زندگی خوبی داشته باشم و داشتن خانهای ویلایی با خودرویی لوکس، رویای بچگیام بود، اما اعتیاد و طلاق از همسرم همه رویاهایم را خراب کرد. وی افزود: از زمانی که دامادمان تصادف کرد، بعضی اوقات خودرویش را قرض میگرفتم و به خاطر رابطه خوبی که با خواهرم داشتم، هیچ وقت نگذاشتند احساس تنهایی کنم. مدتی بود که به فکر پولدار شدن افتاده بودم تا اینکه با قرض گرفتن پول از دامادمان به بهانه کار کردن دفتری در یک ساختمان تجاری کرایه کردم و خودم را به عنوان سرمایهگذار ساختمانسازی در خارج از کشور معرفی کردم و همین کافی بود تا با اعتمادسازی از طعمههایم پولهای میلیونی بگیرم. بهاره ادامه داد: وقتی پول خوبی به جیب زدم، به بهانه رفتن به دوبی، دفتر کارم را ترک کرده و ناپدید شدم و فکر نمیکردم به این راحتی پلیس مرا شناسایی کند. این زن در پایان گفت: همه پولها را در بانک گذاشتهام تا آیندهام را تامین و با گذشت مدتی اقدام به خرید خانه و خودرو کنم.
بنابه این گزارش؛ بهاره بعد از محاکمه در دادگاه به زندان و بازگرداندن مال نامشروع محکوم شد که این رای با تایید در دادگاه تجدید نظر قطعی شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
بابااین بهاره شیطون بلا پولاروپس داد؟هروقت آزادشدبه من خبربدید میخوام باهاش یه شرکت بزنم بهش بگین خیلی باحاله