ادعای عجیب مرد 3 زنه در دادگاه تهران / من شفاهی زن موقت پیمان شدم و به شمال رفتیم ! + عکس

به گزارش گروه حوادث رکنا، بیست و چهارم مرداد ماه سال ۹۶ مرد جوان به نام امیر که راننده تاکسی بود در حالی که سر و صورتش باند پیچ بود به پلیس آگاهی رفت و گفت : راننده تاکسی هستم ایستگاه کوهک در حوالی رسالت هستم. آخر شب بود و مشغول مسافرکشی بودم که یکباره مرد جوانی به نام پیمان که او را از قبل می شناسم به همراه یکی از دوستانش ساسان و پدر و عمویش سراغم آمدند و مرا تا سر حد مرگ کتک زدند و ماشینم را به سرقت بردند.

وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: آنها یک بار به من حمله کردند . چون می دانستم پیمان سابقه‌دار است سریع به سمت ماشین رفتم ولی او مانع شد. شیشه ماشین پایین بود و سوییچ روی آن قرار داشت . آنها می خواستند ماشینم را بدزدند که مقاومت کردم و با چاقو و چوب به من حمله کردند. پیمان ضربات زیادی با چاقو به سر و گردنم زد . عموی او هم با چوب مرا زد که بیهوش شدم و داخل جوی آب افتادم. دو نفر از آنها با موتور فرار کردند و دو نفر ماشینم را سرقت کردند.  ساعتی بعد در بیمارستان به هوش آمدم و حالا بعد از بهبودی نسبی آمده ام تا از آنها شکایت کنم .

به دنبال اظهارات راننده تاکسی پیمان و پدر و عمویش بازداشت شدند اما ردی از ساسان به دست نیامد . وی به مکان نامعلومی گریخته بود. در بررسی های پلیسی مشخص شد عموی ثروتمند پیمان که صاحب فرزند نبود اموالش را به راننده تاکسی داده بود تا برایش زمین بخرد اما او به وعده اش عمل نکرده بود و همین موضوع موجب انتقام گیری شده بود.

در حالی که متهمان زخمی کردن راننده تاکسی با انگیزه سرقت را انکار کرده بودند پرونده شان برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای این جلسه که به ریاست قاضی رحمانی و با حضور یک مستشار برگزار شد ابتدا امیر به تشریح ماجرا پرداخت.

وی گفت : پیمان و پدر و عمویش و دوستش به من حمله کردند و با چاقو به سر و گردن من زدند. ممکن بود در این ماجرا کشته شوم. آنها مرا به داخل جوی آب انداختند و رفتند. من از آن ها شکایت دارم. حالا سه شاهد را به دادگاه آورده‌ام که شهادت دهند پیمان و دوستش و عمو و پدرش مرا کتک زدند.سپس پیمان که چند سابقه کیفری پرونده اش دارد به دفاع پرداخت و منکر اتهاماتش شد .

وی که بسیار عصبانی بود و به شاکی پرخاشگری می کرد در تشریح ماجرا گفت: من قبلا سه بار ازدواج کردم اما هر بار ناموفق بودم .این بار می خواستم ازدواج موفقی داشته باشم به همین خاطر وقتی با زن جوان آشنا شدم ابتدا او را صیغه کردم . ما برای آشنایی بیشتر از تاریخ ۲۲ مرداد ماه سال 96 تا ۳۱ مرداد ماه همراه زن صیغه ای ام به شمال رفته بودیم . من نمی‌دانم چرا امیر من را به عنوان متهم معرفی کرده است . از اختلاف قبلی او با پدر و عمویم بی اطلاع هستم و نمی‌دانم چه کسی او را زده و ماشینش را سرقت کرده است.

وی ادامه داد :عمو و پدرم از سالها قبل با من اختلاف دارند. آنها به خاطر کینه ای که از من به دل داشتند به محض اینکه دستگیر شدند همه جرم ها را گردن من انداختند . عمویم وقتی با وثیقه آزاد شد فرار کرد و حالا هیچ کسی از مخفیگاه او اطلاعی ندارد. پدرم هم چون به تریاک معتاد است در اداره آگاهی جرمش را گردن من انداخت چون می ترسید نتواند بدون مواد مخدر چند روز را در اداره آگاهی دوام بیاورد.

سپس وکیل مدافع پدر پیمان به پرداخت و گفت : موکلم نتوانسته در دادگاه حاضر شود اما من از طرف او می‌گویم جرمی مرتکب نشده و پسرش مجرم است.

سپس قضات دادگاه از شاهدانی که وی به دادگاه معرفی کرده بود خواستند تا آنچه را دیده اند برای آنهاتشریح کنند.آنها نحوه درگیری متهمان با شاکی را تشریح کردند.

همسر صیغه متهم نیز آخرین نفری بود که به عنوان مطلع در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : من و پیمان از مدت‌ها قبل با هم آشنا شدیم . صیغه نامه نداریم و صیغه را شفاهی خوانده بودیم. آن زمان که شاکی ادعا می‌کند پیمان دست به سرقت زده ما در شمال کشور در سفر بودیم.

در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی