زن جوان به نام نسرین در پاسخ به این پرسش که چرا مقاومت نکرده است، گفت: من خیلی مقاومت کردم و در نهایت وقتی دیدم که نمی‌توانم کاری کنم، به او التماس کردم و گفتم با این کارت باعث می‌شوی زندگی‌ من و رابطه خودت با خانواده‌ات خراب شود، اما قبول نکرد. او اصلا در حالت عادی نبود. این مرد جوان یک سال قبل با ورود به خانه دایی خود، همسر او را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس متواری شده ‌بود؛ زن جوان نیز با شکایت از او، مدعی شد متهم به زور وارد خانه‌اش شده است و خواستار مجازات او شد.

این زن هرچند در بازجویی‌های اولیه مدعی ‌شد مرد جوان از روی دیوار و به زور وارد خانه او شده است، در تحقیقات بعدی و در جلسه رسیدگی گفت رفت‌وآمد مرد جوان به خانه‌اش امری عادی بوده‌ است.

در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا شاکی در جایگاه حاضر شد و در توضیح شکایت خود گفت: من سال‌های زیادی است که با مردی ازدواج کرده و زندگی می‌کنم. هرچند من و شوهرم صیغه هستیم و عقد دائم نکرده‌ایم، اما زندگی خوبی داشتیم و من هم از اینکه عقد دائم شوهرم نیستم، گلایه‌ای نداشتم و از او دو فرزند دارم. شوهرم وضع مالی بدی نداشت و زندگی ما به خوبی می‌گذشت. از آنجایی که فرزندی معلول دارم، شوهرم مجبور بود زیاد کار کند. روز حادثه او به مأموریت کاری رفته و در تهران نبود. پسر بزرگم را با خود برده بود و پسر کوچک که معلولیت دارد، در خانه مانده ‌بود. من و پسرم در خانه بودیم و من داشتم کارهای روزانه‌ام را انجام می‌دادم که خواهرزاده شوهرم وارد خانه شد. اینکه او به خانه ما بیاید، امری عادی است؛ چون ما همسایه دیواربه‌دیوار بودیم و هربار که شوهرم به مأموریت می‌رفت یا کاری داشت، من از خانواده خواهرشوهرم کمک می‌گرفتم. روز حادثه نیز وقتی خواهرزاده شوهرم وارد خانه شد، من متوجه نشدم چطور آمده ‌است، اما از آنجایی که به او اعتماد داشتم، چیزی نگفتم. البته اینکه بدون اجازه وارد خانه شد، امری عجیب بود؛ چون هروقت می‌خواست به خانه ما بیاید، در می‌زد و من در را باز می‌کردم. به‌هرحال چیزی نگفتم، اما رفتارهای او به نظرم غیرعادی بود. من نمی‌دانستم باید چه کنم و چه بگویم تا اینکه او یک‌دفعه به سمت من آمد و من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

زن جوان در پاسخ به این پرسش که چرا مقاومت نکرده است، گفت: من خیلی مقاومت کردم و در نهایت وقتی دیدم که نمی‌توانم کاری کنم، به او التماس کردم و گفتم با این کارت باعث می‌شوی زندگی‌ من و رابطه خودت با خانواده‌ات خراب شود، اما قبول نکرد. او اصلا در حالت عادی نبود. از آنجایی که پسرم معلولیت داشت، بنابراین امکان اینکه او بتواند کسی را خبر یا به من کمک کند، وجود نداشت. حالا که این اتفاق افتاده، زندگی خانوادگی من تحت‌تأثیر قرار گرفته و شوهرم قصد دارد من را طلاق دهد. من دو فرزند دارم و نمی‌دانم چطور باید آنها را بزرگ کنم.

سپس متهم به نام ناصر در جایگاه حاضر شد. او گفت: من وارد خانه شدم و این امر نیز کاری غیرعادی در روابط خانوادگی ما نبود؛ چون دایی‌ام نبود، گفتم شاید کاری داشته ‌باشند و خواستم به آنها کمکی کرده ‌باشم. همسر او به من نزدیک شد، اما من کاری نکردم و اتهامی را که می‌زند، قبول ندارم. من به او تعرض نکرده‌ام.

با پایان گفته‌های متهم و زن شاکی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را از تجاوز به عنف تبرئه و به دلیل رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق و یک سال تبعید محکوم کردند. این حکم در 20 روز بعد از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی