به گزارش رکنا، بیست و هفتم اسفندماه سال 89، زن میانسالی به نام فاطمه به طرز مرموزی ناپدید و تلاش ماموران برای یافتن ردی از این زن آغاز شد.شواهد نشان می داد وی خانه اش در اریا شهر را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به پرس و جو از همسر و فرزندان وی پرداخت و دریافت به تازگی پسر فاطمه با دختر خواهر ناتنی وی به نام زهرا ازدواج کرده اما آنها با هم سر ناسازگاری دارند و این اختلاف به دو خواهر ناتنی هم کشیده شده است. در حالی که فرضیه کشته شدن فاطمه قوت گرفته بود پلیس به بازجویی از خواهر ناتنی وی پرداخت.

زهرا گفت: من آرایشگر هستم و همراه دخترم در آرایشگاهم کار می کنم. فاطمه خواهر ناتنی ام بود و به تازگی همراه خانواده اش از ژاپن به ایران برگشته بود که به خواستگاری دخترم آمد و دخترم عروس او شد. ولی فاطمه دخترم را اذیت می کرد . اظهارات این زن شک پلیس را دو چندان کرد و وی در بازجویی های فنی سرانجام لب به اعتراف گشود و به جنایت کینه جویانه با همدستی یک مرد افغان اعتراف کرد.

زهرا گفت: از وقتی خواهرم با ثروت زیاد از ژاپن به ایران برگشت به او حسادت می کردم.تا اینه دخترم عروس او شد.خواهر ناتنی ام دخترم را اذیت می کرد.چندبار خواستم تا دخترم طلاق بگیرد اما خواهرم راضی به این جدایی نبود. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را بکشم.

وی در تشریح جزییات جنایت گفت: من سراغ پیرمرد افغانی به نام محمد نبی رفتم که شوهر خواهرم حسن او را به من معرفی کرده بود.

محمدنبی ، نگهبان یک شرکت ساختمانی بود و دو زن وچندین فرزند داشت. به همین خاطر با کمک مالی به او و خانواده اش به آنها نزدیک شدم و نقشه ام را با محمد نبی در میان گذاشتم. قرار شد در عوض کشتن خواهرم 5میلیون تومان به او بدهم. او هم قبول کرد.

وی گفت : به بهانه خرید آپارتمانی ارزان قیمت، از مردی بدهکاراز فاطمه خواستم تا با هم به شهرری برویم. به او گفتم نباید تا قطعی شدن خرید خانه به کسی حرفی بزند. من حتی به جای گرفتن آژانس یک تاکسی دربستی گرفتم تا کسی به من شک نکند.در ساختمان نیمه کاره در شهرری خواهرناتنی ام را با محمد نبی تنها گذاشتم. به محض اینکه فاطمه به ماجرا مشکوک شده بود محمد نبی او را هل داد و سرش به دیوار خورد و بیهوش شد.سپس جنازه اش را داخل گونی پیچیدیم و به عمق چاه ساختمان نیمه کاره انداختیم.

به دنبال اعتراف های تکان دهنده این زن محمد نبی نیز بازداشت شد و گفت:

من از 20 سال پیش با حسن دوست بودم. حدود یک سال پیش حسن به من گفت، خواهر زنش برای کار تعمیر ساختمانی نیاز به یک کارگر دارد.این شروع آشنایی ما بود تا اینکه مدتی قبل زهرا با پول و لباس و مواد غذایی برای کمک به خانواده پرجمعیتم‌، به دیدنم ‌آمد.آخرین بار او به همراه حسن و در حالی که یک کیسه پلاستیکی مشکی همراه داشت سراغم آمد. او گفت: با یک گوسفند تصادف کرده و می‌خواهد لاشه گوسفند را در چاهی بیاندازند.من که به آنها اطمینان داشتم کیسه را گرفتم و در عمق چاه 18 متری در حوالی شهرری انداختم.

با نشانی هایی که مرد سالخورده به پلیس داد بقایای اسکلت فاطمه در چهارم مرداد ماه سال 90 از عمق چاه بیرون کشیده شد.

حسن نیز به اتهام دست داشتن در این قتل بازداشت شد و گفت:خواهر زنم چند سال پیش نشانی یک بنا از من خواست و من هم محمدنبی را به او معرفی کردم. من هیچ اطلاعی از ماجرای قتل ندارم اما می دانستم دو خواهر ناتنی همیشه با هم مشکل داشتند.

در ادامه بازجویی ها محمد نبی قتل را گردن گرفت و گفت: من در عوض گرفتن 5میلیون تومان از زهرا خواهر ناتنی اش را در ساختمان نیمه کاره هل دادم و وقتی بیهوش شد جنازه اش را داخل چاه انداختم.

به این ترتیب محمد نبی به اتهام قتل و زهرا و حسن نیز به اتهام معاونت در جنایت در شعبه 113دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. قضات دادگاه محمد نبی را به قصاص ،زهرا را به 15سال زندان و حسن را نیز به 12سال زندان محکوم کردند. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده بود که آنها توانستند بعد از 8سال رضایت اولیای دم را جلب کنند. در حالی که محمد نبی از قصاص رهایی یافته بود زهرا و حسن نیز طی نامه ای دادگاه تقاضای کمک کرده و درخواست آزادی مشروط را مطرح کردند. حالا قرار است به زودی محمد نبی از جنبه عمومی جرم محاکمه شود و قضات دادگاه درباره درخواست آزادی مشروط زهرا و حسن اظهارنظر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی