این ها بخشی از اظهارات مرد 50 ساله ای است که به اتهام ترک انفاق و ضرب و جرح همسرش به کلانتری احضار شده بود. او که مدعی بود پرخاشگری و بدبینی‌اش حاصل بیماری اعصاب و روان است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 30 ساله بودم که با «جمیله» ازدواج کردم اما در طول 10 سال زندگی مشترک با او همواره با یکدیگر درگیر بودیم.

این کشمکش و نزاع ها به آن جا رسید که مجبور به جدایی شدم با وجود این جمیله سرپرستی دو فرزند خردسالم را به من سپرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت در شرایط سختی قرار گرفته بودم و توان نگهداری از فرزندانم را نداشتم به همین دلیل تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم خلاصه خواهرم دختری به نام «زرین تاج» را به من معرفی کرد.

خانواده او در همسایگی خواهرم زندگی می کردند و از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نبودند. با آن که زرین تاج 20 سال از من کوچک تر بود اما خانواده اش خیلی زود به خواستگاری من جواب مثبت دادند چرا که این ازدواج می توانست اندکی از هزینه های زندگی شان را کاهش دهد با وجود این «زرین تاج» هیچ علاقه ای به ازدواج با من نداشت و تنها به اجبار خانواده‌اش به عقد من درآمد به همین دلیل همزمان با آغاز زندگی مشترک اختلافات ما نیز شروع شد.

«زرین تاج» از این که با آن سن کم مسئولیت نگهداری و سرپرستی دو فرزندم را به عهده داشت به شدت ناراحت بود و همواره بهانه گیری می کرد او مدام اختلاف سنی مان را به رخم می کشید و این گونه مشاجره و درگیری بین ما شکل می گرفت در این میان من هم که دچار بیماری اعصاب و روان بودم برای پایان دادن به این درگیری تکه ای از لوازم منزل را می شکستم و بدین ترتیب هر دو نفر آرام می گرفتیم خلاصه بعداز گذشت مدتی من از «زرین تاج» صاحب فرزند دیگری شدم اما با به دنیا آمدن «نگار» هم مشکلات ما حل نشد البته در این میان من هم به شدت پرخاشگر و بدبین شده بودم به طوری که در هر کجا کاری پیدا می کردم چند روز بعد به دلیل درگیری با کارفرما یا همکارانم اخراج می شدم و باز بیکاری و بی پولی آغاز می شد هیچ گاه سعی نکردم مشکلم را با پزشکان یا متخصصان در میان بگذارم چرا که همیشه فکر می کردم حق با من است.

«زرین تاج» هم شیوه لجبازی را پیش گرفته بود و برعکس خواسته های من عمل می کرد به طور مثال از او می خواستم با پوشش مناسب بیرون برود اما او به عمد با پوشش نامناسب از منزل خارج می شد در همین شرایط یک دستگاه پراید اقساطی خریدم تا با آن مسافرکشی کنم واز محیط خانه دور بمانم از سوی دیگر به دلیل این که سواد نداشتم می دانستم در آزمون‌های راهنمایی و رانندگی پذیرفته نمی شوم بنابراین بدون داشتن گواهی نامه پشت فرمان خودرو نشستم تا همسرم کمتر زندگی را به کام من تلخ کند اما سال گذشته با یک عابر تصادف کردم و چون نمی توانستم به دلیل نداشتن گواهی نامه از بیمه استفاده کنم، برای جلب رضایت شاکی مجبور شدم مبلغ 15 میلیون تومان هزینه بپردازم با همین شرایط و بعد از 10 سال زندگی مشترک، منزل ما به میدان جنگ تبدیل شده بود و مدام با رفتارهایمان یکدیگر را آزار می دادیم من هم که همه زندگی ام را برای پرداخت دیه هزینه کرده بودم عصبانی شدم و دوباره همسرم را کتک زدم و اکنون نیز پشیمانم و ...

شایان ذکر است با گذشت همسر این مرد از شکایت، به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) مرد 50 ساله نیز به مرکز مشاوره پلیس معرفی شد.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

وبگردی