قتل یک معتاد به بهانه تنبیه / در مرکز ترک اعتیاد کرج چه گذشت !؟
حوادث رکنا: مرد جوان به جرم قتل یک معتاد در مرکز ترک اعتیاد 2 سال است که در زندان به سر می برد.
به گزارش گروه حوادث رکنا، متهم که در دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شده است جزئیات قتل Murder را توضیح میدهد.
چه مدتی است در زندان Prison هستی؟
حدود دوسال. چند روز بعد از اینکه جسد احسان پیدا شد، زندانی Prisoner شدم. در حالی که من نه قصد کشتن Killing او را داشتم و نه این کار را کردم.
پس چرا تو را متهم به قتل کردهاند؟
چون من بودم او را به سمت رودخانه بردم و احسان در آنجا مرد. کسی در آن آب خفه نمیشود نمیدانم چه شد احسان جان باخت.
چطور با مقتول آشنا شدی؟
من در یک مرکز ترک اعتیاد کار میکردم. احسان مددجوی ما بود و من اصلا او را نمیشناختم. ما تازه باهم آشنا شده بودیم و ارتباط خاصی هم با او نداشتم.
پس چرا او را با زور به رودخانه بردی؟
خودم نبودم که تصمیم به این کار گرفتم. محسن ـ مدیر کمپ ـ به من گفت احسان را برای تنبیه به رودخانه ببرم. وقتی محسن میخواست کاری را انجام بدهیم باید حتما آن کار را میکردیم وگرنه خودمان تنبیه میشدیم.
مگر احسان چه کار کرده بود که مدیر کمپ میگفت باید تنبیه شود؟
محسن میگفت احسان کارهای خلاف میکند. ظاهرا وسایل بچهها را میدزدید. محسن میگفت چند بار تذکر داده، اما فایدهای نداشته و حالا باید تنبیه شود.
احسان را چطور به رودخانه بردی؟
وقتی محسن گفت احسان باید تنبیه شود به احسان گفتم بیا به رودخانه برویم، اما توجهی نکرد. مجبور شدم دست و پایش را ببندم و او را با فرغون به رودخانه بردم و در آب انداختم.
فکر نمیکردی ممکن است غرق شود؟
جایی که او را گذاشتم مکانی نبود که غرق شود. من او را داخل حوضچهای گذاشتم که برای کمپ بود و از قبل درست شده بود. محسن وقتی میخواست کسی را تنبیه کند او را به حوضچه میانداخت. عمقی نداشت.
پس چرا از آنجا به عنوان محلی برای تنبیه مددجویان استفاده میکردید؟
آب رودخانه خیلی سرد بود. برای همین هم از آن به عنوان تنبیه استفاده میشد.
کسانی که در کمپ شما بودند همگی اعتیاد داشتند و مسلما مشکلات جسمی آنها زیاد بود. فکر نمیکردید قرار دادن آنها در آب سرد ممکن است باعث ایست قلبی آنها شود؟
من به مسائل پزشکی آشنایی نداشتم و باید محسن مراقب این موضوع میبود. من فقط دستورهای او را انجام میدادم.
تو مسئول اجرای این نوع تنبیه بودی؟
من با محسن کار میکردم. مدتی بود که استخدام شده بودم و حقوق هم میگرفتم، پس باید کارهایی را که میگفت انجام میدادم.
وقتی احسان را به داخل آب انداختی، او مقاومت نکرد یا از تو نخواست رهایش کنی؟
خیلی اصرار کرد این کار را نکنم. گفت دیگر دزدی theft نمیکند، اما من نمیتوانستم به او رحم کنم. اگر این کار را میکردم محسن با من دعوا میکرد. همانطور که دست و پایش را بسته بودم، او را داخل حوضچه گذاشتم و گفتم بهتر است تقلا نکند و این مدت را تحمل کند. گفتم نباید دزدی میکرد و به هر حال تنبیه باید انجام شود و من و کارمندان دیگر هم نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم و بهتر است تحمل کند.
احسان چه مدتی باید در آب میماند؟
باید یک ساعت در آب میماند. برای اینکه مطمئن شوم مشکلی برایش پیش نمیآید چند دقیقهای هم کنارش نشستم مشکلی وجود نداشت با اینکه چند دقیقهای التماس کرد که او را بیرون بیاورم، اما بعد ساکت شد و من هم رفتم.
کی متوجه شدی احسان مرده است؟
یک ساعت بعد که برگشتم جسد او را کف حوضچه دیدم، خیلی برایم عجیب بود که این اتفاق افتاده ما جسد را بیرون آوردیم و بعد به بیمارستان رساندیم.
کسی را داشتید که اگر مشکلی پیش آمد بیمار را احیا کند؟
محسن خودش این کارها را بلد بود. من چیزی نمیدانستم به هر حال اتفاقی که افتاده بود کار ما نبود باید حتما او را به بیمارستان میرساندیم.
زمانی که او را به بیمارستان بردید، هنوز زنده بود؟
ما فکر میکردیم زنده است، اما پزشکان در بیمارستان گفتند دیگر کاری از دستشان برنمیآید. ما هم مجبور شدیم موضوع را به پدرش بگویم.
احسان چه مدتی در مرکز شما بستری شده بود؟
آنطور که محسن میگوید، احسان به خواسته خودش نیامده و پدرش به اجباراو را برای ترک آورده بود به همین خاطر خیلی مقاومت میکرد و دوست نداشت ترک کند. دقیقا نمیدانم چند روز بستری بود.
چرا احسان دزدی میکرد؟
برای اینکه قصد نداشت ترک کند و میخواست بعد از اینکه از مرکز خلاص شد، دوباره مواد بخرد و بکشد، البته این چیزی بود که محسن میگفت. اومیگفت کسانی که دوست ندارند ترک کنند برای اینکه بتوانند دوباره مواد بکشند دست به هرکاری میزنند و احسان یکی از آنهاست.
جایی که احسان را رهاکرده بودی امکان غرق شدن وجود داشت؟
اصلا. من خودم بارها آنجا شنا کرده بودم، عمق آن حوضچه شاید به یک مترهم نمیرسید. برای این
کمعمق درستش کرده بودند که معتادان بتوانند براحتی در آن شنا کنند، چون خیلیها بودند که شنا نمیدانستند و ما برای آبدرمانی به آنها پیشنهاد میدادیم در حوضچه راه بروند. غرق شدن یک آدم در آن عمق کم خیلی عجیب بود.
یعنی اگر خودت وارد آن حوضچه میشدی احتمال نداشت غرق شوی؟
نه امکان نداشت. من خودم بارها در آن حوضچه شنا کرده بودم.
اما دست و پای احسان بسته بود و نمیتوانست خودش را بیرون بکشد؟
شرایط آن حوضچه جوری نبود که کسی در آن غرق شود من واقعا نمیدانم او چطور کشته شد.
قبول داری عمل تو باعث این قتل بود؟
نه قبول ندارم. من فقط خواسته محسن را اجرا کردم و کاری هم که کردم باعث مرگ کسی نمیشد، بنابراین مرگ احسان خیلی به من مربوط نمیشود.
اما عمل تو قتل عمد شناخته شده است؟
دادسرا بهخاطر شکایتی که پدر احسان کرده مرا مجرم شناختهاست. در حالی که محسن میگوید پدر احسان فرزندش را به زور به مرکز آورد و خودش میدانست وضع پسرش بد است شاید او به خاطر اعتیادی که داشت اینطور جان داد.
یعنی اصلا خودت را در مرگ احسان مقصر نمیدانی؟
قبول دارم اورا به زور داخل حوضچه بردم، اما نباید زیر بار اجرای تنبیهی که محسن برای او درنظر گرفته بود، میرفتم و از این کارم هم خیلی پشیمان هستم اما نه قصدی در مرگ احسان داشتم و نه عملی که انجام دادم، کشنده بود. محسن بود که برنامههای کمپ را تعیین میکرد و من نباید پاسخگوی کارهای او باشم. پدر احسان هم میداند نه دشمنی با پسرش داشتم که بخواهم او را بکشم و نه عمدی در این کار بود. از اتفاقی هم که افتاده متاسفم و به این خانواده تسلیت میگویم. امیدوارم مرا به خاطر رفتاری که با پسرشان داشتم، ببخشند.
فکر میکنی بتوانی از اولیایدم رضایت بگیری؟
امیدوارم آنها رضایت بدهند با اینکه خودم را در قتل پسرشان مقصر نمـــــیدانم، اما به هر حال درخواست بخشش دارم. من در زندگی سختیهای زیادی کشیدهام و برای اینکه بتوانم شغلی پیدا کنم و زندگی آرامی داشته باشم، خیلی تلاش کردم. قصدم هم در آوردن یک لقمه نان حلال بود.
وظیفهام کمک به مددجویان بود و هرکاری که از من میخواستند، انجام میدادم. امیدوارم خانواده مقتول رضایت بدهند و بتوانم زندگیام را در آرامش ادامه بدهم.
مریم عفتی
توغلط کردی که مقصرنیستی اون بدبخت بااون حال خماری انداختی تواب به کشتن دادی میگی نمیدونستم اگاهانه این کاروکردی ازبس کثیفی امیدوارم گوشه رندان بپوسی