مثلث شوم گریه های زنانه، مرد غریبه و قتل شوهر + پشت پرده تلخ
رکنا: یک زن از نامهربانی های شوهرش به غریبه ای پناه برد تا اینکه قتلی رخ داد.
گریستن تنها چیزی بود که در زندگی به خوبی آموخته بودی .شاید از مادرت ،یا بسیاری از زنهایی که در کنارشان بزرگ شدی.اینکه باید در برابر فریادهای شوهر سکوت کرد در تنهایی اشک ریخت و در برابر دیگران لبخند زد طوری که انگار شاد ترین و خوشبخت ترین زن دنیا هستی . مادر باشی برای کودکانی که هر روز شاهد خرد شدنت زیر بار خشونت شوهرت هستند .همسر باشی برای مردی که کلام محبت آمیزش با صدای پشت خط باشد ودر برابر تو آهنگ و واژگانی که با آن تو را خطاب می کند تلخ ترین و تحقیرآمیزترین کلمات باشد .یاد گرفتی که زن یعنی همین سکوت و گریه پنهانی و هیچ مشاور و راهنمایی نداشتی تا به تو بیاموزد که هر مشکلی قابل حل است و هر رابطه ی زخم خورده ای قابل ترمیم. هر بار که در برابر آینه ایستادی زنی را دیدی شکسته تر و خسته تر از همیشه و آینده ای که قرار نبود بهتر از امروزت باشد .خود را گرفتار دور باطلی از رنج و بدبختی می دیدی و مردی که قرار بود تکیه گاهت باشد و مرد روزهای سخت زندگی ات ، اما نبود . در اوج آرزوها وشادی های دخترانه ات به اجبار عقدت کردند تا زن زندگیش باشی . خواست قلبی ات نبود اما پذیرفتی که با سرنوشت کنار بیایی و خوشبختی ات را در کنارش جستجو کنی . سرانجام وقتی بی مهری اش به نهایت رسید و فهمیدی چه سخاوتمندانه کلمات مهرآمیزی که تو در آرزوی شنیدنش هستی به غریبه ی آن سوی خط می بخشد و با دست و دلبازی برای زنی دیگر هزینه می کند در حالی که تو و کودکانت برای تامین نیازهای اولیه نیزدر تنگنا و سختی قرار دارید، دیگر تحملت تمام شد.خواستی مشکلاتت را حل کنی اما از آنجایی که هیچ وقت یاد نگرفته بودی به جای احساساتی شدن و اشک ریختن چطور به مسائل ،عقلانی نگاه کنی و تصمیمی درست و از سر پختگی بگیری اشتباه کردی اشتباهی بزرگتر و وسوسه قلبی ات تو را به سمت تماس تلفنی و درددل با عشق دوران کودکیت کشاند . شاید فقط در جستجوی هم صحبت و سنگ صبوری مهربان بودی اما نمی دانستی چطور با این هم صحبتی هم خودت و هم او را نسبت به زندگی مشترکی که هر دو داشتید دلسرد و بی انگیزه می سازد و قدم به قدم به پرتگاه نابودی دو زندگی پیش می برد .محبتی که شوهرت نمی بخشید او مهربانانه نثار قلبت می کرد و حتی نیازهای اقتصادی که همسرت نسبت به آنها بی توجه بود نیز توسط وی برآورده می شد .آنقدر از مشکلات و سختی های زندگیت می گفتی که وجود به اصطلاح عشقت لبریز از کینه و انتقام شده بود و سرانجام همین حس کینه و انتقام او را واداشت تا دست به قتل Murder همسرت بزند و مردی که خوشبختی گمشده ات را در کنارش جستجو می کردی خط کشید روی دو زندگی،دو زندگی مشترک که در جریان بود حتی با وجود تلخی ها و سختی هایش ...مردی که با ورود به حریم زندگی دیگر نه تنها زندگی همسرت را از او گرفت که همزمان خط پایانی کشید روی حضور نام پدر در دو خانه و سهم بودن و داشتن پدر را هم از فرزند خود و هم از فرزندان تو گرفت .....
نظریه کارشناس
- یکی از واکنش های اشتباه افراد در رویارویی با مسائل و چالش های زندگی مشترک خلق تصویری رویایی و تخیلی از زندگی مشترک دیگران است و اینکه به جای تلاش در ترمیم روابط خود با همسر، خود را اسیر اگرها و شایدهایی می کنند که هرگز پیوندی با واقعیت ندارد و تنها فرد را درگیر رویاپردازی و تخیلات کودکانه و حسرتهای بی نتیجه می کنند .تصور غلط از اینکه اگر با شخص دیگری ازدواج کرده بودند یا بکنند حتما به خوشبختی می رسیدند .
- در نهایت تاسف برخی افراد پس از ازدواج نسبت به وظایف خود در تامین نیازهای روحی و عاطفی همسر آنچنان بی توجهی و کوتاهی نشان می دهند که ناخواسته خود شریک زندگی اشان را در مسیر انحراف از زندگی سالم زناشویی قرار می دهند.
- هر فردی در طول زندگی خود دچار شکستهای عاطفی می گردد اما زمانی که تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیریم باید قدرت کنار آمدن با وسوسه های ارتباطات گذشته امان را تقویت نموده و نسبت به پیمانی که بسته ایم وفادارانه رفتار کنیم و اجازه ندهیم هیچ رابطه ای به ارتباط میان ما و شریک زندگی امان خدشه وارد نماید .
- از درددل در مورد مشکلات زندگی مشترک با افراد غریبه خصوصا با جنس مخالف خودداری نماییم زیرا حس ترحم و دلسوزی به مرور زمان باعث ایجاد تعلق خاطر در افراد و شکل گیری روابط پنهانی و به دنبال آن آسیبهایی چون بی وفایی و خیانت Cheat ،طلاق و قتلهای ناموسی می گردد.
- عاشقانه به پیمان ازدواجی که بسته ایم وفادار بمانیم و به جای جستجوی خوشبختی زیر سقفی دیگر با ترمیم روابط آسیب دیده خود و همسرمان و تلاش در حل مسائل زندگی امان خوشبختی واقعی و همیشگی را در کنار او جستجو و تجربه نماییم .
ارسال نظر