این 3 پلیس غلط انداز را می شناسید؟! / گریه های آنها چه رازی داشت؟!+فیلم و عکس متهمان
حجم ویدیو: 60.99M | مدت زمان ویدیو: 00:09:37

به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، روز 29 فروردین ماه دو برادر با حضور در کلانتری 154 چیتگر ادعا کردند که 2 مرد سوار بر خودروی پراید 132 سفید رنگ در نقش مامور پلیس Police مبارزه با مواد مخدر Drugs اقدام به سرقت Stealing 500 هزار تومان پول از آنها کرده اند.

ماموران در اقدامات پلیسی پی بردند که 2 مرد جوان در نقش مامور قلابی و به بهانه بازرسی بدنی جیب های طعمه هایشان را خالی کرده و سپس در یک چشم بهم زدن سوار بر خودرو پا به فرار Escape می گذارند.

تیم پلیسی با در دست داشتن شماره پلاک خودروی 2 مامور قلابی موفق به شناسایی صاحب خودرو که زن نجوانی بود شدند و در ادامه مشخص شد که خودرو بیشتر دراختیار همسر وی به نام اکبر است.

اکبر پس از دستگیری ادعا کرد که 2 پسر جوان شماره پلاک خودرو را به اشتباهی برداشت کرده اند اما وقتی 2 برادر پیش روی وی قرار گرفتند اکبر را یکی از همان دو مامور قلابی معرفی کردند.

اکبر که یکی از متهمان سابقه دار است در این مرحله بابک را به عنوان عامل اصلی این سرقت های فریبکارانه معرفی کرد.

بدین ترتیب مخفیگاه بابک در منطقه حیدرآباد کرج شناسایی شد و روز 20 اردیبهشت ماه ماموران در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری وی شدند و در بازرسی از مخفیگاه وی گوشی سرقتی کشف شد.

در این لحظه یک خودروی سمند نقره ای رنگ در حالیکه پلاکش را مخدوش کرده بود وارد خیابان خانه بابک شد که ماموران اقدام به دستگیری وی کردند و متهم در همان ابتدا به همدستی با بابک در پرونده پلیس قلابی اعتراف کرد.

گفتگو با پلیس قلابی

بابک 39 ساله، متهم سابقه داری است که از دوران جوانی یک شیوه سرقت را به اجرا رسانده و بارها به زندان Prison افتاده است.

این متهم از وقتی که در برابر دوربین رکنا قرار گرفت چشمانش گریان بود و از سرنوشت زندگی اش ناراحت بود و نبود حمایت پس از آزادی Freedom از زندان را عامل بدبختی های زندگی اش می داند.

سابقه داری؟

بله، بیش از 5 بار به خاطر سرقت به شیوه مامور قلابی دستگیر شدم.

اولین بار کی دستگیر شدی؟

فکر کنم سال 76 بود که 18 ساله بودم.

از کی دست به دزدی theft زدی؟

از وقتی که لباس سربازی به تن داشتم.

اعتیا داری؟

بله، از 16 سالگی حشیش مصرف می کردم بعد رفتم سراغ تریاک و سپس شیشه و هروئین.

از همان دوران خدمت سربازی دزدی می کردی؟

در آن زمان خیلی کم دست به سرقت می زدم اما بیشتر دزدی ها پس از خدمت سربازی بود.

با لباس سربازی می رفتی سرقت؟

نه، با لباس شخصی می رفتیم.

کسی شک نمی کرد؟

بیشتر به سراغ مردان افغان می رفتم و چون نقشم را خوب بازی می کردم به من شک نمی کردم.

بعد از نخستین دستگیری کی دوباره دزدی کردی؟

معمولا همیشه پس از 3 تا 4 ماه که آزادی دوباره دست به سرقت می زدم و خیلی زود دستگیر می شدم و این روند همیشه ادامه داشت.

آخرین بار کی آزاد شدی؟

اسفند ماه سال گذشته بود.

پس از آزادی دوباره دزدی کردی؟

بله، 15 روز پس از آزادی از زندان دوباره دزدی کردم.

زندان را دوست داری؟

هیچ کسی زندان را دوست ندارد و نمی خواهد دوباره برگردد.

چرا پس از آزادی دوباره دزدی می کنی؟

اول از همه بخاطراعتیادم دزدی می کنم بعد به خاطر مادرم که چشمانش نابینا شده است.

چرا مواد را ترک نمی کنی؟

در زندان مواد را ترک می کنم اما مهم حمایت پس از ترک مواد است که ما نمی شویم، به همین خاطر پس از آزادی دوباره دزدی می کنم.

چه حمایتی باید شوی؟

کسی ضامن یک دزد The Thief نمی شود و کار دولتی برای یک سابقه دار نیست.

خوب کارگری که می توانستی بکنی؟

کارگری به عقلم نرسید.

عامل این اتفاقات چه کسی است؟

بابک درحالیکه اشک می ریخت گفت: عامل این اتفاقات بی عقلی خودم است و گناهم را گردن دیگری نمی اندازم، فکر غلط باعث این اتفاقات شده است.

خواهر و برادر داری؟

خواهر دارم اما برادری ندارم.

برای خانواده ات به عنوان یک پسر چه کار کردی؟

بابک آرام اشک می ریخت و می گفت که هیچ کاری برای خانواده ام نکردم.

در کدام مناطق دزدی می کردی؟

تهران را زیاد نمی شناسم و فقط چند بار به خیابان کاج و بهشت زهرا رفتم و بیشتر در کرج دزدی می کردم.

بیسیم و دستبند داشتی؟

بله. دستبند اسباب بازی بود.

چطور سرقت می کردی؟

خودم را به عنوان مامور پلیس مبارزه با مواد مخدر معرفی می کردم و سپس همه وسایلی که همراهشان بود را برای بازرسی بدنی از جیب هایشان بیرون می آوردم و روی صندلی خودرو می گذاشتم، پس از آن در یک لحظه غفلت سوار بر خودرو شده و همراه همدستم فرار می کردم.

با چه خودروهایی دزدی می کردی؟

سمند و پراید 132

در هر سرقت چقدر پول به دست می آوردی؟

100 تا 200 هزار تومان پول به جیب می زدیم و همیشه نسبت به نیازمان دزدی می کردیم. مثلا اگر درنخستین سرقت پول زیادی به دست می آوردیم دیگر دزدی نمی کردیم تا اینکه به پول نیاز پیدا می کردیم.

با اسم چه ماموری خودت را معرفی می کردی؟

سروان احمدی.

بابک در آخر مصاحبه قصد داشت پیامی را به خواهرش که 22 سال است او را ندیده حرفی بزند که اشک و گریه مانع کار او شد و مرد تنها دیگر نتوانست صحبت کند.

** اکبر 45 ساله متهمی است که به جرم Crime های قتل Murder و آدم ربایی دستگیر شده و حالا پس از 10 سال دوباره با جرم سبک تری دستگیر شده است .

سابقه داری؟

بله، سال 1376 به جرم آدم ربایی، سال 1381 به جرم قتل عمد و یکبار هم به خاطر پرونده مالی دستگیر شدم.

چطور در پرونده قتل عمد آزاد شدی؟

رضایت گرفتم.

چه کسی را به قتل رساندی؟

یکی از دوستانم .

چرا؟

با هم درگی بودیم تا اینکه در خیابان حرف نامربوط زد به همین خاطر عصبانی شدم و با مشت به سرش زدم که ضربه به گیجگاه اش خورد و دوستم روی زمین افتاد و سرش به لب جدول برخورد کرد. قصد کشتن Killing نداشتم.

چوبه دار را دیدی؟

بله، 2 بار تا پای چوبه دار رفتم .

چه حسی داشتی؟

حس خیلی بدی داشتم، بارها به آن صحنه فکر کردم و تصویر اعدام execution را هیچ وقت از یاد نمی برم.

عذاب وجدان داری؟

بله.

از خانواده مقتول خبر داری؟

آنها پس در شهر دیگری زندگی می کنند و اطلاعی از آنها ندارم.

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

همکاری با دوستم که نقش مامور قلابی داشت.

شما سنگین ترین محکومیت ها را تجربه کردی و از جرم های سنگین به این سرقت رسیدی، چرا؟

می دانم منظورتان چیست، من اشتباه کردم و این همه زندان و بدبختی برایم تجربه نشده بود این در حال بود که تازه یکسال است طعم خوب زندگی را می چشیدم و درکنار فرزندانم آرامش داشتم.

چطور با بابک آشنا شدی؟

با هم در کمپ ترک اعتیاد آشنا شدیم و وقتی پیشنهاد داد پذیرفتم.

بیکار بودی؟

نه، با خودرو در سرویس دانشگاه و فرودگاه مشغول به کار بودم.

پس چرا با بابک همراه شدی؟

پولش مزه داد به همین خاطر با او همراه شدم.

پشیمانی؟

بله، من نیازی به این پول نداشتم و پشیمانم و بیشتر از خانواده ام را اذیت کردم نگران دختران دانشجویم هستم.

همیشه شما با بابک همراه می شدی؟

نه، چند روز از آزادی محمد نگذشته بود که پیشنهاد دزدی را مطرح کرد و من نیز متاسفانه پذیرفتم و تا قبل از تعطیلات نوروزی با بابک دزدی می کردم اما پس به خاطر عید همراه خانواده ام بودم و دیگر بابک را ندیدم تا اینکه پس از پایان تعطیلات وقتی با بابک همراه شدم فهمیدم وی در نبود من با جوان دیگری دزدی می کرد که خیلی زود من دستگیر شدم.

عامل این اتفاقات چه کسی است؟

بابک عامل این بدبختی ها است.

** محمد 35 ساله که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارد این نخستین بار است که دستگیر شده و اعتیادش را عامل این مشکلات می داند.

اعتیاد داری؟

از 20 سالگی شیشه می کشم.

چطور با مواد آشنا شدی؟

رفیق بازی، دوستانم پیشنهاد دادند.

سابقه داری؟

نه، برای نخستین بار است که دستگیر شدم.

چه نقشی در سرقت ها داشتی؟

راننده سمند بودم و بابک مامور قلابی بود و با هم به سراغ طعمه هایمان می رفتیم.

چرا دزدی؟

بابک پیشنهاد داد.

شما هم پیشنهاد را پذیرفتی؟

من به خاطر اعتیادم چهره ام را از دست داده بودیم و تابلو شده بودم که اعتیاد دارم به همین خاطر مغازه ام را تعطیل کرده بودم تا اینکه بابک پیشنهاد داد و من هم به خاطر نیاز به پول او را همراهی کردم.

بنا به این گزارش، بازپرس شعبه 10 دادسرای ناحیه 10 تهران با توجه به گسترده بودن سرقت های اعضای این باند،  خواست تا کسانیکه در دام سرقت های فریبکارانه این باند گرفتار شده اند به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.

 

 

وبگردی