فکر می کردم با این درآمد بالا تنها داروهای دست ساز و لوازم آرایشی و زیبایی توزیع می کنم، اما نمی دانستم که از 9 ماه قبل و به دنبال دوستی در شبکه های اجتماعی وارد یک باند توزیع مواد مخدر صنعتی شده ام وآن ها از ناآگاهی من سوء استفاده کرده اند... 

زن 27 ساله ای که در یک باند توزیع مواد مخدر Drugs توسط ماموران ستاد مبارزه با مواد مخدر  دستگیر شده بود در حالی که عنوان می کرد از اوج خوشبختی به گرداب بدبختی و ذلت سقوط Fall کردم و حالا با مستندات مجرمانه ای که در گوشی همراهم وجود دارد راه گریزی ندارم به مشاور و مددکار اجتماعی پلیس Police فتا گفت: زندگی خوبی داشتم و از دیدن لبخندهای فرزندم آن قدر لذت می بردم که حاضر نبودم این لبخندهای شیرین را با همه دنیا عوض کنم همسرم کارمند بود و برای خوشبختی ما مدام تلاش می کرد او حتی بعدازظهرها نیز شغل دوم داشت تا بتواند هزینه های زندگی و اجاره منزل را تامین کند و ما در آسایش و رفاه باشیم پدر و مادر همسرم نیز در طبقه بالای واحد آپارتمانی ما سکونت داشتند به همین خاطر هم دختر کوچکم نزدآن ها می رفت و من بیشتر اوقات را تنها بودم اگرچه تحصیلات عالی داشتم اما همسرم معتقد بود باید در خانه بمانم تا فرزندمان درست تربیت شود در همین روزها من تنهایی ام را با شبکه های اجتماعی پر می کردم و در گروه هایی عضو شده بودم تا این که روزی یکی از اعضای گروه پیام خصوصی برایم فرستاد و تقاضای دوستی کرد. بهمن مدعی بود همسرش اورا ترک کرده و همانند من از تنهایی رنج می برد خیلی زود روابط من وبهمن با فرستادن پیام های خصوصی صمیمانه شد به طوری که دیگر برای هم عکس می فرستادیم و با یکدیگر درددل می کردیم روزی بهمن که مدعی بود رشته داروسازی را رها کرده است و هم اکنون با ساخت داروهای دست ساز و لوازم آرایشی تجارت می کند از من خواست تا با یک درآمد بالا با او شریک شوم و به عنوان ویزیتور فعالیت کنم او برای تحویل هر قوطی لوازم آرایشی و یا کرم دست ساز مبلغ 50 هزار تومان به من می داد و بدین ترتیب روزانه مبالغ هنگفتی را از او می گرفتم به طوری که پس از 9 ماه فعالیت در کار توزیع لوازم آرایشی و داروهای دست ساز از وضعیت مالی خوبی برخوردار شدم دیگر همسر و فرزندم را فراموش کرده بودم و تنها به توزیع بیشتر و درآمد بالاتر می اندیشیدم. زن جوان در حالی که بغضش ترکیده بود ادامه داد: قدر خوشبختی خودم و زحمات همسرم را ندانستم تا این که روز گذشته ماموران مرا دستگیر کردند تازه فهمیدم که من به جای دارو و لوازم آرایشی مواد مخدر صنعتی جابه جا می کردم و بهمن نیز منزل خودش را به مرکز تولید شیشه تبدیل کرده بود و حتی فرمول های ساخت مواد را در گوشی تلفن همراه من گذاشته بود. حالا نمی دانم ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی