پیرزن در حالی که صدای تلیک تلیک مهره های تسبیح دانه خرما در دستش سکوت را می شکست از قصه ای گفت که سال ها قبل و. در دوران جوانی از مادربزرگ خدابیامرزش شنیده و در آن جن ها زن جوانی را هنگام زایمان ربوده و این زن و بچه تازه متولد شده اش را به قتل Murder می رسانند. اگر چه خواهر شوهر زهرا خانم با چشم غره به مادرش سعی می کرد وانمود مند این حرف ها خرافه و قصه های دروغی است که قدیمی ها از سر بیکاری به هم بافته اند. اما اتفاق هایی افتاد که خود او (محبوبه) هم شک کرده بود انگار وضعیت عادی نیست. آخرین اتفاق مرموز ،روشن شدن لامپ های خانه زهرا خانم بود. زن جوان در حالی که شوهرش بالاخره تلفن زد و می گفت تا نیم ساعت دیگر بر می گردداز جا برخاست شام را آماده کند اما لامپ ها دوباره خاموش شدند و تاریکی محض خانه را فراگرفت.

اما ادامه ماجرا:

چندباردیگر هم چراغ های خانه خاموش و روشن شدند. یعنی پشت این پرده وحشت چه رمزی نهفته بود. زهرا خانم و مادر و خواهر شوهرش در تاریکی، دور شمع کز کرده بودند که ناگهان صدای گرپ گرپ در خانه رشته افکارشان را پاره کرد. زهرا خانم از جابرخاست و جلو رفت. سرش را از پنجره بیرون برد و گفت: کیه؟. شوهرش پشت در بود. زن جوان با خوشحالی گفت: آقا محمد آمده و به طرف حیاط دوید. او در تاریکی جلو رفت و تا می خواست در خانه را باز کند چراغ ها روشن شد. آقا محمد که خیلی خسته به نظر می رسید سلام. کرد و وارد خانه شد. زهرا خانم با عصبانیت پرسید: معلوم است کجا هستی ،از صبح در مغازه ات بسته است؟. مرد جوان لبخندی زد و جواب داد بگذار بیایم و یک لیوان چای بخوریم بعد با هم صحبت می کنیم. او وارد اتاق شد. با دیدن مادر و خواهرش گفت: به به حاج خانم افتخار دادین تشریف آوردین.

پیرزن هم که دلش پر بود گفت:کجا بودی از صبح؟. در این لحظه محبوبه خندید و گفت: کجا بودی که از صبح اجنه به این خانه حمله کرده اند و چراغ ها را روشن خاموش می کنند. زهرا خانم هم با سینی چای از آشپزخانه بیرون آمد و گفت:چیزی نپرسید که آقا محمد خیلی خسته است و نمی تواند چیزی بگوید. مرد جوان لیوان چای را برداشت و گفت: راستی از انیس خانم چه خبر؟. در این لحظه زهرا خانم و مادر و خواهر شوهرش به صورت همدیگر خیره شدند و از خود پرسیدند : آقا محمد از موضوع مفقود شدن انیس خانم خبر دارد؟.

آقا محمد لیوان چای را بالا کشید و گفت: بیچاره انیس خانم خبر ندارد چه بلایی سرشان آمده است. با این حرف مرد جوان سکوت زهرا خانم و مادرشوهرش شکست. پیرزن گفت: چه بلایی سر انیس خانم آمده است.

آقا محمد گفت: ای بابا صبح که سرکار رفتم شوهر انیس خانم آمد و درحالی که خیلی ناراحت بود می گفت برادرش با موتورسیکلت تصادف کرده و به رحمت خدا رفته است. او می خواست به روستای شان برود و چون نمی توانست رانندگی کند در مغازه را بستم و همراهش رفتم. بیچاره خیلی نگران بود و اصرار داشت چون انیس خانم پابه ماه است فعلا در باره این حادثه Incident چیزی نباید به او بگوییم. مرد جوان بالشت مخملی را زیر دستش گذاشت و دراز کشید. خیلی ناراحت بود. زهرا خانم جلو رفت وگفت:خدا بیامرزد برادر شوهر انیس را ،اما معلوم نیست خودش حالا کجاست. آقا محمد با تعجب پرسید: یعنی چه، مگر برای انیس خانم هم اتفاقی افتاده است. زهرا خانم که تاب و قرار نداشت ماجرای مفقودیت انیس و بچه هایش و همچنین غیب شدن زن آقا رجب را برای شوهرش تعریف کرد. آقا محمد گفت: آقا رجب هم همراه ما آمده بود اما بعدازظهر به شهر برگشت و می خواست ماشینش را به تعمیرگاه ببرد. زهرا خانم تازه فهمید ماجرای غیب شدن سیمرغ سبز چمنی آقا رجب چه بوده است. اما هنوز معادله مجهول غیب شدن انیس و بچه هایش و زن آقا رجب بی پاسخ مانده بود. فکر آقا محمد هم داشت درگیر این ماجرا می شد که دوباره لامپ ها خاموش شدند.

آقا محمد از جابر خاست و گفت: این قطع و وصل شدن برق هم گندش را در آورده ، از سر شب چند بار برق قطع و وصل شده است.

در این لحظه ناگهان صدای در خانه بلند شد. مرد جوان جلو رفت و در را بازکرد. طاهره خانم همسر آقا رجب و ۲ فرزند انیس خانم آمده بودند. آقا محمد با دیدن آنها خوشحال شد و همسرش را صدا زد. زهرا خانم پابرهنه و با عجله خودش را جلوی در رساند و با دیدن طاهره خانم گفت: معلوم است شما کجا هستید ، از انیس چه خبر؟.

طاهره خانم خندید و گفت: مشتلق بده زهرا جان، بچه به دنیا اومد. ماشاا... خیلی خوشگل و بامزس. انیس را در بیمارستان گذاشتیم و آمدیم تا فردا برویم و ترخیصش کنیم.

ادامه صحبت های طاهره خانم در داخل خانه و گرد شمع بود. او به زهرا خانم گفت: وقتی تو رفتی سرخیابان تاکسی بگیری درد انیس زیاده شده بود و بی تابی می کرد. من آمدم جلوی در تا ببینم از تو خبری نیست که یک ماشین رد شد. با خواهش و التماس از راننده خواستم زن زائو را به بیمارستان برسانیم. خدا خیرش بدهد آمد و کمک مان کرد. زهرا خانم گفت: پس موضوع از این قرار است. اما یک صدای جیغ هم از خانه انیس خانم آمدو... . در این لحظه پسر انیس گفت من آمده بودم. کیف وسایل بچه را ببرم بیمارستان که با برادر کوچولویم دعوا کردم و او جیغ می زد.

محبوبه با شنیدن این حرف با خنده ای از ته دل گفت: زهرا وقتی صدای جیغ شنید بلند شد و با عجله می خواست خودش را جلوی در خانه برساند که حواسش نبود و طناب رخت زیر گلویش گیرکرد و روی زمین ولو شد.

صحبت های محبوبه، زهرا و طاهره خانم گل انداخته بود مادر آقا محمد صدایش را صاف کرد و گفت:عجب حکایتی دارد این دنیا،یک نفر متولد می شود یک نفر می میرد و این یعنی زندگی جریان دارد. خدا بیامرزد برادر شوهر انیس خانم را و خدا حفظ کند بچه نورسیده این خانواده را. با گفتن این جملات ناگهان برق هم آمد و لامپ ها شن شدند. آقا محمد و بقیه هم با صدای بلند صلوات فرستادند.

پایان

نویسنده: طوبی ساقی

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت اول

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت دوم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود- قسمت سوم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت چهارم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود- قسمت پنجم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت ششم

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت هفتم 

ماجرای دنباله دار حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود - قسمت هشتم 

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

اعتراف علی و معشوقه یاسمین به قتل وحشیانه زنش در جنگل + عکس

نوعروس تحت تعقیب داماد بود / او در محل کار پریا رفتاری زشت انجام داد و ..!

«هانیه» سرگردان در کلانتری تهران / او تحت آزار پدر شیطان صفت بود و..!

10 روز شیطانی برای نسرین 13 ساله در خانه خواستگار سمج

راز نقاشی عجیب قاتل زن ثروتمند گیلانی + عکس و جزئیات

وقتی با عجله وارد خانه شدم مادرم را در وضعیت هولناکی دیدم! / پدرم خانه نبود و..!

اعتراف 3 زن و یک مرد به قتل سریالی 9 زن و مرد + عکس

فیلم / عصبانیت یک مرد زلزله زده / او می خواست خانواده اش را داخل چادر به آتش بکشد + عکس

ازدواج عجیب زن جوان با روح یک دزد + عکس

واکنش یک نماینده مجلس به قطع دست دزد گوسفند در مشهد

فیلم 27 دقیقه جستجوی برای یافتن ملوانان کشتی سانچی + جزئیات

دردسر صیغه کردن زن 48 ساله برای سعید 24 ساله / پروین به هر بهانه ای مرا به خانه اش می کشاند و ..! + عکس

فیلم رفتارهای عجیب مرد شیطان صفت در برابر سوال های خبرنگار رکنا + عکس

نسخه عجیب وکثیف زن رمال برای باردار کردن زنان +عکس

بلای هولناکی که مرد افغان بر سر زن کرجی آورد / او در خانه تنها بود که ..!

 

وبگردی