می‌گویم اولاً با ضرب و تقسیم شما که تعداد آماری‌تان محدود بین دوستان و آشنایان است نمی‌توان نتیجه گرفت این همه، البته طلاق اگر در غیر ضرورت‌هایی که آن هم به سختی باید احراز شود، باشد حتی تعداد کمش هم زیاد است چون به ظاهر دو نفر از هم جدا شده و مشکل خود را حل می‌کنند ولی خسارت‌های مادی و معنوی متعددی از طلاق برای جامعه علاوه بر اینکه بر طرفین تحمیل می‌گردد متأسفانه برای کشور هم مشکلات جدیدی ایجاد می‌کنند.
اگرچه خود نیز با وجود جدایی از آسیب‌های این مشکلات در طول عمر خود بی‌بهره نیستند. خانم در عین حال که مهریه خود را از شوهر مطالبه کرده و او را به زندان Prison انداخته، تقاضای طلاقش هم موافقت شده و حکم قطعی صادر و اجرا می‌شود اما فرایند پرداخت مهریه شوهر به‌دلیل ناتوانی او به تعداد سال‌هایی بیشتر حتی از عمر آن دو باید ادامه پیدا کند.

آخر این چه جدایی است که هرماه دعوا بر سر ندادن همان یک یا نصف یا ربع سکه، هر هفته یا ماه دعوا سر ملاقات بچه، درگیری سر حضانت فرزند و گاهی با دخالت بستگان متعصب طرفین از برادر، خواهر، عمو و دایی گرفته تا بقیه ضرب و جرح، سکته، قتل، تخریب نتیجه‌های بعدی این جدا شدن هاست.به پرسشگر یاد‌آوری می‌کنم که اگر واقعاً دنبال علت شناسی هستید باید کمی عقب‌تر بروید چرا که طلاق نتیجه برخی تصمیمات اشتباه در زمان تشکیل زندگی است که بخش مربوط به شما خانم‌ها مهم‌تر از سهم آقایان است، از ابتدای تشکیل زندگی به فکر اینکه می‌خواهید همسری مهربان برای شوهر و مادری برای فرزندانتان باشید نیستید بلکه به شریک زندگی شدن با مفهوم مدرنیته آن فکر می‌کنید و به همین دلیل بعد ازدواج در جایگاه اصلی خودتان که زن(همسر) و مادر بودن است قرار نمی‌گیرید، خودتان را تا مدارک عالی تحصیلی می‌رسانید که فرصت بموقع زن و مادر شدن را از شما می‌گیرد. البته تحصیل منافات با تشکیل زندگی ندارد منتهی زمانش مهم است، بعدش تازه به‌دنبال اشتغال، کار، مدیریت، مهندسی و...در جامعه می‌افتید از باب احساس تکلیف در چرخاندن زندگی و وقتی حضور در این فرصت‌ها را تجربه می‌کنید دیگر زمانی برای اعمال وظایف مادری وهمسری باقی نمی‌ماند.
ایشان منصفانه با توضیح من برخورد کرده و تأیید می‌کنند البته نیم اشاره‌ای هم به بی‌توجهی آقایان که اغلب برای تشکیل زندگی احساسی هستند، می‌کنند.
بعد از اتمام تماس با خود می‌گویم عجب روزگاری است می‌گوییم دختر خانم بمان در خانه و مادری کن می‌گوید چشم، تأکید می‌کنیم شوهرداری کن می‌گوید اطاعت، ولی دقت که می‌کنیم آن وقت درآمد ناکافی شوهر و نداشتن توان مالی می‌شود بلای جان خانواده، هر روز درگیری و دعوا در منزل، می‌گوییم زن شریک زندگی است اصلاً جامعه بی‌شما معنا ندارد بفرمایید؛ اشتغال اداری از حسابداری و مهندسی راه وساختمان، صندوق داربانک و... تا کمک خرج شوهرتان باشید و تأثیر‌گذار در جامعه، تازه بدبختی‌های جدیدی شروع می‌شود اولاً خیلی‌ها قید بچه دار شدن را می‌زنند. برای آنهایی هم که بچه دارند متأسفانه بچه در طول روز مادر را نمی‌بیند، از صبح تا شب خانم در اتوبوس، مترو و سرکار است، خانه هم که می‌رسد خسته است نه به وظایف همسری و نه مادری و نه... توان رسیدگی دارد شوهر چایی می‌خواهد دادش در می‌آید تو چایی درست کن چرا من، شام خبری نیست و بچه ناظر این دعواها معمولاً گرسنه گوشه‌ای می‌خوابد.
البته مشابه این زندگی خانوادگی را در جامعه و خانواده ملی هم داریم. جناب بازنشسته داد می‌زند آهای مسئولان به دادم برسید هر روز تو خونه ما دعواست حقوقم کمه و... بنده خدا مسئولان هم بالاخره هزینه‌ها را باید با درآمدها تنظیم کنند از کجا بیاورند، حالا این ماجرا همان قصه زن و شوهری در سطح ملی است حالا این جناب وابسته مالی به حقوق دولت که همان بازنشسته است برای تأمین هزینه‌ها مسافرکشی می‌کند، در مطب اطبا نوبت می‌دهد، پشت صندوق پیتزا فروشی می‌نشیند و...
البته خدا پدرشان را بیامرزد که مردان این خانواده ملی دیگر زنانشان را طلاق نمی‌دهند! برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

جـاری ام می خواهد «هوو»یم شود!+ عکس

کیوان ماشین را به خارج از شهر برد و امیر مرا داخل خودرو آزار داد!

فیلم و عکس دیده نشده از کارگران پالایشگاه تهران در میان آتش + جزئیات

پایان شوم ارتباط پنهانی دختر 27 ساله با شوهر خواهرش + عکس

جهیزیه برای عروس ها خیالی / این 2 مرد را می شناسید + عکس

جوانی با روپوش سفید فریبم داد و .../ یک زن با من تماس گرفت و گفت پیمان شوهرش هست!

دختر زیبارو اجیر شد تا سهراب، پرویز را در دام شوم گرفتار کند! + عکس

اقدام هولناک با زن اول در مقابل چشمان زن دوم / مرضیه 24 ساعت بیهوش بود تا اینکه!!!

صدور فرمان قتل کودک 15 ماهه گرگانی از زندان

بلای وحشتناکی که هر شب بر سر کودک زباله‌گرد می آید / آزار جنسی و ...

لحظه هولناک حمله روح ! + فیلم واقعی

دختر و پسر یتیمی که دچار سرنوشت جالبی شدند