ملیحه می‌گفت برایم می‌میرد و بدون من نمی‌تواند زنده بماند. من هم، یک دل نه، صد دل عاشق و دل‌باخته‌اش شده بودم. از خانواده‌ام خواستم به خواستگاری‌اش بروند اما هردوی ما با مخالفت شدید خانواده روبه‌رو شدیم.

پدر و مادرم می‌گفتند زن باید از شوهرش کوچک‌تر باشد و از طرفی، هیچ تشابه فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی‌ای بین این دو خانواده وجود ندارد.

نصیحت‌های آن‌ها و سخت‌گیری‌های پدر و مادر ملیحه بی‌فایده بود. ما فرار Escape کردیم تا خانواده‌هایمان را در مقابل کار انجام‌شده قرار دهیم. پدر ملیحه، دو روز بعد، رد ما را در خانۀ دوستم پیدا کرد و دخترش را برگرداند اما باز هم رضایت نداد. این‌بار، دختر موردعلاقه‌ام تهدید به خودکشی کرد و خانواده‌اش بالأخره کوتاه آمدند اما والدین من، به‌هیچ‌عنوان کوتاه نیامدند و مرا طرد کردند.

ملیحه در دوران عقد باردار شد. با کمک‌های پدر و برادر همسرم، خانه‌ای نقلی اجاره کردیم و به‌ظاهر سر و سامان گرفتیم. همسرم خیلی زودتر از چیزی که فکرش را می‌کردم نسبت به من سرد شد.

راه می‌رفت و سرکوفت می‌زد و از خواستگاران قبلی‌اش تعریف می‌کرد. دیشب از کوره در رفتم و کتکش زدم. مأموران کلانتری ما را به اینجا آوردند.

ملیحه شاکی شده است و می‌گوید چرا با زنی جوان ازدواج موقت کرده‌ام. او راست می‌گوید. این زن مرا معتاد Addicted کرده است. خودم هم از این وضعیت خسته شده‌ام. همسرم در پنج سال زندگی مشترک فقط تحقیرم کرده و سرکوفت زده است. احساس حقارت در این سال‌ها عذابم می‌داد و اصلا ازدواج با این عشق خیالی کار اشتباهی بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی رکنا را از دست ندهید:

سناریوی وحشتناکی که برای 2 زن و یک دختر در ویلای ساحلی نوشهر رقم خورد + عکس

بلای که 2 پسر نوجوان سر کنکوری های مشهد می آوردند

بلای وحشتناکی که بر سر ندا قبل از جشن عروسی اش آمد

حکم دادگاه برای زایمان جنجالی دختر 10 ساله +عکس

عکس دلخراش از آزار کودک 18 ماه در کرمان / 14+

اعترافات پدرخوانده به تکه تکه کردن عروس داماد در خانه اش / سرها را با اره برقی جدا کردم ودر یوسف آباد رها کردم + عکس قاتل