بیست و چهارم خردادماه سال 93، مردی با مراجعه به اداره پلیس تهران از مرد جوانی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرد. او در طرح شکایت خود گفت: روانپزشک هستم و اسفندماه سال‌92 یک واحد آپارتمان برای درمان بیماران در اکباتان اجاره کردم. از همان ابتدا مستأجر سابق به نام شاهرخ مرا تهدید به مرگ کرد و گفت این زمین در اختیار اداره اوقاف است و باید آنجا را تخلیه کنم. او مدعی بود سرقفلی آن را دارد و می‌تواند مرا بیرون کند. اعتنایی نکردم و گفتم هر اقدامی می‌توانی انجام بده. 
شاکی در ادامه گفت: چندماهی گذشت، اما شاهرخ دست‌بردار نبود و به صورت تلفنی ایجاد مزاحمت ‌می‌کرد و الفاظ رکیک به کار می‌برد تا اینکه خردادماه سال 93 حدود ساعت دو بعدازظهر در میدان بسیج شهرک اکباتان در حال برگشت به خانه بودم که راننده اتومبیلی به بهانه گرفتن آدرسی مرا صدا کرد. راننده اصرار کرد سوار ماشین شوم تا مرا به مقصد برساند. با اصرار او سوار شدم که راننده گفت از بیماران سابق من است که بعد از چند جلسه درمان شده است، به همین دلیل به گردنش حق دارم. وقتی خوب دقت کردم متوجه شدم، راننده شاهرخ است و به همین دلیل به رفتارش مشکوک شدم و خواستم مرا پیاده کند که ناگهان با مشت به سرم زد. با ضربه او گیج شدم و متوجه شدم از مسیرش منحرف شده‌است. پس از این شروع به داد و فریاد کردم که او کنترل خودرواش را از دست داد و به مانعی برخورد کرد. در چنین شرایطی که خودرواش متوقف شده بود، موفق به فرار Escape شدم.
با طرح این شکایت مأموران شاهرخ را شناسایی و دستگیر کردند، اما او در مراحل بازجویی با قبول ضرب و جرح و انکار آدم‌ربایی گفت: شاکی مرا می‌شناخت و با میل خودش سوار خودرو شد تا در مورد اختلافات قبلی صحبت کنیم، اما منجر به درگیری شد. بعد از اقرارهای متهم، پرونده به دادگاه کیفری دو استان تهران فرستاده‌شد و در تاریخ چهارم تیرماه سال 95 بعد از محاکمه شاهرخ از آدم‌ربایی تبرئه، اما در خصوص ضرب و جرح به پرداخت دیه محکوم شد. این رأی با اعتراض شاکی تحت تحقیقات بیشتر قرار گرفت و پرونده متهم با گواهی شاهدان که نحوه سوار کردن شاکی را دیده بودند، بار دیگر به اتهام آدم‌ربایی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. پرونده در تاریخ اول دی‌ماه سال 95 روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی قربان‌زاده قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت: متهم دروغ می‌گوید. روز حادثه Incident ابتدا او را نشناختم و سوار خودرواش شدم و او مرا ربود که پس از تصادف Crash موفق به فرار شدم. سپس متهم با انکار جرمش در جایگاه قرار گرفت و گفت: وقتی شاکی برای اجاره آپارتمان آمد، مرا دیده بود و می‌شناخت. روز حادثه نیز برای حل اختلافات قبلی به میل خودش سوار ماشین شد، اما منجر به ضرب و جرح شد. در پایان هیئت قضایی پرونده را بار دیگر به دادسرا فرستادند و بعد از تحقیقات بیشتر مشخص شد شاکی و متهم همدیگر را می‌شناختند و شاکی برای حل مشکلات بعد از سوار شدن در خودرو با متهم درگیر که منجر به ضرب و جرح می‌شود. بنابراین اعتراض شاکی نقض و متهم از اتهام آدم‌ربایی تبرئه می‌گردد. این رأی به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی شعبه شانزدهم دیوان نیز مورد تأیید قرار گرفت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

دست‌هایم را قطع کنید تا دزدی نکنم! / حکمی که دزد خانه های کرج برای مجازاتش خواست+عکس

دستگیری پزشک شیطان صفت با یک زن در اتاق معاینه مطب+عکس

شوهرم گاوهایش را بیشتر از من دوست دارد! / دختر تهرانی با دیدن یک سگ ازدواج کرد و حالا ... + عکس

اقدام زشت عروس مست در جشن عروسی با داماد +عکس

کشف اجساد دو پسر 16 ساله گمشده در یک گودال +عکس

وحشت زنان هندی از«شبح آرایشگر»‎ / مهاجم فقط سر زنان را می تراشد! + عکس

اجرای قتل فجیع مادر و نوزاد 11 ماهه در مشهد/ می خواستم پول بیمه عمر را بگیرم + عکس

گیتی از من خواست تا کتل ملتوف درست کنم تا شبها ستادها انتخاباتی را آتش بزنیم ... + فیلم

ارتباط شیطانی فریال زن بوکسور مشهور با بوکسور دیگر لو رفت و ... + عکس

عکس جسد زورگیر جوانی که هنگام فرار به طرز وحشتناکی جان باخت + عکس

مرگ دلخراش کودک 8 ماهه در گرمای 43 درجه / مادر کودک به خاطر دزدی از مادر شوهرش در زندان بود

عروس تنها به آتلیه رفت تا عکس ها را بگیرد که ...

وبگردی