ازدواج رضا و سارا ماحصل یک دوستی خیابانی بود، از همان دوستی های عاشقانه ای که عقل و منطق را سر جایش می نشاند و خانواده ها را ناچار به تمکین می کند.

سارا دختر زیباروی خانواده پس از آشنایی مختصری، زندگی خود را با رضا آغاز کرد، عشق و علاقه رضا به همسرش زبانزد خاص و عام بود و خانواده ها از این ازدواج خرسند و خوشنود و سینا برادر سارا از همه خوشحالتر.

اما سارا غافل از خصوصیات اخلاقی رضا، با اینکه در خانواده ای مقید و پایبند به عرف و شئونات جامعه رشد کرده بود چنانکه باید مراعات نمی کرد، به طوری که آرام آرام شک و تردیدهای رضا در زندگی سرشار از عشقش ریشه دواند تا جایی که دخالت خانواده ها هم کارساز نبود و نهایتاً سیل سیلی و کتک کاری دستهای سنگین رضا بر سبک سری های سارا روان شد.

بعد از گذشت سه ماه از این زندگی مشترک، حالا دیگر قهر و آشتی ها و تعهدات محضری رضا برای کتک کاری و مشاجره با سارا خبر اول میان دوست و فامیل در محافل و مهمانی Party های خانوادگی شده بود.

با همه این ناملایمات علاقه رضا به سارا کم نشده بود اما چشم دیدن ظاهر نامناسب همسرش در نگاه غریبه ها را هم نداشت، از طرفی گوش سارا هم از خواهش و نصیحت و التماس های گاه و بیگاه رضا پر بود.

حدود ده ماه گذشت اما تلاش های رضا نتواست سارا را با معیارهایی که برای یک زندگی سالم آرزو کرده بود و دوست می داشت انطباق دهد، برای همین تصمیم به پایان دادن این رابطه زناشویی پر از شک و اضطراب گرفت اما نه از راه طلاق، چون از سر علاقه نمی خواست سارا را کنار مرد دیگری ببیند.

تا اینکه بعد از به پا کردن یک دعوای پر سر و صدا و ناله ها و التماس های عاجزانه سارا، از خانه بیرون رفت و بعد از تهیه یک اسلحه و پنهان کردن آن در انباری، آینده شوم خود را به انتظار نشست.

تنها بعد از دو روز، سینا بی خبر از زد و خورد رضا و سارا برای احوالپرسی به خانه آنها رفت، وقتی صورت کبود خواهرش را دید بی درنگ چمدانش را بست که او را به خانه پدرش ببرد، همزمان رضا از سر کار برگشت وقتی صحنه ترک سارا را دید بلافاصله سمت انباری رفت و ابتدا از پنجره دو گلوله به سمت آنها شلیک کرد، سینا و سارا از ترس در اتاق خواب کناری پناه گرفتند، اما رضا تصمیم خود را گرفته بود قفل در را شکست و با دو گلوله جانشان را گرفت.

به خواهرش زنگ زد، با صدایی لرزان و مضطرب خبر قتل Murder همسر و برادرزنش را داد و گفت می خواهد خودش را هم خلاص کند، همین و بس.

لوله اسلحه را روی شقیقه اش گذاشت و تیر مرگ را رها کرد، تنها در چند لحظه!

صحنه دل آزاری بود سه جسد خونین کف اتاق... در پلک به هم زدنی سه زندگی سرشار از عشق و علاقه با هزاران آرزو زیر خروارها خاک سرد و بی روح دفن شد.بهترین قیمت های اجاره و فروش مسکن را اینجا ببینید / مشاوره رایگان

اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

اولین گفت وگو با عاملان مرگ بنیتا کوچولو / درآمد سارق ماهی 5 میلیون بود! +فیلم گفتگو و عکس

فوری / خودکشی قاتل آتنا + عکس

ملیکای 18 ماهه همانند بنیتا در مشهد دزدیده شد + عکس

اشک علی دایی در آمد! + فیلم

مجتبی دخترم را به دخمه پشت سوپر مارکت برده بود و ... / پشیمان نیستم که او را کشتم + عکس

پایان خونین دوستی تلگرامی 2 سرباز در شهرری

نازنین به همراه نادر و مصطفی مرا به بیابان های ورامین بردند و ... + عکس

مراقب باشید پیامک شارژ رایگان یک تله است

مرگ زن عاشق پس ازقتل همسر / 2 قلوها تازه متولد شده یتیم شدند

دوکفتار در دام پلیس

آخرین بارقه های امید برای نجات دختر 5 ساله

رد پای یک زن درتیراندازی گانگستری مشهد + عکس

دو مداح مشهور دستگیر شدند / اژه ای خبر داد

 

وبگردی