28 ساله است و ید طولایی در سرقت Stealing دارد. او و همدستانش راهی خانه‌ها می‌شدند و تمام تلاششان این بود که طلا سرقت کنند.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت از خانه. ما شش نفر بودیم که وارد خانه‌ها می‌شدیم و سرقت‌هایمان را انجام می‌دادیم.

خانه‌هایی را که قرار بود از آنها سرقت کنید، چطور شناسایی می‌کردی؟

مثل تمامی سارقان، در کوچه پس‌کوچه‌های خیابان‌های بالای شهر پرسه می‌زدیم و با دیدن خانه‌های ویلایی که سیستم امنیتی نداشت، تصمیم به سرقت می‌گرفتیم. چند روز آنجا را زیر نظر می‌گرفتیم تا این که مطمئن می‌شدیم صاحبخانه نیست یا برای کاری خانه‌اش را چند ساعتی ترک کرده است.

بعد از آن وارد عمل می‌شدیم و خانه‌هایی را که صاحبخانه‌شان به امید درهای ضدسرقت برای آنها سیستم امنیتی نمی‌گذاشتند، سرقت می‌کردیم. آنها فکر می‌کنند این کار آنها زرنگی است و پولشان را پس انداز کرده و خرج چیزهای بیهوده نمی‌کنند، در صورتی که سخت در اشتباه هستند و نمی‌دانند با تجهیز‌نکردن خانه‌هایشان هر آنچه را پس‌انداز کرده‌اند در اختیار دزدان قرار می‌دهند.

درهای ضدسرقت؛ چطور این کار را انجام می‌دادی؟

تخصص ما باز کردن درهای ضدسرقت بود، مردم گمان می‌کنند چون در خانه‌هایشان ضدسرقت است، دزدان نمی‌توانند وارد شوند و به همین دلیل سایر تجهیزات ایمنی را برای حفظ خانه‌هایشان از دست سارقان به کار نمی‌گیرند، اما نمی‌دانند با این اشتباه راه را برای ما آسان‌تر می‌کنند.

درهای ضدسرقت را چطور باز می‌کنی؟

سخت است، اما نشد ندارد، دیلم و پیچ‌گوشتی وسایل ما برای باز کردن این درهاست. بعد از این که درها باز شد، آنها راهل می‌دهیم و به حالت کشویی به سمت دیوار می‌بریم و از جایی که باز شده، وارد خانه می‌شویم.

وسایلی را که از این خانه‌ها سرقت می‌کردی چه چیزهایی بود؟

راستش را بخواهید ما دنبال دردسر نیستیم. سرقت وسایل و لوازمی که حمل‌و‌فروش آن سخت است در کار ما نبود، اما سرقت طلا خیلی راحت است. طلااگر خیلی زیاد هم باشد، داخل جیبمان جا می‌شود و به‌راحتی می‌توانیم آن را حمل کنیم و کسی هم به ما مشکوک نمی‌شود. حالا تصور کنید که یک تلویزیون آخرین مدل را در دست داشته باشی و در شهر راه بروی، خب شک‌برانگیز است. حتی تابلوهای نفیس و فرش‌های گرانقیمت هم دردسر دارد برای همین ما فقط طلا سرقت می‌کردیم.

چه بلایی سر طلاهای سرقتی می‌آورید؟

فروش طلا آن هم بدون کاغذ خرید دردسر دارد، ما مالخری داشتیم که تخصصش ذوب کردن طلاهای سرقتی‌مان بود. آنها را ذوب می‌کرد و به صورت شمش درمی‌آورد و به فروش می‌رساند. آنقدر که طلا دردسر دارد، شمش برای فروش دردسر ندارد و از طرفی هم پول خوبی گیرمان می‌آمد.

چند سرقت انجام دادی؟

حسابش از دستم رفته، اما حدود صدتایی بوده است. البته من تنها این کار را انجام نمی‌دادم و پنج همدست دیگر هم داشتم.

با پول‌های سرقتی چه می‌کردی؟

ای بابا، باد آورده را باد می‌برد. هر چه در می‌آوردیم خرج می‌شد. اصلا هم مهم نبود این مبلغ چقدر بود باورتان نمی‌شود ما میلیون‌ها تومان پول گیرمان آمد، اما الان یک ریالش را هم نداریم. اصلا پول دزدی theft برکت ندارد.

پشیمانی؟

خیلی وقت است از کارهایی که می‌کنم پشیمانم، حتی اواسط سرقت‌هایم، پشیمان شدم و تصمیم گرفتم دور دزدی را خط بکشم.

پس چرا این کار را انجام ندادی؟

طمع و وسوسه دوستان، دست به دست هم داد تا به کارهای خلافم ادامه بدهم. غافل از این‌که بار کج هرگز به منزل نمی‌رسد و چوب خدا یک جایی آدم را می‌زند.بهترین قیمت های اجاره و فروش مسکن را اینجا ببینید / مشاوره رایگان

 

وبگردی