راننده سرویس دختربچه را به جای مدرسه به خرابه می برد و...
رکنا: دستانش می لرزد و لکنت زبان دارد، هر غریبه ای که به او نزدیک می شود، می ترسد، ترسی فراتر از آنکه جسم نحیف و کوچکش بتواند آن را تحمل کند، معصومیت کودکانه اش را در پس کوچه های شهر جا گذاشته است.
گروه حوادث Accidents رکنا: شاید کمتر از پنج سال سن داشته باشد، اما تجربه تلخ کودکی اش، همیشه و همیشه در ذهنش باقی است و شاید هرگز پاک نشود.
هر فرد و خاطره ای که نزدیک به تجربه تلخش باشد، در هر سنی هم که باشد، رعشه بر جانش می اندازد، تجربه ای که شاید می توانست اتفاق نیفتد آن هم با کمی احتیاط و مراقبت های والدینش.
شاید یادآوری لحظاتی هر چند کوتاه که بر او گذشته، بسیار سخت و نارحت کننده باشد، نه تنها برای خودش، برای هر کسی که داستانش را بشنود. هر پدر و مادری با شنیدن داستانش غمگین می شود و بیشتر در مراقبت از فرزندش، دقت کرده و جوانب احتیاط را رعایت می کند.
از کودکی سخن می گویم که در صفحات روزنامه های حوادث نظر همه را جلب کرد، شاید این داستان واقعی مربوط به دو یاسه سال گذشته باشد، اما این گونه داستان ها همچنان تکرار می شود و ادامه دارد.
مادر این دختربچه در گفت و گو با خبرنگاران گفت: مهرماه بود که او به همراه دو خانواده دیگر که کودکانشان در یک مدرسه تحصیل میکردند از آژانس مسافربری نزدیک محل سکونتشان درخواست یک راننده چشم و دل پاک و متعهد میکنند که در ازای دریافت 50 هزار تومان وظیفه انتقال این سه دختربچه را به مدرسه به عنوان سرویس به عهده گیرد.
مدیریت آژانس مسافربری راننده یک دستگاه پژو را به عنوان سرویس به آنان معرفی میکند، اما ساعاتی بعد مدیریت آژانس (ر. ه) راننده یک سواری پرایدی که معلولیت در یک چشمش داشت به عنوان راننده سرویس به اعضای خانواده سه کودک معرفی می کند.
مدیریت آژانس مسافربری با این فرد را به عنوان یکی از معتمدین که برای امرار معاش و تامین هزینه خانوادهاش زحمت میکشد، معرفی کرده و با اصرار مسئول آژانس مسافربری این فرد به عنوان راننده سرویس کودکان انتخاب شد.
از آن زمان رفتار کودکش پرخاشگرانه و عصبی شد، این تغییر رفتار موجب افت تحصیلی فرزندش نیز شد؛ بگونهای که مدیریت مدرسه طی تماسی با من درخواست کرد که نسبت به تصحیح رفتارمان با فرزندم اقدام کنم.
تغییر رفتارهای دخترم هر روز بیشتر مشهود بود تا این که بعد از چند ماه در حالی که ساعتی از مراجعه دخترم به منزل میگذشت با تلفن همراه راننده جنایتکار تماس گرفتم و از او در مورد تاخیر سوال پرسیدم که وی ترافیک و پنچری لاستیک را علت این تاخیر عنوان کرد.
هنگام تحویل فرزندم از راننده، متوجه شدم دختر 6سالهام نمیتواند به درستی قدم بردارد، در هنگام پیاده شدن از خودرو دو لگد به پای راننده وارد کرد و در حالی که به شدت میگریست، وارد خانه شد. هنگامی که در این مورد از راننده جنایتکار پرسیدم چه شده است، گفت: در مدرسه زمین خورده و از شدت عصبانیت و ناراحتی اقدام به چنین کاری کرده است. اما من که به این دلیل رفتار راننده جنایتکار و دخترم مشکوک شده بودم، موضوع را از مسئولان مدرسه سوال کردم اما آنان ایراد هرگونه ضربه به دخترم را رد کردند.
مدام از دخترم در مورد رفتار راننده جنایتکار میپرسیدم، سرانجام با دادن هزار وعده و التماس، دخترم صحبت کرد و از هوسرانی راننده آژانس پرده برداشت.
این مرد به مدت چند هفته دختر مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد و به بهانه قطاربازی دختر 6سالهاش را به خرابه برده و او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است به گونهای که دخترم تا هفتهها قادر به دستشویی رفتن نبوده است.
راننده با چاقویی زرد رنگ که بنا به گفته هر سه کودک در زیر صندلی قرار داشت، کودکان را تهدید کرده اما در نبود دو کودک دیگر تنها دختر من را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
این راننده هنگامی که دخترش را در ساعت 7 و 15 دقیقه هر روز صبح تحویل میگرفته پس از پیادهکردن دو دختر دیگر به بهانه این که مادرش گفته که برایش خوراکی بخرم او را به خرابههای نزدیک مدرسه برده و آزار میداده، به گونهای که مسئولان مدرسه نیز عنوان داشته که هر روز صبح این دختر بچه با کفشهای خاکی و لنگه به لنگه به مدرسه میآمد.
راننده همواره این کودک را تهدید میکرد که سر مادر و پدرت را با چاقو میبرم و این گونه او را به سکوت وا می داشت.
این دختر بچه بی گناه تحت درمان روانپزشکان و روان درمانی قرار گرفت زیرا پس از آن جریانات دچار تپش قلب و با تجویز پزشک معتمد پزشکی قانونی مجبور به استفاده از داروهای آرامبخش شد.
در حادثه Incident دیگری،دختر بچه پس از ربوده شدن در یکی از پارک های تهران مورد آزار و اذیت مرد شیطان Evil صفتی قرار می گیرد، اما خوشبختانه زن و مرد جوانی که برای ورزش Sport به یکی از پارک های تهران رفته بودند، مرد میانسالی را در حال آزار و اذیت دختر خردسالی در گوشه ای از پارک است را دیده و با کمک نگهبان پارک مرد متجاوز Rapist را دستگیر کرده و موضوع را به پلیس Police اطلاع می دهند.
ماموران با حضور در پارک به تحقیق از نگهبان پرداخته که نگهبان می گوید: ساعت پنج صبح متوجه این مرد داخل پارک شدم. او چند ساعت داخل پارک پرسه زد و رفت. نیم ساعت بعد دوباره او همراه با دختر خردسالی وارد پارک شد. ابتدا به وی مشکوک نشدم تا این که زن و مرد جوانی سراغ من آمده و مدعی شدند، مردی را در حال آزار و اذیت دختر خردسالی دیده اند. با کمک این زن و مرد، وی را دستگیر کرده و در اتاق نگهبانی زندانی Prisoner کردیم.
در ادامه مرد جوان هم به پلیس می گوید: همراه همسرم برای ورزش به پارک آمدم. متوجه شدم این مرد دست دختربچه را گرفته است و به زور او را به طرف وسایل بازی پارک می برد. کنجکاو شدم و به دقت آنها را زیرنظر گرفتم. او سپس شروع به آزار و دختر بچه کرد. دختر خردسال از ترس دست و پایش می لرزید. همان لحظه فهمیدم که او هیچ نسبتی با مرد میانسال ندارد به خاطر همین به طرف آنها رفتم تا موضوع را سؤال کنم. وقتی دختربچه مرا دید، گریه کرد و این مرد او را رها کرد. مرد آدم ربا ابتدا ادعا کرد که دخترش است اما دختر کوچولو با گریه گفت که این مرد او را به زور به پارک آورده است، این مرد قصد فرار Escape داشت که او را گرفتیم.
ماموران در ادامه پدر و مادر دختر بچه را شناسایی کرده و دختر بچه را تحویل آنها دادند.
مرد کودک آزار پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران می گوید: زن و دو بچه دارم و در یکی از شهرک های حوالی تهران زندگی می کنم. آن روز متوجه شدم این دختر بعد از خریدن نان از نانوایی به طرف خانه شان می رود. به او نزدیک شدم و او را به بهانه بازی و خرید خوراکی به پارک کشاندم. ابتدا کمی با او بازی کردم و قصد داشتم او را از پارک خارج کنم که نگهبان پارک و مردی که ورزش می کرد متوجه شده و مرا دستگیر کردند.
تحقیقات بعدی پلیس هم نشان داد متهم سابقه دار است و دو بار دیگر به جرم Crime ربودن دختربچه ها بازداشت و روانه زندان Prison شده است.
متهم در بازجویی بعدی نیز اعتراف کرد که دو بار به جرم ربودن دختران کم سن و سال به زندان رفته و این بار برای ربودن دختری دیگر به تهران آمده بود.
این مرد در نهایت با رای دادگاه به 15 سال زندان و 90 ضربه شلاق Whip محکوم شد.
فصل تابستان است و پارک ها میزبان کودکان معصوم و بی گناهی که نمی دانند در اطرافشان چه می گذرد و ممکن است افراد شیطان صفتی در کمین آنها باشند، شیطان صفتیان که از بی احتیاطی والدین استفاده کرده و خاطراتی تلخ را در ذهن پاک این کودکان معصوم برجای می گذارند.
از این دست حوادث ناگوار بسیار در صفحه حوادث دیده شده و هر ساله با رسیدن فصل گرما، بیشتر شاهد این گونه اتفاقات هستیم.
گاه افراد شیطان صفت، طلای کودکان را هدف قرار می دهند، برخی اهداف شوم دیگری در سر دارند و برخی دیگر نیز هر دو هدف را در سر پرورش می دهند که هر یک از این اعمال زشت، اثرات ماندگار و مخربی در کودکان برجای خواهد گذاشت.
غفلت والدین، بی توجهی و رها کردن آن ها، یعنی دادن بهترین فرصت به فرصت طلبان و شیطان صفتان که یک عمر پشیمانی برجای گذاشته و به راحتی قابل جبران نیست.
نباید کودکان را به تنهایی برای خرید فرستاد یا آنها را در مکان های خلوت و دورافتاده برای بازی رها کرد. سرقت Stealing از کودکان در شرایطی صورت می گیرد که والدین نسبت به رفت و آمد کودکان بی دقت بوده و آنها به تنهایی در معابر حضور دارند.
آویختن طلا و جواهرات به کودکان در کوچه و خیابان، دادن اسباب بازی های گران قیمت یا موبایل به کودکان، آگاهی نداشتن کودکان درباره مراقبت از خود و دوری کردن از افراد ناشناس از جمله مواردی است که احتمال سرقت از کودکان را افزایش می دهد.
پلیس آگاهی نیروی انتظامی همواره به رعایت نکاتی در این زمینه تاکید و تصریح می کند که کودکان را با آویختن زیورالات با ارزش به خطر نیاندازیم، اسباب بازی های گرانقیمت کودکان را فقط در جاهای مطمئن به آنها بدهیم و از دادن موبایل به کودکان در مواقع غیرضروری پرهیز کنیم.
همچنین توصیه می شود که به فرزندان خود بیاموزیم به غریبه ها حتی کودکان اعتماد نکرده و همچنین از فرستادن کودکان کم سن برای خرید اجتناب شود و آدرس دقیق منزل را نوشته و همواره در جیب کودکان قرار دهیم.
برخی والدین زمانی که فرزندشان مورد سرقت قرار گرفته، مضطرب شده و نمی دانند باید چه اقداماتی انجام دهند، بر اساس توصیه پلیس، در این شرایط افراد باید آرامش و خونسردی خود را حفظ کرده و در گام نخست با پلیس ١١٠ تماس گرفته و به جای رفتن به کلانتری در محل سرقت، منتظر پلیس ١١٠ بمانند.
به توصیه پلیس، همچنین باید هرگونه اطلاعات درباره سرقت بطور کامل در اختیار ماموران قرار داده شود، حتی اگر اموال سرقتی ارزش چندانی نداشته باشد.
بدون شک رعایت و عمل به توصیه های پلیس و آموزش صحیح کودکان، کام سارقان را که مترصد فرصتی برای دست درازی به دارایی مردم هستند، تلخ خواهد کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع: ایرنا
اخبار زیر را از دست ندهید:
عروس 11 ساله در حجله محمود 30 ساله از هوش رفت + عکس
نقشه عموی یک دختر دانش آموز برای خانم معلم خصوصی ریاضی / از پژمان باردار شدم و ... + عکس
فکر می کردم دوست صمیمی ام با خواهرم قرار شوم گذاشته است تا اینکه ...+عکس
زنم نمی دانست که 30 سال با یک قاتل زندگی می کند تا اینکه مریم پاپیچم شد و ... + فیلم و عکس
تنبیه عجیب مدیر پولدار شرکت خصوصی از سوی 2 زن
نرگس مهربان بود و من او را کشتم / سزایم اعدام است، هر چه زودتر مجازات کنید!
دخترم خودش را نکشته! / از پارک زنگ زد و گفت دوستش اصرار دارد نزد او برود و ...
گزارشگر تلویزیون درگذشت + عکس
اسامی و عکس شهدا مرزبانی در درگیری پیرانشهر
2 مرد دختر 12 ساله باهوش را دزدیدند و ... + عکس
جسدی با گردن بریده در بلوار پنج تن
کلید خانه مجردی زیر آجر بود وقتی وارد خانه شدم ...
جسدی نیمه سوخته یک زن داخل کمد دیواری
ذبح وحشیانه گوسفندان + فیلم(14+)
واژگونی خودروی پژو که راننده اش پسر 10 ساله بود +عکس
راننده سرویس دختربچه را به جای مدرسه به خرابه می برد و...
زندگی پر رمز و راز سلطان مار ایران از زبان خودش+عکس
عروس جوان زندگی 170 سرنشین هواپیما را نجات داد+ عکس
تصادف وحشتناک خودرو مازراتی میلیاردی با پراید در تهران! +عکس
فوری/ درگیری خونین مرزبانان در پیرانشهر/ تاکنون یک مرزبان شهید شده است
چرا اینگونه افراد فقط به زندان میروند باید در ملائ عام به مردم نشانش بدهند اونهم با شلاق زدن وسنگسار بدست مردم تا جونش در بیاد
سلام وقتی مطلب رو میخوندم گریه هم کردم.من مادر یک پسر 4ساله هستم..واقعا جامعه خطرناک شده.من هم خیلی میترسم.خدا لعنت کند این شیطان صفتها رو.باید به همه نشونشون بدین تا دیگه از این اشتباهات جبران ناپذیر انجام ندن
کسانی که متاهل هستند به تجاوز دختر و پسر بچه ها روی می آورند باید اعدام شوند چون از افرادمجرد چه توقعی هست