بلای وحشتناکی که خواستگار شرور بر سر خانواده نیلوفر آورد+ عکس

به گزارش رکنا، در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح یکشنبه 10 اردیبهشت ماه امسال در شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge محمدباقر قربان زاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
وی گفت: آرش 25 ساله که چندین سابقه شرارت و درگیری در پرونده اش دارد متهم است 2 اردیبهشت 93 به دنبال آتش زدن خانه دختر مورد علاقه اش در محله قلعه مرغی تهران موجب سوختن پدربزرگ دختر جوان و مرگ وی شد. اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برای وی اشد مجازات می خواهم.
سپس فرزندان قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای آرش حکم قصاص خواستند. 
پسر بزرگ قربانی گفت: آرش خواستگار خواهرزاده ام به نام نیلوفر بود. من در خانه پدری ام خواب بودم که سر و صدا شنیدم. وقتی مقابل در خانه رفتم آرش را که پسر همسایه مان بود در حالی که قمه در دست داشت دیدم.همان موقع پدر و برادرم به سمت آرش رفتند و او قمه اش را به زمین انداخت و یک بطری بنزین را آتش زد و به سمت ما پرتاب کرد. من از ناحیه دست و برادرم از ناحیه کمر دچار سوختگی شدیم اما شدت سوختگی پدرمان زیاد بود. او به بیمارستان منتقل شد اما چند روز بعد جان سپرد. ما هنوز نمی دانیم آرش با چه انگیزه ای مقابل در خانه پدرمان آمد و قصد آتش زدن آنجا را داشت.
سپس پسر جوان روبه روی قضات ایستاد و گفت: باور کنید قصد کشتن Killing پدربزرگ نیلوفر را نداشتم. من به نیلوفر علاقمند بودم و به خواستگاری اش رفته بودم تا اینکه مادر او با من  تماس  گرفت و گفت مادرم به او حرف ها نامربوط زده است. همان موقع از مادرم گله کردم اما او گفت حرفی به مادرم نیلوفر نزده است. می خواستم مقابل در خانه شان بروم و ماجرا را پیگیری کنم که از مقابل در خانه سر و صدا شنیم. چون چند ساعت قبل به خاطر نیلوفر با چند پسر جوان درگیر شده بودم گمان کردم پسران جوان برای انتقام جویی مقابل در خانه مان آمده اند. شمشیر تزیینی را که روی دیوار اتاق داشتم برداشتم و مقابل در خانه رفتم اما ناباورانه با پدربزرگ و دایی های نیلوفر روبه رو شدم. من شمشیر را زمین انداختم اما آنها شروع به ناسزا گویی کردند. آنها می گفتند مادرم پشت سر نیلوفر حرف های نامربوط زده است. آنها به سمت من حمله کردند و من برای دفاع از خودم بطری بنزینی را که در حیاط داشتیم آتش زدم وبه سمت آنها پرتاب کردم . ولی باور کنید هرگز فکر نمی کردم این ماجرا باعث مرگ پدربزرگ نیلوفر شود. من شرمنده آنهاهستم و می دانم این شرمندگی بی فایده است. فقط از آنها طلب بخشش دارم.
بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی