من خمار به دنیا آمدم و نافم را با تریاک بستند و ...
رکنا: ناخواسته وارد بازی والدینش شد، هرگز فکر نمی کرد پدر و مادر که همواره مامن عشق و محبت به کودکان هستند تا این حد بیرحم و سنگدل باشند که چنین سرنوشت تلخی را برایش رقم بزنند.
ناخواسته وارد بازی والدینش شد. هرگز فکر نمیکرد پدرو مادر که همواره مأمن عشق و محبت به کودکان خود هستند، تا این حد بیرحم و سنگدل باشند که چنین سرنوشتی را برایش رقم بزنند. شاید تا زمانی که در شکم مادر بود نشئگی مواد برایش خوشایند بود اما پس از تولد، درد خماری تمام وجود کوچکش را فرا گرفته و با گریههای مداومش سعی داشت به پدرو مادرش بفهماند این دنیایی نبود که انتظارش را میکشیدم.
انگار تقدیر روزهای خوبی را برایش رقم نزده و آیندهای تاریک را پیش روی وی قرار داده است. شاید اگر بخت با وی یار بود و پدر و مادری معتاد Addicted نداشت، روزگار بهتری در انتظارش بود.
در دوران جنینی در شکم مادر با خماری مادر معتادش خمار و با نشئگی وی نشئه بود. اما پس از ورود به دنیا اوضاع تغییر کرد و روی دیگر سکه هویدا شد. نوزادی که تازه پا به دنیا گذاشته از درد خماری به خود میپیچد و مادر و پدر معتاد که شاید ندانند که کودکشان معتاد متولد شده فارغ از دردهای جانکاه کودک خود روزگار میگذرانند و در این میان نیز تعدادی از این نوزادان که بدن نحیف و کوچکشان تاب و تحمل خماری مواد را ندارد، درهمان روزهای ابتدایی پس از تولد از دنیا میروند. هرچند آنهایی نیز که زنده میمانند حال و روز خوبی نداشته و دردهای بسیاری را به جان میخرند و معلوم نیست چه آیندهای انتظارشان را میکشد.
این گوشهای از سرگذشت نوزادانی است که از مادران معتاد متولد میشوند. مادران معتادی که به واسطه نبودن حامی و سرپناه راهی جز کارتن خوابی نداشته و در این میان نیز خواسته یا ناخواسته با بچه دار شدن، کودکی بیگناه را نیز به ورطه اعتیاد میکشانند.
نوزدان معتاد یکی از آسیبهای اجتماعی هستند که ناشی از پدیده اعتیاد و کارتن خوابی زنان و مردان است. زنان و مردانی که به نوعی از اجتماع رانده شده و سرپناهی برای زندگی ندارند اما خود عاملی برای معضلات دیگری میشوند.
افزایش تولد نوزادان معتاد
طی سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی تنوع بیشتری یافته و اصولا از دل این آسیبها، معضلات بسیاری پدید آمدهاند. شاید سالهای قبلتر (20 سال گذشته) فقط مردان معتاد و کارتنخواب بزرگترین معضل برای جامعه محسوب میشدند، اما امروز این آسیبها وسعت و گستردگی بسیاری یافته و شاهد افزایش زنان معتاد و کارتنخواب، کودکان کار، کودکان خیابانی، اعتیاد کودکان و بهویژه نوزادان معتاد هستیم. اما شاید بتوان گفت در حالی که طی سالهای اخیر آسیبها و معضلات اجتماعی نگرانیهای زیادی را برای جامعه به همراه داشته اما در این زمینه کمتر شاهد اقدامات خاصی از سوی مسئولان بودهایم.
در این راستا حسین اسدبیگی، رییس اورژانس اجتماعی ایران از شناسایی ۷۸۰ نوزاد و کودک مسمومشده با موادمخدر طی ۹ ماهه اول سال ۹۵ خبر داده و گفته بود که در این بازه زمانی ۳۸۴ نوزاد با مسومیت با موادمخدر (معتاد) به دنیا آمده بودند.
اما مسئولیت این کودکان که ناخواسته معتاد به دنیا میآیند با کیست؟ آیا از والدین معتاد آنها که خود درگیر اعتیاد بوده و روز و شب فقط به فکر تهیه مواد هستند میتوان انتظار داشت در قبال این کودکان پاسخگو باشند؟
فقدان قانونی جامع برای حمایت از کودکان
دکتر سید علی کاظمی، قاضی دادگستری در رابطه با مسئولیت والدین در قبال نوزادان وکودکان معتاد به «قانون» گفت: «برخی از کودکان به واسطه اعتیاد مادر، ناخواسته معتاد متولد شده یا اینکه برخی از این کودکان وارث بیماری ایدز والدین خود هستند که به هر ترتیب باید گفت این کودکان قربانی اعتیاد پدرو مادر خود یا آسیبهای اجتماعی هستند. اما متاسفانه با وجود افزایش آسیبهای اجتماعی درحال حاضر قوانینی وجود ندارد تا از این کودکان در برابر آسیبها حمایت کند و فقط با برخی از اقدامات پیشگیرانه میتوان از به دنیا آمدن نوزادان معتاد جلوگیری کرد.
برای مثال مادران باردار تحت مراقبتهای پزشکی قرار داشته باشند و مورد آزمایشهای گوناگون قرار گیرند و در نهایت نیز این مادران در بیمارستان وضع حمل کنند تا هم مادر و هم کودک کمتر مورد آسیب قرار گیرند و در صورتی که پدرو مادری فاقد صلاحیت نگهداری از کودک خود هستند از همان ابتدا کودک از آن ها گرفته شود تا کودک از مشکل اعتیاد رهایی یابد».
این حقوقدان در پاسخ به این سوال که در بسیاری از موارد نوزادان معتاد از مادرانی متولد میشوند که کارتنخواب بوده و سرپناه و پناهگاهی برای زندگی ندارند و در این حالت پدر و مادر به دلیل فقر و همچنین عدم آگاهی نمیتوانند تحت مراقبت پزشکی قرار گیرند و نوزاد معتاد متولد میشوند، در این صورت چگونه این کودکان مورد حمایت قرار میگیرند؟ خاطرنشان کرد: «در قوانین برای پدرو مادرها در قبال فرزندانشان مسئولیتهایی درنظر گرفته شده است. برای مثال در قانون Law مدنی، از جمله تکالیف والدین انتخاب نام برای کودک است و اینکه طبق قانون ثبت احوال باید هویت کودک و ولادت وی را اعلام کنند و برای این کودک شناسنامه و اسناد سجلی اخذ کنند و در تربیت وی کوشا باشند یا اینکه نفقه کودک را بپردازند و.... که البته اینها تکالیف پدرو مادر پس از تولد کودک است اما قبل از تولد و زمانی که هنوز طفل به دنیا نیامده قوانین خاصی وجود ندارد.
البته آنچه مهم است این است که مادر معتادی که کارتن خواب است خود نیازمند حمایت و کمک است و نمیتوان به فردی که خود نیازمند حمایت و کمک است تکلیف کرد که در مورد سلامت کودک خود باید اقداماتی را انجام دهد».
این حقوقدان در پاسخ به این سوال که آیا بچهدار شدن والدینی که معتاد هستند میتواند مصداق کودکآزاری باشد؟ تصریح کرد: «خیر، این موضوع نمیتواند مصداق کودک آزاری باشد مگر اینکه پدرومادری به قصد خریدو فروش کودک خود و مسائلی از این دست بچهدار شوند اما صرف اینکه مادری معتاد بچهدار شود جرم Crime نیست».
البته این موضوع چالش برانگیز است و از منظر اخلاقی بحثهای بسیاری در کشورهای مختلف مطرح شده که آیا میتوان زنی را مجبور کرد تا بچهدار نشود یا اینکه بچه خود را سقط کند. در کشور ما نیز این موضوع محل چالش است که آیا میتوان مانع بچهدار شدن برخی از زنان به ویژه زنان معتاد شد؟
اما در مواردی، بارداری زن در راستای عملی مجرمانه میباشد مانند برخی از مادران که کودکان خود را میفروشند که در این صورت مادر از بچهدار شدن سوء استفاده میکند که باید با وی برخورد شود.
به نظر میرسد آسیبهای اجتماعی شکل و شمایل تازهای به خود گرفته اند و برخی از زنان که سالها قبل با شوهران معتاد خود مبارزه میکردند و سعی داشتند آنها را اعتیاد برهانند، خود نیز همپای مردان خود درگیر اعتیاد شدهاند و به دنبال آن نیز شاهد افزایش نوزادان معتاد طی سالهای اخیر هستیم. به نظر میرسد نادیده گرفتن آسیبهای اجتماعی طی سالهای قبل برای جامعه گران تمام شده و امروز شاهد مشکلات بسیاری از این دست هستیم.
امروز زن و مرد معتاد فقط خود درگیر اعتیاد نیستند بلکه کودکانی از آنها متولد میشوند که ممکن است معتاد یا حامل و ناقل بسیاری از بیمارها از جمله ایدز باشند. این کودکان غافل از خطراتی که میتوانند برای جامعه داشته باشند روانه خیابانهای شهر شده و برخی به تکدیگری و برخی به دستفروشی و... مشغول میشوند. اما قوانین در این زمینه چگونهاند؟ با توجه به اینکه این مشکلات گریبانگیر کودکان شده و ناخواسته درگیر موادمخدر و اعتیاد میشوند و آینده خوبی نمیتوان برای آنها متصور بود، آیا قوانینی وجود دارد تا بتواند از این گونه کودکان حمایت کند؟
مادر معتاد فاقد عاطفه انسانی نیست
دراین زمینه کاظمی میگوید: «البته در حال حاضر ما فاقد قانونی جامع در مورد حمایت از کودکان هستیم. بنده اعتقاد دارم با توجه به معضلات و مشکلات بسیاری که در مورد کودکان شاهد هستیم باید قانون جامعی در مورد کودکان تدوین و تنظیم شود که تمام ابعاد زندگی آنها را مورد توجه قرار دهد.
برای مثال اگر خانمی باردار است فارغ از وضعیتش که معتاد است یا خیر، مورد حمایت قرا گیرد. ما باید بدانیم مادر معتاد فاقد عاطفه انسانی و مادری نیست بلکه این گونه مادران نگران هستند اگر هنگام بارداری به مرکزی مراجعه کنند، با آنها برخورد شود یا اینکه آنها را برای ترک به کمپ بفرستند.
در این راستا لازم است در این موارد برای مصلحت کودک به این زنان امتیازاتی داده شود که در صورتی که داوطلبانه خود را معرفی کنند، بیمارستانها و بهزیستی به آنها خدماتی را ارائه کنند. به عبارت دیگر به شیوه های گوناگون سعی شود تا بچه سالم به دنیا بیاید و مورد حمایت قرار گیرد که البته این موارد نیازمند بررسی راهکارها در قانونی جامع است. قانونی که از ابتدا و از مراحل ازدواج مادر تا انعقاد نطفه نوزاد و دروه جنینی و رشد کودک را مورد توجه قرار دهد که باید بگویم در حال حاضر ما فاقد این یکپارچگی در قوانین هستیم و این فقدان قانون باعث شده که شاهد دستههای مختلفی از کودکان آسیبپذیر باشیم مانند کودکان خیابانی، کودکانکار، کودکان معتاد، کودکان ناشی از ازدواج زن ایرانی با اتباع بیگانه و غیره . به تبع پدرو مادرهای مختلف که دارای این مشکلاتند شاهد تولد کودکانی هستیم که درگیر آسیبها هستند اما اولا باید حساب این کودکان از والدینشان جدا شود و بدانیم که این کودکان سرمایه های کشورهستند و جامعه باید آنها را بپذیرد ورشد دهد تا برای کشور مفید باشند و این امر مستلزم توجه ویژه به کودکان است.تا به حال این نگاه ویژه وجود نداشته و لازم است به وجود بیاید».
حساسسازی جامعه نسبت به این معضلات اجتماعی
این قاضی دادگستری در پاسخ به این سوال که چه نهادها و سازمانهایی در این زمینه مسئولیت دارند تصریح کرد: «در این زمینه لازم است از یک طرف نهادهای حمایتگر مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی و از طرف دیگر سازمانهای مردمنهاد که حلقههای مختلف حمایت از افراد را تشکیل میدهند، درگیر موضوع باشند.
سازمانهای مردم نهاد میتوانند زنان معتاد را شناسایی کرده و آنها را به مراکز ترک اعتیاد معرفی کنند تا این زنان در کمپها نگهداری شوند. همچنین ثبت احوال باید تمهیداتی را برای شناسنامهدار کردن این کودکان فراهم کند. ضمن اینکه صداو سیما و سایر رسانهها باید با اطلاعرسانیهای به موقع، این گونه آسیبها را به جامعه گوشزد کرده و پیامدهای اعتیاد و آسیبهای اجتماعی را برای جامعه بازگو کنند و همچنین به این زنان اطمینان داده شود که هدف برخورد نیست بلکه هدف حمایت از آنهاست.
قدم بعدی حساسسازی جامعه نسبت به این معضلات اجتماعی است. در بسیاری از موارد جامعه نسبت به این آسیبها حساس نیست. در صورتی که رسانه ها به درستی عمل کنندخود مردم نیز میتوانند در زمینه کاهش مشکلات و معضلات اجتماعی پیشقدم باشند». کاظمی در خاتمه یادآور شد: «در این زمینه نهادهای قانونگذار باید در جهت یکدست کردن و یکپارچگی قوانین و همچنین از بین بردن خلاهای قانونی و ایجاد بسترهای قانونی برای کمک به افرادی که درگیر آسیب هستند اقداماتی را انجام دهند. دولت در زمینه کودکان باید به صورت هدفمند و منسجم عمل کند. قوه قضاییه و نیروی انتظامی نیز در مورادی که از کودکان سوءاستفاده میشود یا وقتی که کودکانی دارای مشکل هستند یا جرمی در این زمینه اتفاق میافتد، باید برخورد جدی و لازم را داشته باشند تا شاهد سوءاستفاده از کودکان نباشیم.
شایان ذکر است طی سالهای اخیر افراد زیادی درگیر آسیبهای اجتماعی شدهاند و در این میان کودکان و زنان از بیشتر گروهها آسیبپذیرتر بوده و در معرض خطرات جدی قرار دارند و جامعه باید زنگ خطر این آسیبها را حس کند و نسبت به این معضلات اجتماعی حساس بوده و در جهت کاهش آنها قدم بردارد.
کودکی که امروز در دل این آسیبها رشد کرده و جرم، اعتیاد و بسیاری از تخلفات دیگر با گوشت و خون وی آمیخته میشود، نمیتواند سرمایه خوبی برای کشور باشد.پس لازم است مسئولان و مدیرانی که در این زمینه مسئولیت دارند، فارغ از بحثهای سیاسی و جناحی به صورت جدی و مستمر در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی قدم بردارند.
زنگ خطر آسیبهای اجتماعی برای جامعه
سارا گلستانی/ کارشناس ارشد مشاوره خانواده
آسیبهای اجتماعی طی سالهای اخیر تنوع وگستردگی بیشتری یافته و همچنین تعداد زیادی از افراد را نیز درگیر خود کردهاند. زنان و مردان کارتن خواب و معتاد، کودکان کار، نوزدان معتاد و... از جمله این معضلات اجتماعی هستند. اما در مورد نوزادان معتاد باید گفت وقتی در مورد این گونه نوزدان بحث میکنیم باید بدانیم زنی معتاد بوده که چنین نوزادی را به دنیا آورده است و اگر بخواهیم در مورد راهکارهای کاهش نوزدان معتاد بحث کنیم ابتدا باید تعداد زنان معتاد را کاهش دهیم.
البته نکته قابل تامل این است که وقتی در جامعهای اعتیاد میان زنان افزایش مییابد به این معناست که میزان مهر، محبت، عاطفه و ارتباط عاطفی در جامعه کاهش یافته،یا به عبارت دیگر نیازهای عاطفی زنان برآورده نشده و از آنها حمایتهای لازم به عمل نیامده است . در نتیجه سطح استرس وناامنی زنان بالا رفته و این عوامل سبب روی آوردن زنان به رفتارهای پرخطر نظیر اعتیاد شده است. البته این موضوع میتواند نوعی هشدار و زنگ خطر برای جامعه باشد که میزان ارتباط عاطفی و انسانی در آن جامعه روبه کاهش است.
اما با توجه به افزایش آسیبهای اجتماعی به ویژه افزایش تولد نوزدان معتاد و درگیر شدن تعداد زیادی از افراد به ویژه زنان با آنها لازم است از سوی مسئولان راهکارهای کاهش این آسیبها ارائه شود که در این راستا اقدامات آموزشی و سپس کارهای اجرایی توسط مسئولان امر میتواند در این زمینه موثر باشد.
پس ابتدا باید زنانی که در معرض خطر اعتیاد هستند شناسایی شوند و سپس در زمینه رفتارهای پرخطر و عواقب آن، آگاهیهای لازم به آنها داده شود. بسیار مهم است که راههای جلوگیری از بارداری به این گونه زنان آموزش داده شود و حتی در صورتی که باردار شدند باید شناسایی شده و پیش از تولد نوزاد به مراکزی بهداشتی ارجاع داده شوند تا تشخیص داده شود که نوزاد آنها سالم است یا خیر تا در صورتی که نوزاد سالم نبود از به دنیا آمدن وی جلوگیری شود.
قدم بعدی پیشگیری از بارداری زنانی است که به اصطلاح کارگر جنسی هستند یا زنانی که از قشر فقیر و آسیب دیده اجتماع هستند. البته این وظیفه هر دولتی است که برای قشر ضعیف جامعه برنامههای آموزشی داشته باشد تا آنها را از فقر فرهنگی برهاند تا به جامعه لطمهای وارد نشود.
نباید از یاد ببریم که امروز شاهد افزایش زنان کارتن خواب هستیم. زنانی که بهواسطه فقر و اختلالات روانی و اختلالات خانوادگی خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند. پس قدم بعد ایجاد امکانات رفاهی برای رفع نیازهای اولیه آنها توسط دولت است . در این زمینه لازم است آسایشگاههایی امن همانند خانه برای این افراد درنظر گفته شود تا آنها تحت مراقبتهای درمانی قرار گیرند. این افراد باید آگاهی یابند که رابطه جنسی آنها نباید منجر به بارداری شود زیرا ممکن است این افراد تحت تاثیر مواد مخدر Drugs رابطه جنسی برقرار کرده که در این صورت اختیار و اراده کافی را نداشته و منتج به بارداری شود.
پس باید گفت مدیریت کردن بارداری در زنان کارتن خواب فرایند اجتماعی است که حتی نمیتوان انتظار داشت که پس از آموزش، این مادران به حدی از مهارت برسند که این قضیه را خودشان مدیریت کنند.
زیرا ما با افرادی روبهرو هستیم که علاوه بر پایین بودن مهارتهایشان، مشکلات یادگیری نیز دارند. بنابراین این وظیفه جامعه است که آنها را هدایت کند. اما برخی از افراد راه حل کاهش نوزادان معتاد را عقیمسازی زنان معتاد میدانند که در این رابطه باید گفت این کار امید به زندگی را در این افراد از بین برده و ممکن است امید برگشت به زندگی و ترک اعتیاد را از آنان بگیرد و این به نفع درمان آنها نخواهد بود. در این زمینه لازم است قوانین و مقرراتی در مورد سقط جنین برای مادرانی که جنین آنها سالم نبوده و معتاد است و با دنیا آمدن کودک معضلاتی برای خود کودک، خانواده و در آینده نیز برای جامعه خواهد داشت، درنظر گرفته شود.البته فکر میکنم تا سه ماهگی این قانون وجود دارد و بالای سه ماه نیاز به مجوز خاص قانونگذار است. سازمان بهزیستی وظیفه کمک کردن به بهبود وضعیت زندگی افراد جامعه رادارد و بعد شهرداری است که مستقیما با آسیبهای اجتماعی و این افراد در ارتباط است که به نظر میرسد متاسفانه کار جدی در این زمینه انجام نمیشود زیرا روز به روز شاهد افزایش معضلات و آسیبهای اجتماعی مانند کودکان کار و مردان کارتن خواب و... هستیم.اما سازمان دیگری که در این زمینه میتواند موثر باشد، سازمان نوپایی به نام سازمان نظام روانشناسی است که میتواند کمکهای تخصصی در این زمینه داشته باشد والبته سازمانهای دیگرنیزمیتوانند همراه شوند و این آسیب جدی اجتماعی رامدیریت کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر