کربلایی محمد که می‌ترسید گاو در همانجا بمیرد، آن را به یکی از عابران سپرد و خود به عجله به شهرداری رفت تا اجازه ذبح بگیرد و گاو را در همان محل سر ببرد. این کار را کرد و پس از مراجعت گاو را سر برید ولی در حین پوست کندن آن عده زیادی از عابرین به تصور این‌که کربلایی محمد گوشت قربانی تقسیم می‌کند به طرف وی هجوم بردند و کشمکشی بین آنها در گرفت و در حدود یک ساعت نظم خیابان به هم خورد! بالاخره کربلایی محمد به هر ترتیب بود لاشه گاو را از میان سیل جمعیت به در برد و به مغازه اش انتقال داد‌! اکنون این موضوع در تبریز نقل مجالس شده و همه آن را برای یکدیگر تعریف می‌کنند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

منبع: جام جم

 

وبگردی