چند روز قبل زنی جوانی که به اتهام سرقت در ندامتگاه زنان تهران‌بزرگ زندانی است از زن زندانی دیگری به نام شهناز به اتهام فروش پسر چهار ساله‌اش شکایت کرد. با طرح این شکایت، پرونده برای رسیدگی به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. 
شاکی در توضیح ماجرا گفت: چندین سال قبل معتاد Addicted به موادمخدر شدم و به همراه پسر چهار ساله‌ام پویا زندگی می‌کردم. زندگی سختی داشتم و از طرفی هم حوصله بچه‌داری نداشتم، به همین دلیل اسفندماه سال قبل بود که یکی از دوستانم به نام بهار مرا تشویق کرد پسر چهار ساله‌ام را به زن جوانی به نام شهناز بسپارم و چندسال بعد که بزرگ‌تر شد دوباره تحویل بگیرم. او گفت که شهناز زن پولدار و با اصالتی است و من نگران پسرم نباشم. از آنجایی که بهار دوست صمیمی‌ام بود به حرف‌هایش اعتماد کردم و پسرم را موقتاً‌ به شهناز سپردم. مدتی بعد من به اتهام سرقت دستگیر و روانه زندان شدم و دیگر از شهناز و پسرم خبری نداشتم. فکر می‌کردم زن به خوبی از پسرم مراقبت می‌کند و به همین خاطر خیالم راحت بود، تا اینکه مدتی بعد ناگهان با شهناز در زندان روبه‌رو شدم. 
وقتی او را در زندان دیدم شوکه شده بودم تا اینکه فهمیدم او هم به خاطر ارتکاب جرمی به زندان افتاده است. خیلی نگران پویا شدم و از شهناز سراغش را گرفتم. او هر روز به من دلگرمی می‌داد و مدعی بود پسرم را به خانواده‌اش که پولدار هستند، سپرده است و جای نگرانی ندارد. من که چاره‌ای نداشتم حرف‌هایش را باور کردم و دلخوش بودم به اینکه پس از آزادی از زندان پسرم را از خانواده شهناز تحویل بگیرم. وی ادامه داد: مدتی گذشت تا اینکه یک‌روز بهار برای ملاقات من به زندان آمد. وقتی ماجرای شهناز را برای او توضیح دادم، او هم شوکه شد و قرار شد درباره پسرم تحقیق کند و به من خبر بدهد. چند روز قبل بهار دوباره به ملاقات من آمد و گفت وقتی من به اتهام سرقت به زندان افتادم، شهناز پسرم را به مبلغ زیادی به خانواده پولداری فروخته است. در حالی که به شدت نگران پویا بودم به سراغ شهناز رفتم و خواستم پسرم را به من برگرداند، اما او قبول نمی‌کند. هر چقدر التماس کردم، فایده‌ای نداشت و شهناز واقعیت را به من نگفت به همین دلیل الان از او به اتهام فروش پسر خردسالم شکایت دارم. 
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه Incident ادامه دارد، صبح دیروز شهناز به دستور قاضی‌سهرابی از زندان برای بازجویی به دادسرای جنایی منتقل شد. 
متهم در بازجویی‌ها فروش پسر چهار ساله را انکار کرد 
وی در ادعایی گفت: سال قبل بود که بهار مرا به شاکی معرفی کرد. او گفت: شاکی معتاد است و توان نگهداری پسرش را ندارد و از من خواست تا از او مراقبت کنم. پس از چند جلسه حرف زدن در نهایت شاکی پویا را برای مراقبت به من سپرد تا اینکه متوجه شدم او به اتهام سرقت به زندان افتاده است. پس از آن مدتی از پویا مراقبت کردم، اما ناگهان در زندگی‌ام با مشکل روبه‌رو شدم به همین دلیل مجبور شدم پویا را برای نگهداری در اختیار خانواده پولداری قرار دهم. وقتی به زندان افتادم، خواستم شاکی نگران نشود و به دروغ گفتم پدر و مادرم از پسرش نگهداری می‌کنند. وی در پایان گفت: من فروش پسر خردسال را قبول ندارم و حاضرم پویا را از خانواده پولدار پس بگیرم و تحویل مادرش بدهم. 
تحقیقات درباره این پرونده به دستور قاضی سهرابی ادامه دارد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی