قتل خاله بخاطر طلاهای میلیونی /گریه هم به داد قاتل نرسید+عکس

به گزارش رکنا، شامگاه دوم آبان ماه سال 91 مرد جوانی با کلانتری 111 هفت چنار تماس گرفت و از کشته شدن مادر 70 ساله اش به نام معصومه خبر داد. پلیس Police وقتی به قربانگاه رفت با جنازه خونین پیرزن روبه رو شد که با ضربه های چاقو به گردنش از پا درآمده بود. پسر قربانی به پلیس گفت: از وقتی پدرم فوت کرد مادرم به تنهایی در خانه زندگی می کرد و چون دو خواهرم در خارج از کشور زندگی می کنند من هر روز به خانه مادرم سرمی زدم. امروز چند بار با خانه مادرم تماس گرفتم اما پاسخ نداد. من که نگران شده بودم مقابل در آمدم اما کسی در را باز نکرد. به همین خاطر در را شکستم و با جنازه خونین مادرم روبه رو شدم.شیلنگ گاز خانه باز بود و احتمالا قاتل The Murderer یا قاتلان قصد به آتش کشیدن خانه را داشته اند.

وقتی پلیس در بررسی ها دریافت به خانه پیرزن تنها دستبرد زده شده و طلاهای این زن به سرقت Stealing رفته است فرضیه جنایت Crime از سوی یک آشنا قوت گرفت. پسر قربانی در بازجویی ها پسر خاله اش به نام محمد را به عنوان اولین مظنون معرفی کرد و گفت: محمد مدتی است بی کار شده و وضع مالی خوبی ندارد. او گاهی اوقات به خانه مادرم می آمد و به او سر می زد. به همین خاطر به او مشکوک هستم. در حالی که ردیابی محمد آغاز شده بود پلیس دریافت این مرد 37 ساله برای پیدا کردن کار به شهرستان رفته است. یک هفته از این ماجرا گذشته بود که محمد در قرچک ورامین ردیابی و بازداشت شد و به قتل Murder خاله اش با انگیزه سرقت اعتراف کرد.

این متهم دیروز در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge متین راسخ و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای این جلسه پسر قربانی روبه روی قضات ایستاد و به وکالت ازطرف دو خواهرش که مقیم خرج از کشور هستند برای پسر خاله اش حکم قصاص خواست. وی گفت: محمد با بی رحمی مادرم را کشت و طلاهایش را سرقت کرد. ما حاضریم تفاضل دیه را بپردازیم تا او اعدام execution شود.

سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و گفت: چند ماه بود که بی کار شده و برای خرج زندگی زن و بچه ام با مشکل روبه رو بودم . به خاطر فشارهای عصبی قرص ترامادول خورده بودم که به خانه خاله ام آمدم. چیزی زیادی از آن روز به خاطر ندارم. فقط می دانم وقتی خاله ام خواب بود روسری را دور گردنش پیچیدم و با کارد اشپزخانه چند ضربه به گردنش زدم. من النگو، گردنبند و دستبند خاله ام را به همراه 450 هزار تومان پول نقدی که در خانه داشت برداشتم و به خانه رفتم. پول ها را به همسرم دادم و به دروغ گفتم برای پیدا کردن کاری مناسب به شهرستان می روم.

وی در حالی که به شدت اشک می ریخت به پای پسرخاله اش افتاد و التماس کرد تا او را به خاطر فرزند خردسالش ببخشند. با رد این درخواست از سوی ولی دم هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی