طبق معمول وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم کیفم را به گوشه اتاق انداختم و قصد داشتم سفره ناهار را پهن کنم که مادرم با عجله فریاد زد «چادرت را سرت کن که باید به محضر ازدواج برویم». مات و مبهوت مانده بودم که ... زن 23 ساله در حالی که اظهار می کرد همسرم به خاطر ارتباطات نامشروع با زنان خیابانی مرا به حال خودم رها کرده است و قصد زندگی با مرا ندارد به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: روزی که سروش به خواستگاری ام آمده بود هیچ شناختی از او نداشتم. در واقع من به دنبال آرزوهای خودم بودم تا به دانشگاه راه یابم و فردی مفید برای جامعه باشم. این در حالی بود که هیچ گاه به ازدواج فکر نمی کردم. به همین خاطر وقتی مادرم موضوع ازدواج را مطرح کرد مات و مبهوت مانده بودم. سعی کردم تا پدر و مادرم را منصرف کنم اما گویا همه برنامه ریزی ها از قبل انجام شده بود و قرار بود بدون برگزاری مراسم و مجالس عقد و عروسی من و سروش با یکدیگر ازدواج کنیم. آن زمان 17 سال بیشتر نداشتم که خطبه عقد بین ما جاری شد و سروش که جا و مکانی برای زندگی نداشت به منزل ما آمد هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم سروش فرزند طلاق است و مادرش، او و برادرش را به بهزیستی سپرده بود تا این که در هفت سالگی به همراه برادرش از بهزیستی فرار Escape می کند و قصد داشته نزد مادرش بازگردد اما مادر سروش با پسر جوانی ازدواج کرده بود و در مکان دیگری زندگی می کرد. با وجود این سروش منزل مادرش را پیدا می کند ولی ناپدری اش او را به خانه راه نمی دهد به همین خاطر او و برادرش مجبور می شوند کنار خیابان یا پارک ها زندگی کنند سرانجام مدتی بعد در اطراف یکی از میدان های مشهد مشغول گل فروشی می شود و پس از آن هم با معرفی یکی از همسایگان به خواستگاری ام می آید. زن جوان ادامه داد: خلاصه دو سال پس از جاری شدن خطبه عقد منزل کوچکی اجاره کردیم و به زندگی مان ادامه دادیم. وقتی فرزندم به دنیا آمد بیماری قلبی مادرزادی داشت و در دو سالگی و به دلیل همین بیماری جان باخت. مدتی بعد از این حادثه Incident همسرم مرا در حالی که شش ماهه باردار بودم به خانه پدرم فرستاد ولی چند روز بعد فهمیدم که او دچار فساد اخلاقی شده و همه درآمدش را صرف زنان خیابانی می کند این بود که به محل کار همسرم رفتم و تلاش کردم تا او را از این کارهای زشت باز دارم ولی اکنون متوجه شدم او نه تنها دست از کارهای خلافش برنداشته بلکه با بردن اسباب و اثاثیه، منزل محل زندگی مان را تخلیه کرده است و دیگر قصد زندگی با مرا نیز ندارد حالا هم به قانون Law پناه آورده ام تا از این سرگردانی نجات یابم اما ای کاش...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.