در این پرونده که از تیر سال ٨٧ و در پی تماس مرد جوانی با ماموران کلانتری افسریه تشکیل شد، پسرجوانی در جریان هجوم چند جوان خشمگین بشدت مجروح شد. به دنبال این خبر، ماموران کلانتری و اورژانس به محل اعزام شدند و مجروح را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادند اما او بر اثر شدت جراحت‌ جان سپرد. بعد هم پرونده قتل Murder تشکیل و تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد. چند نفر از شاهدان به ماموران گفتند: چهار مرد جوان را دیده‌اند که با هجوم ناگهانی به مقتول، او راهدف ضربه‌های چاقو قرار داده بودند و مدام هم فریاد می‌زدند موضوع ناموسی است و کسی حق دخالت ندارد. با توجه به این که ضاربان مسلح بودند همسایه‌ها شماره پلاک خودروی آنها را برداشته و در اختیار پلیس Police قرار دادند.

با ردگیری این شماره پلاک مشخص شد خودرو به نام زن جوانی است. در ادامه تحقیقات، ضارب شناسایی و تحقیق از او آغاز شد. متهم به قتل در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: مقتول خواستگار خواهرم بود اما من به این ازدواج راضی نبودم البته خانواده‌ام نیز با من هم‌نظر شده بودند. زمانی هم که خواستگار خواهرم از مخالفت من باخبر شد، مزاحمت‌هایش را شروع کرد و آرامش را از ما گرفت. او حتی روی خودروی پدرم ضد زنگ ریخت و شیشه‌های ماشین را شکست و مدام مزاحم خواهرم می‌شد. روز حادثه Incident با او تماس گرفتم و خواستم با هم صحبت کنیم. من همراه برادرم، دامادمان و برادرش با خودروی همسرم راهی محل شدیم. برادرم و دامادمان سراغ مقتول رفتند اما او به محض این که از خانه بیرون آمد، با قمه به طرف آنها حمله کرد. من که شاهد ماجرا بودم، همراه برادر دامادمان به کمک آنها رفتیم و با چاقو و قمه‌ای که داشتیم، به او حمله و فرار Escape کردیم. متهم سپس در شعبه 71 کیفری استان تهران محاکمه و با درخواست اولیای دم برای قصاص روبه‌رو شد. او در این جلسه در دفاع از خود گفت: من نمی‌خواستم پسر جوان را به قتل برسانم. حالا هم از اولیای دم درخواست بخشش دارم.

باتوجه به درخواست اولیای دم برای صدور حکم قصاص و اعتراف متهم اصلی پرونده به قتل، حکم قصاص عامل قتل صادر شد.

پرونده بعد از تائید حکم قصاص از سوی شعبه ١٧ دیوان عالی کشور، برای اجرا به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی پایتخت، اولیای دم با حضور در دادسرا و دریافت ۶٠٠ میلیون تومان از قصاص محکوم به مرگ گذشت کردند.

در ادامه متهم به قتل در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و در این جلسه گفت: از کار خود پشیمانم و می‌خواهم گذشته را جبران کنم.

قضات پس از دفاعیات مرد جوان دستور آزادی Freedom او را صادر کردند.

قبل از قتل چکار می‌کردی؟

در کار نمای ساختمان بودم.

در این سال‌ها در زندان Prison چکار می‌کردی؟

در دوره‌های فنی شرکت کردم.

پس امید به آزادی داشتی؟

ما با امید زنده‌ایم.

تجربه پای چوبه دار رفتن را داری؟

بله، چهار بار. بار اول تا پای چوبه دار رفتم اما اولیای دم به من مهلت دو ماهه دادند. دو بار هم به سوئیت منتقل شدم اما قبل از اجرای قصاص، شانس آوردم و به مرحله اجرا نرسید. آخرین بار هم اولیای دم رضایت دادند.

چطور رضایت دادند؟

اجرای احکام دادسرا وقتی متوجه شدند من پشیمان شده‌ام، وارد صلح و سازش شدند و تلاش آنها جانم را نجات داد.

پول دیه را چطور فراهم کردی؟

پدرم خانه‌اش را فروخت و مقداری هم قرض کرد تا پول دیه را بدهد.

حالا آزاد شوی، می‌خواهی چکار کنی؟

مادرم را چند سال قبل از دست دادم و پدر پیری دارم که می‌خواهم به او خدمت کنم.

چه تضمینی وجود دارد سراغ جرم Crime نروی؟

در این مدت به گذشته خیلی فکر کردم و برای جبران آن از زندان آزاد می‌شوم. دیگر سراغ چاقو و درگیری نمی‌روم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

منبع: جام جم

 

وبگردی