ترس از آه و ناله  ٣عروس مادر شوهر را به اعتراف واداشت

سه سال در دوران عقد بودند. بیچاره پدر‌زنش دربرابر بداخلاقی‌های او و به خاطر‌ آبرویش کوتاه می‌آمد و چیزی نمی‌گفت.

پسر ناخلفم دست‌ آخر هم مزد محبت‌هایشان را با نامردی داد و از همسرش جدا شد. دو سال گذشت. هرچه تقلا می‌کردیم به همسرش رجوع کند فایده‌ای نداشت.

خاطرخواه دختر دیگری شده‌بود. دوباره به خواستگاری رفتیم و ازدواج کرد، اما در دوران عقد، با تندخویی‌هایش بلایی سر دختر بیچاره و خانواده او آورد که عروسم مهریه‌اش را بخشید و جانش را آزاد کرد.

دوسه‌سالی گذشت. فهمیدیم به قرص و تریاک معتاد Addicted شده‌است. داشتم دیوانه می‌شدم. قول داد اگر برایش زن بگیریم، اعتیاد را ترک خواهدکرد.

دوباره عاشق دختر نگون‌بخت دیگری شد و کت‌وشلوار دامادی پوشید. این‌بار خودش تنها به خواستگاری رفته‌بود.

بعد از یک سال، سومین زنش هم طلاق گرفت. پسر ناخلفم از آن به بعد خانه‌‌نشین شده‌است و دیگر سر کار هم نمی‌رود.

شاید محبت‌های بیش از حد و اندازه من و همسرم و رفیق‌بازی‌های او باعث شد این‌قدر لوس و ننر بار بیاید.

امیدوارم آه و ناله عروس‌هایم دامن ما را نگیرد. می‌خواهیم برای ترک اعتیادش اقدام کنیم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی