زندگی کوتاه سارا کوچولو از ایران تا کانادا / این دختر به طور پنهانی در تهران به فرزندخواندگی مرد کانادایی در آمده بود

اما این اتفاق افتاد. آنها بر سر حضانت دخترک به اختلاف افتادند، دنیایی از اتهام و سوءظن، روزهایی پر از تنش و دادگاه و بالاخره پایانی تراژیک برای مادر و دختر.

۲۹ آگوست بود که پس از دو سال، دادگاه تکلیف حضانت دخترک را روشن کرد، ولی چهار روز بعد جنازه مادر و دختر در آپارتمان آنها پیدا شد. آیا این مادر بوده که خود و دخترش را کشته است؟

همه چیز سال ۲۰۰۲ شروع شد، زمانی که آقای ایکس با پریا آشنا شدند و خیلی زود عاشق هم شدند. مدتی بعد پریا به خانه او نقل مکان کرد و همان سال هم آنها با هم ازدواج کردند.

زندگی عاشقانه اما بدون فرزند

این زوج جوان، عاشق بچه بودند اما زمانی که پس از سالها تلاش برای درمان و یا گرفتن کودک از پرورشگاه، همه چیز ناکام ماند، آنها دریافتند نباید امید داشته باشند که بتوانند فرزند مشترکی داشته باشند، این بود که راه حل دیگری به ذهن‌شان رسید و به ایران رفتند. آنها سال ۲۰۰۹ با کودک نوزادی به کانادا برگشتند و به همه گفتند سارا فرزند مشترک آنهاست. همان زمان هم برای او پاسپورت کانادایی گرفتند و طولی نکشید که دخترک همه‌ی دنیای این زوج عاشق شد.

آن طور که محتویات پرونده دادگاه نشان می‌دهد رابطه عاشقانه این زوج چند سال بعد به‌پایان رسید، زمانی که پریا در روزهای پایانی سال ۲۰۱۴ بدون اینکه به همسرش اطلاع دهد، خانه مشترکشان را ترک کرد و سارا را نیز با خود برد. توفان از همین جا آغاز شد.

دعوا و جدایی

پریا و دخترش که نه پشتوانه مالی داشتند و نه محلی برای زندگی، در یک سرپناه shelter مستقر شدند. همان زمان بود که دعوای پریا با همسرش بر سر حضانت سارای کوچولو، که حالا پریا برای فراموش کردن گذشته او را لیزا می‌نامید،  شروع شد.

پریا در مدارک دادگاه ادعا کرده بود که چون شوهرش رفتارهای جنسی نامناسب داشته، او خانه را ترک کرده تا دخترش از گزند جنسی او در امان بماند.

همین جا بود که او اعتراف کرد سارا فرزند بیولوژیک مشترک آنها نیست و آنها با ادعای دروغ توانسته‌اند برای او پاسپورت بگیرند. او گفت آنها سارا را در سال ۲۰۰۹ در ایران یافتند. گرچه جزئیات نقل و انتقال این کودک در ایران اعلام نشده، اما مدارک دادگاه نشان می‌دهد که آنها مراحل قانونی برای انتقال حضانت این کودک را طی نکرده‌اند و آنها در واقع او را به‌طور غیرقانونی به سرپرستی پذیرفته‌اند.

پدر زیر فشار اتهامات از سوی مادر

دو ماه پس از اینکه پریا زندگی خود و سارا را از همسرش جدا کرد دادگاه در فوریه ۲۰۱۵رای داد که حضانت سارا به ‌طور موقت به پریا داده شود تا پرونده مراحل خود را طی کند. از سوی دیگر با توجه به ادعاهایی که درباره‌ی آقای ایکس مطرح شده بود، او نمی‌توانست دخترک را تنها ببیند و اجازه داشت تنها در حضور یک نگهبان، دخترش را ملاقات کند.

مراحل دادرسی پرونده ادامه داشت و قاضی مارگارت ان اسکات مسئولیت پرونده را برعهده گرفته بود. این قاضی در باره‌ی این زوج گفته بود: اگرچه دعواهای آنها فقط در حد کلامی بود و هیچ‌گاه به خشونت کشیده نشده بود، ولی آنها زوج خوشبختی نبودند.

قاضی توضیح می‌دهد که از نظر پدر خانواده، همسرش فردی کنترل‌گر و محدودکننده و از نظر مادر خانواده، پدر فردی منزوی و ضد اجتماع بود.

در تمام مراحل دادرسی پریا در گفت‌وگو با پلیس‌ها، پزشکان و کارمندان انجمن کمک به کودکان از سوءاستفاده‌‌های جنسی همسرش نسبت به دخترک می‌گفت. اما هیچ یک از این ادعاها نمی‌توانست ثابت شود.

گزارش‌هایی که از سوی برخی مراجع مشاوره به دادگاه ارائه شد تاکید داشت خاطراتی که دخترک نقل می‌کند  پر است از حوادثی ضد و نقیض و غیرواقعی.

۲۹ آکوست امسال بود که قاضی حکم خود را درباره‌ی حضانت سارا صادر کرد و براساس آن حضانت به پدر واگذار شد. بر اساس حکم دادگاه،  پریا می‌توانست هر چهارشنبه و نیز یک هفته در میان در تعطیلات آخر هفته با دخترک ملاقات کند.

قاضی اسکات در حکم خود نوشته است: رفتار این مادر تنها تلاشی بی‌وقفه برای گرفتن حضانت کودک و نیز محدود کردن پدر برای ملاقات با او بوده است.

قاضی مارگارت ان اسکات همچنین به این نتیجه رسیده بود که پریا برای گرفتن حق حضانت، به دخترش یاد می‌داد که چه بگوید.

حکم دادگاه و پایان تلخ

حکم دادگاه همان روز دوشنبه ۲۹ آگوست ابلاغ شد ولی چهار روز بعد یعنی روز جمعه دوم سپتامبر جسد دخترک و مادر ۴۵ ساله‌اش یعنی پریا در آپارتمان مادر در ساختمان Cormac Station  در شماره ۲۵۰ خیابان Hickory S در شهر ویتبی پیدا شد.

هر چند کارآگاهان جنایی پلیس منطقه‌ای دورهام، مشغول بررسی پرونده هستند، اما تورنتو سان نوشته که ظاهرا هیچ مورد مشکوکی دیده نمی‌شود و به نظر می‌رسد خودکشی صورت گرفته شده باشد. پلیس در انتظار نتایج آزمایش سم‌شناسی است و هنوز دلیل مرگ آنها را بیان نکرده است.

دخترک و مادرش هنگام مرگ ۶ و ۴۵ ساله بودند و آقای ایکس در ۵۳ سالگی با انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین زندگی‌اش در ۱۴ سال گذشته مانده است، خاطراتی که تلخی‌هایش برای همیشه باقی خواهد ماند و همه‌ی خاطرات شیرینش در برابر تراژدی پایانی آن رنگ باخته است.

 

آدم‌های پرونده

 

سارا (لیزا) استاچو، شش ساله

متولد سال ۲۰۰۹، ایران

 در پنج ماهگی توسط پریا و جی.اس به کانادا آورده شد

حضانت وی در وطنش هرگز به صورت قانونی به کسی داده نشد

برای گرفتن پاسپورت کانادایی، پریا و جی.اس  به دروغ ادعا کردند که او فرزند خودشان است

از نظر دادگاه او باهوش، دوست‌داشتنی، با اراده و عمیقا وابسته به هر دو والد بود

مادر در سال ۲۰۱۴ پدر را ترک کرد و از آن پس لیزا نامیده شد

به مدرسه‌ی فرانسوی در ویتبی می‌رفت

جسد وی در تاریخ ۲ سپتامبر در آپارتمان مادرش در ویتبی پیدا شد

 

پریا استاچو، ۴۵ ساله

 

 بدون سوءسابقه

گذراندن دوره‌های مشاوره و مترجمی گردشگری در ایران

پذیرش انجام کارهای خانه و نگهداری از فرزند در طی ۱۲ سال زندگی مشترک

ادامه تحصیل پس از ازدواج در سال ۲۰۰۲

گرفتن مدرک معلمی. اما هیچ‌وقت تدریس نکرد

انجام کارهای پاره‌وقت گوناگون در زمان تاهل

در طی دوران ازدواج درآمد سالانه‌‌اش هرگز به بیش از ۱۰ هزار دلار نرسید

از زمان ترک همسرش در سال ۲۰۱۴ بیکار است

اتهام به همسر برای سوء‌استفاده جنسی

گرفتن حق حضانت موقت در فوریه ۲۰۱۵

از دست دادن حق حضانت در ۲۹ آگوست

پیدا شدن جسد در آپارتمانش در ویتبی در تاریخ ۲ سپتامبر

 

جی. اس، ۵۳ ساله

 

بدون سوءسابقه

متصدی امور هسته‌ای

درآمد سالانه ۱۰۸ هزار دلار

آشنایی با پریا در سال ۲۰۰۲

پریا به خانه‌ی وی نقل مکان کرد و یک سال بعد ازدواج کردند

زوج قادر به بچه‌دار شدن نبودند

در سال ۲۰۰۹ بچه را از ایران به کانادا آوردند

زن در سال ۲۰۱۴ همراه با دخترش خانه را ترک کرد

 پریا وی را متهم به سوءاستفاده جنسی کرد

پلیس و انجمن کمک به کودکان شواهدی برای اثبات اتهامات پیدا نکرد

انجام تست فالومتریک برای اثبات بی‌گناهی

گرفتن حضانت کودک در تاریخ ۲۹ آگوست

اعلام رضایت برای اعطای بخشی از حضانت به همسر سابقش در صورتی که به مشاوره برود و اتهاماتش را پس بگیرد