بررسی نقاشی معروف زاغی زمستانی

تابلوی زاغی (La Pie) از آثار مشهور «کلود مونه»، نقاش امپرسیونیست فرانسوی است که سال 1868با چشم‌انداز زمستانی منطقه اترتات (Etretat) نرماندی نقاشی شده است؛ موتیفی از یک نت موسیقی به سپیدی زمستانی و سیاهی زاغی مرموز که توصیف تغزلی از طبیعت سرد دوران دارد.

به گزارش رکنا، امپرسیونیسم یا دریافتگری، بازتابی از مدرنیسم قرن 19است که در این جنبش هنری، نقاشان نوآوری چون کلود مونه، کامیل پیسارو، ادگار دگا و برت موریسو با ضربه کوتاه قلم بر بوم، جداسازی رنگ‌ها، ترسیم حرکت و استفاده از نور و بازتاب آن، آثار مهمی را پدید آوردند که «زاغی» مونه از نمونه‌های درخشان آن است. به این معنا، در زیبایی‌شناسی امپرسیونیست‌ها، رنگ‌ها به جای ترکیب روی پالت، باید به‌طور خالص روی بوم نقاشی ترکیب شوند تا حس رنگ در نظر بیننده پدیدار شود.

مونه هنرمندی پر از ایده‌های نو بود و همیشه دوست داشت هوایی که عناصر صحنه را لمس می‌کرد، نقاشی کند؛ هوای پوشاننده که محیط فراگیر پیرامونش را جذب می‌کرد. در تابلوی زمستانی او، شاخسار سپید و پرحرکت درختان، حصار چوبی و سایه خاکستری آن که حد فاصل بیننده و نقاشی می‌شود، کلبه‌های کاهگلی ته کادری، گذرگهی که تنهایی زاغی را نشانه رفته و البته هوای صحنه که همان سکوت و سرمای زندگی است، زیبایی کم‌نظیری دارد.

زاغی مونه نیاز به یک نقطه مرجع دارد؛ چیزی که چشم بیننده را در ترکیب‌بندی این تابلوی رنگ روغن هدایت کند. زاغی صحنه، با ایده قبلی و یا شاید هم اتفاقی، زندگی را به فضایی یخ‌زده تسری می‌دهد و این حس را القا می‌کند که ممکن است پرنده سیاه این چارچوب انتزاعی پرواز کند و ما را در خلوتگهی رها کند.

ناگاه، یادی کنیم از شاعر نامی سرزمین‌مان، استاد شفیعی‌کدکنی که اندر حکایت یک زاغی سیاه اینگونه می‌سرایند:

زاغی سیاه و خسته به مقراض بال‌هاش/ پیراهن حریر شفق را برید و رفت/ من در حضور باغ برهنه/ در لحظه عبور شبانگاه/ پلک جوانه‌ها را

آهسته می‌گشایم و می‌گویم/ آیا/ اینان/ رویای زندگی را / در آفتاب و باران/ بر آستان فردا احساس می‌کنند؟

تابلوی زاغی کلود مونه که عمری 154ساله دارد، هم‌اینک در موزه اورسی (Musée d’Orsay) پاریس نگهداری می‌شود و یکی از محبوب‌ترین آثار این مجموعه فرهنگی و هنری است. نگاه کردن به این نقاشی و حدس زدن در تونل زمان و چگونگی ظاهر شدن زاغی سیاه بر این بوم سپید، جزء مهمی از تجربه تماشای ماست تا به تصور ذهنی هنرمند نقاش نزدیک‌تر شویم.

شهنام صفاجو

شهنام صفاجو