به بهانه الهام سریال «زخم کاری» از یک شاهکار ادبی در قرن هفدهم
از زخم کاری مهد.یان تا راز 400 ساله شکسپیر!
رکنا: چه عناصری در آثار نویسنده نامدار انگلیسی،سینماگرانی از سراسر جهان را شیفته خود کرده است؟
به گزارش رکنا، انتشار دومین قسمت از سریال «زخمِ کاری»، به کارگردانی محمدحسین مهدویان ، با هنرمندی سیاوش طهمورث، جواد عزتی ، رعنا آزادی ور و دیگر بازیگران شناخته شده کشور، نظر خیلیها را به خود جلب و علاقهمندان زیادی پیدا کرده است؛ اثری که بر اساس رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد، با نگاهی به تراژدی «مکبث»، شاهکار ویلیام شکسپیر، نمایشنامهنویس، شاعر و نویسنده مشهور انگلیسی ساخته شدهاست.
البته فضای داستان و شخصیتهای آن را به روز کردهاند؛ اما محوریت داستان، همان ماجرای تلخ جاهطلبی و افسون قدرت است که دامن انسان را میگیرد و او را به ورطه جنایات هولناک میکشاند. هر چند که ریشههای چنین رویکردی را در خلق آثار نوع تراژدی، باید در نمایشنامههای یونان باستان، مانند آثار «سوفوکل» جستوجو کنیم، اما شهرت آثار شکسپیر از باب تنوع و نوع نگاه واقعیاش به مسائل و دوری نسبیاش از جهان افسانهواری که حول آثار یونانی در گردش است، اشتیاق علاقهمندان آثار کلاسیک را بیشتر برمیانگیزاند.
نمایشنامههای شکسپیر طی 400 سال گذشته، در اقصی نقاط دنیا، همواره موردتوجه بودهاند؛ یا در قالب ترجمه مستقیم یا در کسوت یک اثر اقتباسی. در واقع سبک شکسپیر در نگارش متن نمایشنامهها، دارای جذابیتهایی است که کارگردانان و نویسندگان سراسر دنیا را به سوی خود جذب میکند و به عنوان یک سبک معیار موردتوجه قرار میگیرد.
شکسپیر؛ از افسانه تا واقعیت
ویلیام شکسپیر در 26 آوریل سال 1564 (ششم اردیبهشت 943) در شهر استراتفورد، نزدیک بیرمنگهام انگلیس به دنیا آمد. درباره زندگی او، افسانههای فراوانی وجود دارد که احتمالاً خیلی از آنها ریشه در واقعیت دارند. شکسپیر در سال 1585م/964ش به لندن رفت و کوشید تا با فقری که گریبان او را گرفته بود، به نحوی کنار بیاید. او به تئاتر علاقه خاصی داشت و به همین دلیل، مدتی شغل نگهداری از اسبهای افرادی را بهعهده گرفت که برای تماشای نمایش به تماشاخانه میآمدند. در همین ایام بود که شانس درِ خانه ویلیام را زد، به گروه هنرپیشگان تئاتر «لرد لستر» پیوست و با نشان دادن استعدادهایش، شهرتی به هم زد. همزمان کار روی متن گفتوگوهای نمایشنامهها را به او سپردند. شکسپیر بهتدریج نگارش متن نمایشنامههای خودش را آغاز کرد. برخی معتقدند که او نخست، گونه(ژانر) تاریخی را برگزید و با نگاهی به آثار «پلوتارک»، تاریخنگار یونانی، برخی از آثار خود را پدید آورد. با این حال، شکسپیر، دو گونه(ژانر) کُمدی و تراژدی و حتی نوع تلفیقی «تراژیکمیک» را هم آزمود و اتفاقاً شاهکارهای او در همین آثار بروز و ظهور پیدا کرد؛ آثاری مانند هملت، هانری پنجم، رومئو و ژولیت، شاهلیر، تاجر ونیزی، رؤیای نیمهشب تابستان و مکبث.
گریزی به نمایشنامه «مکبث»
«مکبث» که تازهترین کار محمدحسین مهدویان بر اساس آن شکل گرفتهاست، در حدود سال 1600م/979ش (حدود 420 سال قبل) به رشته تحریر درآمد؛ یک تراژدی تمامعیار که با الهام از تاریخ اسکاتلند نوشته شد؛ مکبث، سرداری لایق و توانمند بود که به «دانکن»، پادشاه اسکاتلند خدمت میکرد. شکسپیر، دانکن را مردی مهربان و قدرشناس توصیف میکند، پادشاهی که مکبث را گرامی داشت و بر صدر نشاند؛ اما حس جاهطلبی و قدرتخواهی مکبث، با اغوای همسرش(لیدی مکبث) و جادوگرانی که اطرافش پرسه میزدند، چنان تحریک شد که شبانگاه، «دانکن» را به قتل رساند تا قدرت او را به دست آورد؛ اما در این بین، مکبث گرفتار عذاب وجدان و وحشتی عمیق میشود که آنی او را رها نمیکند. بهتدریج اطراف او را چاپلوسانی فرامیگیرند که جز به نفع خودشان نمیاندیشند. مکبث و همسرش که داغ خیانت را نیز بر پیشانی دارند، سعی میکنند پیشگویی ساحران را درباره فردی که به قدرت و شاهی وی خاتمه میدهد، درهم بشکنند؛ اما در نهایت، سرداران مخالف علیه مکبث قیام میکنند، او را میکشند و شخصی به نام «مالکوم» را به عنوان شاه برمیگزینند. به نظر میرسد که در اثر جدید محمدحسین مهدویان، شخصیت «حاج عمو» که نقش او را سیاوش طهمورث ایفا میکند، اقتباسی از «دانکن» باشد و شخصیت «مالکی» که جواد عزتی ایفاگر نقش اوست، همان «مکبث» در نقش و نامی تازه است. شکسپیر در سال 1616م/995ش درگذشت؛ او هنگام مرگ، 52 یا 53 ساله بود.
چرا اقتباس؟!
شکسپیر در آثار خود، به سراغ درون انسانها و امیال آنها میرود؛ فضایل اخلاقی را میستاید و رذایل را به زشتترین شکل ممکن، در برابر مخاطب قرار میدهد؛ افزون بر این، نتیجه حاصل از این امیال در آثار او، بستری است که در آن، نوسانهای داستانی بیشماری اتفاق میافتد. شکسپیر در نمایش دادن این امیال و آثار آنها، استاد است و عموماً بینقص عمل میکند؛ امیالی که در میان همه انسانها مشترک است و مرز نمیشناسد و هر فردی میتواند در عمق وجود خود، آن را حس کند.
یکی از دلایلی که نویسندگان و نمایشنامهنویسان دنیا، برای ارائه داستان مدنظرشان، ظرف شکسپیر را انتخاب میکنند و آنچه میخواهند را در آن میریزند، همین است. هرچند که میان شکسپیر و اختراع و شکلگیری هنر هفتم، سینما، یک فاصله تقریباً 280 ساله وجود دارد؛ اما نگاه شکسپیر به انسان و نداشتن تاریخ انقضای چنین نگاهی، بسیاری از سینماگران بزرگ را به عرصه اقتباس از آثار وی کشانده است.
به جز آثاری که مستقیماً از روی متن خودِ شکسپیر ساخته شد، میتوان دهها اثر را یافت که با الهام و اقتباس از کارهای او، تنظیم و تدوین شدهاست. این اقتباسها، فراز و فرودهای عجیبی دارند؛ «کاترین هاردویک» در سال 2008م/1387ش، فیلم «گرگ و میش»(Twilight) را که در گونه «عاشقانه - ترسناک» ساخته شدهبود، با الهام از رومئو و ژولیت شکسپیر ساخت و رؤیای نویسنده نامدار انگلیسی را برای یک «زامبیبازی» تمامعیار به کار گرفت؛ «گاس ونسنت» در سال 1991م/1370ش، با فیلم «آیداهوی اختصاصی خودم» (My Own Private Idaho)، برای نشان دادن فضای پرالتهاب داستانی که در قرن بیستم میگذرد، خودش را مدیون «هانری پنجم» کرد. با این حال، شاید در تاریخ سینما، هیچکس مانند «آکیرا کوروساوا»، کارگردان نامدار ژاپنی و خالق آثاری مانند «ریش قرمز» و «هفت سامورایی»، به شکسپیر و آثارش برای تولید فیلم سینمایی اقبال نداشته است؛ کوروساوا در سال 1958م/1337ش، «سریر خون» را با اقتباس از «مکبث» ساخت؛ در سال 1960م/1339ش، به سراغ هملت رفت و بر مبنای آن، فیلمنامه «بدها راحت میخوابند» را نوشت و در سال 1985م/1364ش «آشوب» را با اقتباسی از شاهلیر ساخت. بهنظر میرسد که زنجیره ساخت آثار اقتباسی از شکسپیر، همچنان ادامه داشته باشد؛ آثاری که نشان میدهد روش او در خلق کارهایش، روشی برخاسته از روح و طبیعت خالص آدمی است؛ چیزی که طی قرنهای متمادی، نمیتوان در آن تغییرات جدی ایجاد کرد.
آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر