داستانکهای سینمایی رضا کیانیان/13
از کتاب این مردم نازنین / عکس با ناتاشا
رکنا: هر روز شما را به خواندن یک داستان کوتاه سینمایی از رضا کیانیان در کتاب این مردم نازنین و یک فنجان چای دعوت می کنیم.
شب ـ خارجی ـ بندر انزلی
یک شب بعد از انجام فیلمبرداری «ماهیها عاشق میشوند» با رویا نونهالی رفته بودیم در یکی از دکههای بلوار کنار اسکله بنشینیم و گپ بزنیم. چند دقیقهیی که گذشت، عکاس دورهگرد بلوار ما را دید. آن روزها سریال «خواب و بیدار» از رویا پخش میشد و خیلیها او را به نام «ناتاشا» صدا میزدند! عکاس جلو آمد و پرسید میتواند از ما عکس بگیرد؟ من از رویا پرسیدم آیا اجازه میدهد؟ او موافقت کرد و عکاس عکس گرفت و تشکر کرد و رفت. داشتیم حرف میزدیم که پس از چند دقیقه عکاس برگشت.گفت «خیلی معذرت میخوام، خیلی ببخشید، یکی از بچههای اینجا میخواهد با شما عکس بگیرد. اجازه میدهید؟». رویا قبول کرد. عکاس جوان را کنار ما ایستاند و عکس گرفت و تشکر کرد و هر دو رفتند. بعد از مدتی دوباره آمد و خندان گفت «ببخشید، خیلی معذرت میخوام، این دو نفر هم میخواهند با شما عکس بگیرند». یک زن و شوهر جوان بودند. عکس گرفتند و رفتند. این ماجرا باز هم تکرار شد. بهتر دیدیم برگردیم هتل اقامت گروه و همانجا بحث و گفتوگومان را ادامه بدهیم.کمی دورتر دیدیم و شنیدیم که عکاس دورهگرد میان مردم داد میزد:«عکس با ناتاشا هزار تومن! عکس با ناتاشا هزار تومن!».
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر