سفرنامه یک خبرنگار/ آه برای کرمانشاه؛ شهر بی خاونم رو

حسین مسکنه خبرنگار کرمانشاهی در جریان سفر اخیر خود به مشهد مقدس و شهرهای شمالی کشور، سفرنامه ای را با نگاه توسعه ای و مقایسه کرمانشاه با دیگر استان ها از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به رشته تحریر درآوده است که جهت انتشار در اختیار خبرگزاری رکنا قرار گرفته است.

به گزارش رکنا از کرمانشاه، در مقدمه این سفرنامه آمده است: سفر به مشهد مقدس جز برنامه های هرساله خانوادگی ماست، بارها این مسیر را بصورت زمینی با قطار و یا هوایی رفته ایم اما سفر اخیر که از تاریخ دهم مهرماه با خودروی شخصی آغاز شد برای ما متفاوت بود چراکه زندگی ما با قرائت خطبه عقد رضوی توسط خادمین حرم مطهر امام رئوف که پرچم متبرک حرم نیز سفره عقد ما بود آغاز شد و یکی از دلایلی که نام پسرم را ثامن گذاشتم به همین ماجرا باز می گشت و تصمیم گرفته بودیم بعد از دنیا آمدن ثامن، اولین سفرمان مشهد مقدس باشد چون هرآنچه که از خدا خواسته بودیم به واسطه امام رضا (ع) محقق شده بود؛ امامی که رئوف است و رحیم، مهربان است و سخاوتمند، امامی که از بچگی بنام ضامن آهو شناختیمش.

از آنجا که زندگی یک خبرنگار همواره در خبر، جستجو و کنجکاوی خلاصه می شود، از همان ابتدا با همفکری همسرم تصمیم گرفتیم در این سفر یک نگاه مقایسه ای داشته باشیم و کرمانشاه را با استان ها و شهرهای که در مسیر رفت و برگشت ما بود از لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسنجیم تا بتوانیم سهمی کوچک اما مهم در توسعه کرمانشاه داشته باشیم. مقصد اولیه مشهد و سپس استان های شمالی کشور بود و در این مسیر هرآنچه که باعث می شد از آن برای توسعه کرمانشاه استفاده کرد را نت برداری کردیم و سپس طی صحبت با مسئولین مربوطه، موارد را پیشنهاد و پیگیری کردیم. این سفرنامه در راستای توسعه کرمانشاه و انتقال تجربه و در چند بخش نگارش شده که در ادامه می خوانید. برای تحقیق، بررسی و پیگیری این سفرنامه مدت 40 روز زمان صرف شده است.

بخش اول سفرنامه: مسیر حرکت به مشهد

قبل از حرکت و از آنجا که می دانستم در مسیر خروج از کرمانشاه پارکینگ و سرویس بهداشتی مناسبی برای چک خودرو وجود ندارد، ماشین رو دقیق بررسی، و پر کردن باک بنزین را به زمان خروج از شهر موکول کردم، واقعا در بحث ایجاد جایگاه های سوخت در مسیر خروج از کرمانشاه خوب عمل شده است. با بدرقه و دعای خواهرم راهی شدیم، قبل خروج از شهر به میدان امام خمینی یا همان تقاطع جدید شهید سلیمانی رسیدیم؛ این تقاطع یکی از پروژه های مهم شهرداری است که بجا و درست اجرا شده چراکه باعث کاهش ترافیک و دسترسی بهتر به مرکز شهر است. از فرودگاه شهید اشرفی اصفهانی  کرمانشاه رد شدیم؛ منظر ورودی این فرودگاه با این عظمت جالب نیست و باید فکری به حال آن کرد.

در مسیر خروجی شهر انتظار می رود که با ایجاد اقامتگاه های مناسب، زمینه ساز توسعه اقتصادی شد. به پتروشیمی رسیدیم و ای کاش احداث آن در محل دیگری بود چراکه در این نقطه باعث خشک شدن زمین های حاصلخیز شده است. وارد شهر بیستون شدیم، ورودی آن در شان یک شهر تاریخی که به ثبت ملی رسیده است نیست و جالب است بدانید پارک مجاور محوطه تاریخی بیستون، مالیات نام دارد که این خود نادیده گرفتن و عدم توجه به بافت تاریخی این شهر است. در مسیر خروجی بیستون فروشگاه های بزرگی وجود دارد اما دریغ از یک جای مناسب برای پارک خودرو.

کارخانه قند بیستون نیز موضوع دیگری بود که ذهنم را مشغول کرد، این کارخانه توسط آلمانی ها احداث شده و یکی از ظرفیت های مهم کشاورزی این منطقه است اما دستگاه های فرسوده و عدم توسعه آن نگران کننده است که باید برای این موضوع نیز فکری کرد. ورودی های شهر صحنه و کنگاور نیز جالب نیست آنهم با وجود طبیعت بکر صحنه و معبد تاریخی آناهیتا و حتما باید برای معرفی آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری این دیار در مسیر جاده اقداماتی را انجام داد.

در مسیر کمربندی صحنه به کنگاور کومه های شنی در اطراف جاده برای تسطیح شانه خاکی ریخته شده بود که متاسفانه باد و فشار شیبی آن باعث شده بود که بخشی از آن به جاده اصلی وارد شود و اگر در شب راننده ای آن را نبیند و سرعت بالایی داشته باشد و به آن برخورد کند صدرصد حادثه ای رخ خواهد داد؛ با روابط عمومی و مدیرکل راهداری تماس گرفتم و مقرر شد همان روز رفع شود.

ورودی و خروجی شهر همدان با تعداد زیادی از فروشگاه های بزرگ فروش محصولات و صنایع دستی همدان برخورد کردیم؛ بی شک وجود چنین فروشگاه های در مسیر ورودی و خروجی هر شهر می تواند در معرفی و فروش صنایع دستی و همچنین معرفی تاریخ آن دیار امری مهم باشد که وجود چنین فروشگاه های در کرمانشاه احساس می شود که باید بخش خصوصی را در این زمینه تقویت کرد. جهت پیگیری این موضوع با دکتر جبار گوهری سرپرست اداره کل میراث فرهنگی استان تماس گرفتم که ایشان عدم هماهنگی بین مدیران و سنگ اندازی بر سر راه سرمایه گذار را یکی از مشکلات و موانع توسعه کرمانشاه دانست چراکه بدلیل همین سنگ اندازی ها هیچ سرمایه گذاری رغبتی جهت سرمایه گذاری در کرمانشاه را ندارد و آنان نیز که اکنون در استان حضور دارند با ترس و لرز درحال فعالیت هستند؛ البته ایشان تاکید کرد که آماده ارائه تسهیلات به سرمایه گذاران جهت توسعه گردشگری است اما به شرطی که باقی دستگاه های اجرایی استان مانع تراشی نکنند.

سفرنامه

برای ورود به جاده تهران یا همان آزادراه ساوه_تهران، حتما باید از داخل شهر همدان رد شوی، درست است که بار ترافیکی دارد اما در کنارش اقتصاد این شهر را رقم می زند، اما برعکس اگر بخواهی از تهران به سمت ایلام بروی، قبل از ورود به شهر کرمانشاه می توان از مسیر کمربندی رفت، همان کمربندی که استاندار کرمانشاه ساخت آن را افتخار می داند و این یعنی ضربه به اقتصاد شهر کرمانشاه بخصوص در ایام اربعین حسینی که زائران بدون ورود به شهر کرمانشاه به سمت مرز مهران می روند و سهم کرمانشاه از این مهم هیچ می شود.

بعد از همدان وارد مسیر آزادراه ساوه_تهران شدیم و با رسیدن به اولین عوارضی موضوع مهم آزادراه همدان_کرمانشاه به ذهنم رسید که سال هاست فقط در حد حرف باقی مانده است؛ وجود آزادراه و ایجاد مراکز اقامتی، تفریحی و توریستی یکی از راه کارهای توسعه یک منطقه است، همچون آزادراه ساوه که تعداد مراکز اقامتی آن نسبت به گذشته رشد چشم گیری داشته است. مهندس شریفی مدیرکل راه و شهرسازی کرمانشاه مدیر بعدی بود که جهت پیگیری با او تماس گرفتم و ایشان درخصوص آخرین وضعیت آزادراه همدان_کرمانشاه بیان داشت: آزادراه همدان_کرمانشاه در سه فاز طراحی شده، فاز اول همدان_بیستون، فاز دوم بیستون_کرمانشاه و فاز سوم کرمانشاه_خسروی که برای فاز دوم یعنی بیستون_کرمانشاه اکنون پیمانکار بخش خصوصی بصورت 70 درصد و دولت 30 درصد درحال فعالیت است اما دو فاز دیگر هنوز سرمایه گذاری پای کار نیامده است چراکه باید بررسی کنند آیا صرفه اقتصادی برای آنان دارد یا خیر، البته تعدادی سرمایه گذار برای فاز همدان_بیستون بصورت قرارداد 50 به 50 با دولت پیشنهاداتی را مطرح کرده اند اما هنوز اقدامی صورت نگرفته است و فاز سوم ( کرمانشاه_خسروی ) منوط به اجرای دو فاز اول است تا صرفه اقتصادی سرمایه گذار مشخص شود.

سفرنامه

برای پیگیری ماجرای آزادراه با دکتر محمد رشیدی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس و عضو هیات رئیسه هم تماس گرفتم؛ البته حاج محمد، احداث آزادراه را اولویت مهم استان نمی داند، بلکه احداث واحدهای تولیدی و افزایش زیرساخت های گردشگری راه توسعه کرمانشاه است، اما ایشان درخصوص پیگیری های صورت گرفته در این خصوص گفتند: با مسئولین وزارت راه و شهرسازی صحبت های انجام داده ایم و نظر آنان این است که آزادراه باید توسط بخش خصوصی ایجاد شود چراکه قانون این را می گوید و برای دولت اولویتی ندارد اما مقرر شده که وزارت نسبت به پیدا کردن سرمایه گذار اقداماتی را انجام دهد؛ آزادراه بد نیست اما دردی را از کرمانشاه دوا نمی کند، اولویت کنونی کرمانشاه حل مشکل بیکاری است و ما باید تمام توان خود را برروی این موضوع بکار گیریم.

از مسیر جدید آزاد راه ساوه- سمنان به سمت این شهر حرکت کردیم، در این ناحیه نیز مراکز اقامتی بزرگی احداث شده بود چراکه راه محور توسعه است که متاسفانه در کرمانشاه و بعد از استانداری دکتر ترک نژاد اقدامات خوبی انجام نشده است. آخر شب به سمنان شهر رئیس جمهور سابق رسیدیم و راهی مهمانسرای شرکت مخابرات شدیم که باتوجه به شغل پدر امکان استفاده از آن را داشتیم؛ وجود چنین مهمانسراهای که متعلق به ارگان های مختلف است می تواند در توسعه گردشگری نقش مهمی داشته باشد و لازم است تمامی ادارات استان نسبت به دعوت از همکاران خود از دیگر شهرها اقدام کنند.

خستگی جاده مرا به خوابی عمیق فروبرد، صبح بعد از صرف صبحانه سمنان را به مقصد دامغان و دامغان را نیز پس از صرف نهار به سمت شاهرود حرکت کردیم. در جاده های دامغان بسیاری از خودروها در کنار جاده مشغول فروش پسته بودند؛ البته در جاده ساوه نیز خیلی از این خودرها انار معروف ساوه را بفروش گذاشته بودند؛ به نظرم لازم است که در کرمانشاه محلی در خارج از شهر برای فروش محصولات کشاورزی و باغی که بسیار نیز هستند در نظر گرفت چراکه بسیاری از مسافران به دلیل حرکت به مقصد بعدی وارد شهر نمی شوند و این اقدام نه تنها به فروش محصولات بلکه به معرفی هرچه بیشتر سوغات و محصولات کرمانشاه کمک می کند.

سفرنامه

از شهرهای سبزوار و نیشابور نیز گذشتیم و تا ورودی شهر مقدس مشهد باز شاهد وجود فروشگاه ها و مراکز اقامتی تفریحی زیادی بودیم که تعداد بالای آنان نشان از مهم بودن آنان بود. همزمان با ورود به حوزه استحفاظی مشهد پیامکی برایم ارسال شد؛ البته برای سرنشینان خودرو که همسرم، مادرم و پدرم بودند نیز ارسال شد. در این پیامک بعد از توصیه های بهداشتی، دو لینک قرار داشت، لینک اول شامل نقشه حرم مطهر، ادعیه و برنامه قرعه کشی غذای حضرتی؛ اما لینک دوم بسیار جالب بود، نقشه کامل شهر مشهد همراه با مشخص بودن مراکز اقامتی، تفریحی، توریستی و تجاری بود که نشان می داد مسئولین این استان برای توسعه گردشگری حساب شده و با برنامه درحال حرکت هستند. این موضوع نیز بسیار حایز اهمیت است چراکه مسافر را در آن شهر به سمت مراکز گردشگری و تجاری هدایت می کرد البته بی شک هزینه بالایی برای اجرای آن صرف کرده اند اما می توان همین اقدام را در کرمانشاه و با دریافت تبلیغات از مراکز توریستی تفریحی و تجاری تامین کرد؛ مجددا با سرپرست میراث فرهنگی کرمانشاه تماس گرفتم و طی صحبتی که دراین خصوص داشتم، مقرر شد نسبت به پیدا کردن پیمانکار خوب و با تجربه جهت اجرای این طرح در کرمانشاه اقدام شود.

بخش دوم سفرنامه: شهر مشهد

آخر شب وارد خیابان امام رضا (ع) شدیم که بسیار خلوت به چشم می آمد؛ پس از سلام به امام رئوف به سمت هتل حرکت کردیم. خستگی زیاد باعث شد اولین نفری باشم که به خواب روم؛ فردای آن روز همراه همسر و فرزند سه ماه ام به حرم رفتیم و بعد از زیارت راهی آرامگاه فردوسی شدیم. وجود راهنمای گردشگری و عکاس بخش خصوصی در محوطه آرامگاه و همچنین دروشکه در محوطه بیرونی آرامگاه باعث شد که بازهم تلفن سرپرست میراث فرهنگی استان به صدا درآید. دکتر گوهری درخصوص وجود راهنمای گردشگری و عکاس در محوطه اماکن تاریخی کرمانشاه وعده پیگیری و اجرا داد اما وجود دروشکه را مستلزم وجود مسیرو همچنین وجود جذابیت در آن مسیر دانست که مقرر شد درخصوص این موضوع نیز با مجموعه مدیریت شهری وارد بحث و گفتگو شود؛ البته مسیرهای پیشنهادی بنده به ایشان وسط بلوار تاق بستان و مسیر سه راه مسکن تا میدان تاق بستان و همچنین مسیر پارک شرقی و محوطه تاریخی بیستون بود که مقرر شد تمامی آنان بررسی شود.

سفرنامه

وجود گروه های نمایش نامه خوانی در محوطه آرامگاه که ازسوی سازمان فرهنگی شهرداری مشهد درحال اجرای برنامه بودند نیز موضوع مهمی بود چراکه علاوه بر سرگرمی و افزایش سطح آگاهی، عاملی مهم در جذب گردشگر است؛ وقتی یک مسافر از طریق زبان هنر با آن مکان تاریخی آشنا شود، می تواند در شهر و استان خود مبلغی برای آن مکان باشد. با دکتر ایمان درخشی سرپرست سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری تماس گرفتم که ایشان ضمن استقبال از اجرای چنین برنامه های بیان داشت که هم اکنون درحال برنامه ریزی این موضوع هستیم و در تلاشیم که در تکیه معاون الملک نمایش نامه خوانی دینی آئینی و در محوطه تاریخی تاق بستان نمایش تاریخی اجرا کنیم که ان شالله بزودی برنامه ریزی آن به پایان خواهد رسید.

سفرنامه

در تمامی ایستگاه های تاکسی، رانندگان تاکسی با اطلاعات کامل از اماکن گردشگری، رستوران ها و مراکز تفریحی درحال جذب مسافر بودند؛ شرکت های گردشگری نیز اینچنین بود همگی اطلاعات کافی را داشتند. از آنجا که گردشگری بسیار مهم است به نظرم باید رانندگان تاکسی، ناوگان بین شهری و شرکت های گردشگری در کرمانشاه آموزش های لازم را ببینند تا بتوان نسبت به جذب مسافر و گردشگر بهتر عمل کرد.

بعد از خروج از آرامگاه راهی مجمتع تجاری آرمان شدیم که تبلیغات گسترده آن از طریق همان لینک تبلیغی برایمان ارسال شده بود.

سفرنامه

این مجمتع مساحتی به اندازه مجتمع تجاری گلستان خودمان که در خیابان مدرس واقع شده است بود؛ اما آنچه که باعث شده این مجتمع متمایز شود، وجود یک غار صخره ای مصنوعی در طبقه منفی یک آن بود که در دل این غار یک رستوران سنتی، اطراف آن آبشار مصنوعی، سقف آن زیپ لاین و کنار آن یک کافه طراحی شده بود. بیشک وجود این غار نه تنها باعث ایجاد سرگرمی، تفریح و گردشگری می شود، بلکه باعث جذب مشتری برای مغازه های این مجتمع نیز خواهد بود که لازم است سرمایه گذاران در کرمانشاه نیز با انجام چنین ابتکاراتی باعث ایجاد یک فضای تفریحی برای مردم کرمانشاه شوند که صد البته منفعت مالی نیز برای آنان خواهد داشت.

بعد از مجمتع راهی هتل شدیم تا بعد از صرف شام، شب را در حرم مطهر بگذرانیم. شب رحلت پیامبر اکرم (ص) بود و بی شک خیابان ها نسبت به شب قبل شلوغ تر. در خیابان امام رضا (ع) هیات مذهبی از سراسر کشور بخصوص تبریز و تهران بصورت دسته های سینه زنی و زنجیر زنی درحال عزاداری بودند؛ در حرم مطهر نیز شلوغی موج میزد که البته آستان قدس رضوی با برپایی ایستگاه های بهداشتی، توزیع گسترده ماسک و محلول شستشوی دست و همچنین فاصله گذاری در چینش فرش های حرم جهت پیشگیری از انتقال ویروس کرونا درحال تلاش بود.

سفرنامه

بعد از زیارت در نیمه شب به رسم همیشه پیاده روی کردیم؛ شلوغی و نور چراغ های مغازه در نصف شب همیشه برایم جذاب است که تا آن وقت از شب هنوز درحال فعالیت بودند اما در کرمانشاه، کسبه تازه ساعت ده صبح کرکره بالا می کشند و نهایتا هشت شب کارشان به پایان می رسد و اگر از آنان بپرسی که چرا دیر شروع بکار می کنید می گویند مشتری نیست و اگر از مردم بپرسید که چرا دیر خرید می کنید می گویند مغازه ها دیر باز می کنند و خلاصه همه بدنبال هم می گردند که در این خصوص باید دانشگاه ها و اصحاب رسانه برروی فرهنگ کار بسیار تلاش کنند. فردا نیز که مصادف با روز رحلت پیامبر (ص) بود به زیارت گذشت. این چند روز برند یک آب معدنی و سس مایونز که متعلق به یکی از استان های شمالی کشور بود باعث جلب توجهم شد؛ به نظرم کیفیت مناسبی نداشت اما تمام بازار مشهد را تحت پوشش گرفته بود و این درحالی است که در همین کرمانشاه شرکت روژین تاک محصولات بهتری دارد که با خیلی از برندهای معروف کشور برابری می کند؛ پس لازم است این شرکت نسبت به توسعه فروش خود در دیگر استان ها اقدام کند چراکه صنعت نقش مهمی در توسعه گردشگری دارد.

سفرنامه

موضوع دیگر وجود یک نوشته مشترک در تمامی مغازه ها بود " با کمال احترام جنس فروخته شده پس گرفته خواهد شد " که متاسفانه در کرمانشاه برخلاف آن اقدام می شود؛ البته کار آنان غیرقانونی نیز هست و تمامی فروشگاه ها موظف به تعویض اجناس هستند. تمیزی شهر باوجود حضور میلیون ها زائر موضوع مهم دیگری بود که جلب توجه میکرد البته بحث زیباسازی شهر نیز به نظر می رسید که در اولویت مدیریت شهری مشهد قرار داشت که بعنوان مثال می توان به دیوار نگاره، نقاشی های دیواری، نصب گلدان های دیواری، زیباسازی دکل های مخابراتی، پل های عابر پیاده متنوع که جهت پیشگیری از سرقت ورق های آهنی آن، از فایبرگلاس و شیشه نشکن استفاده شده بود نسبت به دیگر طرح ها بیشتر بچشم می آمد. با دکتر احمدی نصر که از جوانان خوش فکر شهرداری کرمانشاه و مدیر زیباسازی شهر است تماس گرفتم و بعد از ارائه طرح های پیشنهادی مقرر شد بصورت حضوری در این خصوص بایکدیگر تبادل نظر کنیم. البته شهرداری مشهد هرساله با صدور فراخوانی در سطح کشور، از تمامی طراحان گرافیکی می خواهد که برای زیباسازی مشهد الگو ارائه کنند که حتی در آن بسته های پیشنهادی فرهنگی و معنوی نیز دیده شده است؛ بی شک اجرای این روش کاری در راستای افزایش سطح زیباسازی بصری در کرمانشاه که مدعی سرزمین سنگ و دنگ و رنگ است خالیست.

سفرنامه

سفرنامه

سفرنامه

بحث دیگری که به آن برخورد کردم پرداخت آنلاین کرایه تاکسی و اتوبوس و همچنین سیستم آنلاین اطلاعات رانندگان ناوگان حمل و نقل درون شهری بود؛ موضوع پرداخت آنلاین کرایه سال هاست که حرف اجرای آن در کرمانشاه مطرح می شود اما تاکنون عملی نشده است. دراین خصوص صحبتی با دکتر غلامرضا شهبازی رئیس سازمان مدیریت حمل و نقل درون شهری کرمانشاه داشتم که ایشان بیان کرد: متاسفانه در گذشته این موضوع ریل گذاری نشده بود اما اکنون با بانک سپه درحال رایزنی هستیم و ان شالله آن را به نتیجه خواهیم رساند. شهبازی درخصوص سیستم آنلاین بررسی اطلاعات ناوگان حمل و نقل هم گفت: هم اکنون برنامه ساباتا جهت بررسی اطلاعات رانندگان فعال است و سربازرسان ما با در اختیار داشتن لب تاپ بصورت روزانه از آن استفاده می کنند اما بدلیل کوچک بودن شهر کرمانشاه در مقایسه با شهرهای بزرگ، بازرسان ما تمامی رانندگان را می شناسند و کمتر از این سیستم استفاده می شود. موضوع برنامه ساباتا را برای اولین بار از آقای شهبازی شنیدم و از ایشان خواستم روابط عمومی سازمان حتما خبری در این خصوص تهیه کند تا مردم نیز مطلع باشند. البته درخصوص پرداخت آنلاین به نظرم باید به سمت اپلیکشن های آنلاین رفت که شنیده ام در همین جهاد دانشگاهی کرمانشاه تعدادی جوان برنامه آن را طراحی کرده اند و درحال فروش آن به شهر بزرگی همچون اصفهان هستند اما در شهر خود گمنام اند.

سفرنامه

شب شهادت امام رضا (ع) نیز تا ساعت 12 شب در خیابان امام رضا (ع) در بین دسته های مذهبی حضور یافتیم. اکثریت هیات های مذهبی اهل تبریز، اصفهان و تهران بودند که وجود هیات های مذهبی کرمانشاه در بین آنان بسیار احساس میشد. البته هیات محبان شاهزاده علی اکبر(ع) کرمانشاه تنها هیاتی بود که با تمامی اعضای خود در مراسمات آخر ماه صفر در مشهد حاضر شده بودند که برنامه های متنوعی نیز در صحن حرم مطهر رضوی داشتند اما کرمانشاه باوجود هیات مذهبی شاخص و مداحان شناخته شده کشوری باید پررنگتر باشد. موضوع را با شیخ یوسف احمدی مدیرکل تبلیغات اسلامی در میان گذاشتم ایشان نیز در مشهد بودند و از این موضوع گله مند؛ البته بیان کردند که زمینی را جهت ساخت یک مهمانسرای بزرگ در شهر مشهد تهیه کردند که لازم است هیات های مذهبی و مسئولین کرمانشاه جهت ساخت آن پای کار باشند و مقرر شد کمیته ای را جهت ساخت این مهمانسرا تشکیل دهیم و با دعوت از خیرین بتوانیم ساخت آن را سرعت دهیم. البته پیش بینی بنده این است که ثامن فرزندم روزی با نوه اش بتواند از این مهمانسرا استفاده کند چراکه فکر نمی کنم تکمیل شدن آن به عمر ما برسد.

بخش سوم سفرنامه: حرکت به سمت شهرهای شمالی

روز جمعه بعد از نماز جمعه و زیارت آخر به سمت گرگان حرکت کردیم. در مسیر خروج از شهر، پل های غیر همسطحی بصورت نعل اسبی جهت دوربرگردان احداث شده بوده؛ یکی از مزیت های اصلی این ایده کاهش ترافیک و تصادفات است که در شهر کرمانشاه نیز می توان از آن در کمربندی های غربی، بزرگراه امام خمینی (ع) و حتی جاده سنندج و بیستون استفاده کرد. البته بی شک هزینه بالایی دارد که می توان بودجه آن را در شورای ترافیک استان تصویب کرد.

سفرنامه

سر شب به شهر شیروان رسیدیم. خیابان های کوچکی داشت که البته مدیریت شهری این شهر برای رفع ترافیک و دسترسی خودروهای امدادی به محل حادثه، بر سر چهارراه های شهر و در قسمت بلوار آن با احداث مکانی بصورت شیب دار برای پارک خودروهای امدادی مشکل دسترسی را حل کرده بودند که این ایده را می توان در کرمانشاه و چهار راه مدرس، سی متری و نوبهار ایجاد کرد.

البته باید فکری نیز به حال خیابان های کوچک شهر کرمانشاه کرد، صدام حسین در هشت سال دفاع مقدس با بمباران کرمانشاه خدمتی نیز انجام داد چراکه اگر محدوده چهار راه بسیج تا میدان فرودسی و در نقاطی همچون حدفاصل میدان وزیری_اول خیابان نواب، مسجد جامع، پارکینگ شهرداری و پل چوبی تعریض است، بدلیل بمباران صدام است که اگر نبود این بمباران ها، هنوز درگیر عرض کم برخی از خیابان های کرمانشاه بودیم. پدرم تعریف می کند از زمانی که ایشان نوجوان بوده بحث تعریض خیابان مدرس مطرح بوده اما حال که سه نوه قد و نیم قد دارد هنوز عملی نشده است و ان شالله شاید روزی برسد که نبیره ایشان شاهد تعریض مدرس باشد.

در مسیر گرگان بارش شدید باران و همچنین بازگشت مسافران از شهرهای شمالی، باعث ایجاد ترافیک بسیاری در لاین روبرو شده بود که ما نیز مجبور بودیم بسیار آهسته حرکت کنیم. شب به گرگان رسیدیم باران قطع شده بود اما رطوبت هوا اذیتم می کرد؛ بعد از صرف شام و بازی با آقا ثامن فرزند سه ماه ام استراحت کردم. صبح حدود ساعت 10 بود که با تماس یکی از اعضای شورای اسلامی شهر کرمانشاه بیدار شدم و ایشان از صدور حکم دیوان مبنی بر بازگشت دو عضو شورای شهر خبر داد. آقای رضا حیدری مدیر خبرگزاری فارس برای آنکه در این سفر کنار خانواده باشم مرا از پیگیری هرگونه خبر تا پایان سفر منع کرده بود اما این ماجرای شورای شهر برای مردم بسیار حایز اهمیت است، پس دست بکار شدم و بعد از اطلاع ماجرا به آقا رضا و کسب اجازه از ایشان، با جناب آقای رنجبر فرماندار کرمانشاه تماس گرفتم. ایشان اصل ماجرا را تایید کرد اما بیان داشت که تا این لحظه بصورت کتبی هیچ گونه نامه ای به ایشان ابلاغ نشده است؛ با آن دو عضو محترم شورای شهر تماس گرفتم و مقرر شد پس از ارسال نامه، بنده را نیز مطلع کنند.

بعد از صبحانه گرگان را به سمت بندر ترکمن ترک کردیم. در وسط میدان بسیج شهر گرگان که میدان بسیار بزرگی است، یک مجتمع تجاری احداث شده بود که بنام برج گرگان معروف است. از این برج به عنوان نماد مدرن شهر گرگان یاد می‌شود. ارتفاع این برج به عنوان یادمان پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، ۵۷ متر است که در چهار طبقه روی زمین و یک طبقه زیر زمین ساخته شده است؛ این برج ایده بسیار جالبی‌ست که می توان آن را در همین میدان آزادگان شهرمان کرمانشاه احداث کرد و با طراحی واحدهای تجاری، تفریحی و گردگشری و زیباسازی خاص آن، رونقی به شهر داد و باعث ایجاد سرگرمی برای مردم شهر شد. البته آز آنجا که در وسط میدان بنا می شود لازم است برای راه دسترسی آن نیز فکری کرد که می توان بصورت زیرگذر و احداث پارکینگ و یا ایجاد پل معلق طبیعت راه دسترسی آن را ایجاد کرد که بی شک نیازمند وجود سرمایه گذار است.

سفرنامه

ظهر وارد شهر بندر ترکمن شدیم، تبلیغات گسترده بازار آزاد این شهر باعث شد که راهی آنجا شویم. برداشتم از این بازار، بازاری همچون بازار بزرگ جوانرود و پاوه بود اما جز چند فروشگاه پارچه که قیمت های بسیار بالایی نیز داشت، چنگی به دل نمی زد؛ بعد از این شهر به سمت بابلسر حرکت کردیم؛ در شهر ساری درحال صرف شام بودیم که جناب آقای سید پیمان موسوی عضو شورای شهر کرمانشاه تماس گرفت و خبر تحویل نامه دیوان به فرمانداری مبنی بر بازگشت دو عضو شورای شهر را اعلام کرد. با فرماندار تماس گرفتم و تایید را گرفتم حال وقت نوشتن خبر بود و این خبر درحین خوردن آش رشته لذیذ و چشم غره های همسرم نگارش شد و بعد از تایید آقا رضا حیدری، برروی خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت که البته بازتاب گسترده ای داشت.

حدود ساعت 12 شب بود که به بابلسر و ساحل سیترا رسیدیم. بعد از استقرار در ویلا و انجام کارهای ثامن، او را به مادرم سپردیم و همراه همسرم به سمت دریا که حدود 50 متر فاصله داشت رفتیم؛ هوا خوب بود و باوجود اینکه در نیمه شب قرار داشتیم اما تعدادی از غرفه ها باز بودند و حقیقتا خوردن آش دوغ در آن زمان و مکان بسیار دلچسب بود. صبح آن شب ساعت حدود 10 باز راهی دریا شدیم؛ حال هوا روشن بود و بهتر می توانستم موقعیت مکانی را ارزیابی کنم، فروشگاه های بزرگ، غرفه های متعدد و دستفروشان با اجناس و کالاها و خوراکی های رنگارنگ زیبا به چشم می آمد که البته باوجود اینکه در اول هفته قرار داشتیم شلوغی ساحل و حضور مسافران قابل توجه بود.

سفرنامه

بعد از چایی و قدم زدن کنار ساحل یک چهار چرخ اجاره کردیم؛ نیم ساعت صدهزارتومان، ده چهار چرخ داشت که روزانه ده ساعت مشغول بکار بود یعنی درآمدی در حدود 20 میلیون تومان در روز؛ وجود چنین خودروهای برای تفریح جوانان کرمانشاهی به نظرم ضروری است که می توان با احداث پیست و حتی ایجاد زمین شنی مصنوعی این تفریح مفرح را در کلانشهر کرمانشاه ایجاد کرد چراکه نیازمند آن هستیم.

سفرنامه

بعد از تفریح در این ساحل به سمت نمک آبرود حرکت کردیم. ورودی شهرک نمک آبرود به ازای هر خودروی سواری مبلغ 30 هزارتومان بعنوان ورودی دریافت می کردند که بنابر گفته مسئولین شهرک هدف از دریافت این مبلغ، هزینه کرد برای زیباسازی، تمیزی و ارائه خدمات در این شهرک است که باتوجه به خدمات داخل شهرک به نظرم مبلغ ناچیزی نیز بود؛ شاید همین پارک شرقی خودمان اگر این اقدام در آن صورت گیرد نه تنها باعث توسعه می شود بلکه یک فضای سالمی را نیز ایجاد می کند که لازم است شورای اسلامی شهر کرمانشاه طرح آن را بررسی و تصویب کند.

سفرنامه

روز دوشنبه اول هفته اما صف طولانی تله کابین نمک آبرود ما را نیم ساعتی معطل کرد؛ بلیط آن صد هزارتومان بود که البته برای خبرنگاران تخفیف 20 درصدی در نظر گرفته بودند؛ بعد از تهیه بلیط و انتظار نیم ساعته در صف نهایتا نوبت به ما رسید و راهی شدیم. طبیعت بکر و چشم اندازی زیبا تلفیقی از دریا و جنگل و طبیعت که واقعا دیدنی بود بخصوص زمانی که از قوس تند دره مانندی رد شدیم، با دیدن زیبایی های خدادادی و مصنوعی که باعث شور و نشاط مردم شده بود واقعا دلگیر شدم از آن همه سنگ اندازی ها برسر راه تله کابین کرمانشاه که همه بسیج شدند و مقابل شهرداری ایستادند تا نشود آنهم به بهانه تاق بستان که سه کیلومتر فاصله دارد و به نظر می رسد هیچ گونه مشکلی برای آن ایجاد نشود چراکه در بحث جهانی شدن تاق بستان موانع بزرگ دیگری چون رستوران های مجاور و هتل جمشید وجود دارد که ماجرای تله کابین در مقابل آن هیچ است و ای کاش بحث تله کابین کرمانشاه نیز هرچه سریعتر مشخص شود چراکه علاوه بر ایجاد درآمدی بسیار بالا باعث شور و نشاط و تفریح مردم مظلوم کرمانشاه می شود.

سفرنامه

سفرنامه

بعد از تله کابین نوبت به پیست کاترینگ رسید، ده دقیقه صد هزارتومان که در هر نوبت ده خودرو مسابقه می دهند و این یعنی هر ساعت شش میلیون تومان که در روزهای عادی ده ساعت و روزهای تعطیل 12 ساعت فعالیت می کند یعنی درآمدی بین 60 الی 70 میلیون تومان در روز و ماهیانه بین یک میلیارد و هشت صد میلیون الی 2 میلیارد و صد میلیون که رقم قابل توجهی است؛ البته برپایی کافی شاپ در محوطه پیست درآمد دیگری را برای مدیریت آن ایجاد کرده بود، احداث چنین پیستی در کرمانشاه و در مکان های چون تاق بستان، پارک شرقی، محوطه تاریخی بیستون، محوطه شهربازی و یا استادیوم 15 خرداد می تواند زمینه ساز اشتغال، درآمد و تفریح برای جوانان این شهر شود.

سفرنامه

اما نکته قابل توجه حضور نیروهای کار کرمانشاهی در این مجموعه بود. با تعدادی از آن هم صحبت شدم، جوانانی اهل هرسین و کنگاور که بدلیل نبود شغل در دیار خود راهی غربت شده بودند؛ رتبه بیکاری کرمانشاه با 14.7 درصد باعث شده که سینه ستبر ایران اسلامی رتبه دوم بیکاری کشور باشد و با 42.9 درصد بالاترین نرخ تورم را داشته باشد که مجموع این دو آمار باعث شده که کرمانشاه استانی فلاکت بار شناخته شود؛ البته این جوانان از شغل و درآمدشان راضی بودند و بیان کردند که تعداد بالایی از جوانان کرمانشاهی در شهرهای شمالی کشور بخصوص نمک آبرود و متل قو درحال کار هستند؛ اما لازم است مسئولین استانی با ایجاد اشتغال در کرمانشاه ضمن کاهش بیکاری، از مهاجرت جوانان جلوگیری کنند.

سفرنامه

تفریحات متنوع دیگری نیز در شهرک نمک آبرود وجود داشت اما بدلیل اتمام مرخصی و بازگشت به کرمانشاه مجبور به ترک آن بودیم. در طول مسیر شهرهای شمالی کشور، فروشگاه های لباس متعددی در ناحیه کمربندی و حتی خارج از شهر احداث شده بود که با تبلیغات گسترده درحال جذب مشتری که اکثریت آنان نیز بسیار شلوغ بود؛ این موضوع نشان از آن داشت که کالای خوب و تبلیغات خوب باعث جذب مشتری می شود و حتما نیاز نیست که در دل شهر کاری را آغاز کرد بلکه حتی می توان در خارج از شهر نیز باعث رونق اقتصادی و اشتغال شد، پس جوانان شهر ما باید همت خود کاری را آغاز کنند.

سفرنامه

متل قو مقصد بعدی ما برای صرف نهار بود؛ در این شهر و شهرهای قبلی و حتی خود مشهد بارها هتل و مراکز تفریحی و تجاری را دیدیم که متعلق به برخی از بانک های خصوصی و شرکت های بیمه بود که با احداث این واحدها درحال درآمد زایی برای خود و ایجاد یک فضای تفریحی برای مردم شهرهای بزرگ شده اند. موضوع جالبی بود چراکه تا کنون چنین سرمایه گذاری را در کرمانشاه ندیدم. با آقای جلیلیان مدیریت بانک ملی و نماینده بانک مرکزی در استان تماس گرفتم و ایشان در این باره گفت: بانک های خصوصی هلدینگ اقتصادی دارند و در بخش های که برایشان درآمد دارد سرمایه گذاری می کنند که متاسفانه تاکنون هیچ بانکی اقدام به چنین سرمایه گذاری در کرمانشاه نکرده است؛ جلیلیان درخصوص منابع این بانک ها در کرمانشاه گفت: آخرین آمار منابع جذب شده بانک های خصوصی در استان کرمانشاه و تا قبل از ادغام تعدادی از بانک ها با بانک سپه (پانزده ماه پیش)، مبلغ دوازده هزار میلیارد تومان بوده که دو هزار میلیارد تومان آنرا به مردم کرمانشاه وام داده اند و مبلغ ده هزار میلیارد تومان آن به تهران رفته است.

صحبت های آقای جلیلیان یعنی مردم کرمانشاه برای پولدار تر شدن بانک های خصوصی و سرمایه گذاری آنان در دیگر استان ها مبلغ ده هزار میلیارد تومان کمک کرده اند که با وضعیت بیکاری استان می توان گفت این موضوع فاجعه است.

با آقای یوسفی مدیر شرکت بیمه ایران و آقای حاصلی رئیس انجمن شرکت های بیمه استان نیز تماس گرفتم که این دو عزیز تعداد شرکت های فعال بیمه در استان را 20 شرکت و در قالب 1960 نماینده بیمه اعلام کردند که تعداد 2 هزار نفر نیز در فروش بیمه عمر مشغول به فعالیت هستند و در آخرین ارزیابی صورت گرفته مبلغ حدود 70 میلیارد تومان درآمد بر تولید داشته اند که متاسفانه هیچ یک از این شرکت های بیمه در استان سرمایه گذاری نداشته اند. به نظرم مسئولین استانی بخصوص نمایندگان مجلس و استاندار باید فکری کنند تا از خروج سرمایه استان جلوگیری شود.

بعد از متل قو راهی رشت شدیم البته در شهر لاهیجان جهت خرید کلوچه توقفی کوتاه داشتیم که به موضوع مهمی برخورد کردم، ماجرا از این قرار بود که در یکی از این فروشگاه ها متوجه شدم یک شرکت تولیدی کلوچه با برند معروف اقدام به تاسیس یک شرکت تولیدی با نام دیگری کرده و بخشی از محصولات خود را در قالب آن شرکت جدید و با قیمتی کمتر بفروش می رساند چراکه شرکت های جدید برای تولید بهتر و رونق کار تا 5 سال معاف مالیاتی هستند و این یعنی سواستفاده و دور زدن قانون بدون آنکه تولید و یا اشتغال جدیدی اتفاق افتاده باشد؛ احتمال داشت در کرمانشاه نیز این چنین باشد لذا با مهندس شکری رئیس خانه صنعت استان تماس گرفتم که ایشان بیان کرد کرمانشاه بدلیل کوچک بودن و مشخص بودن تولیدکنندگان بزرگ امکان چنین موضوعی وجود ندارد و همه آنها زیر ذره بین هستند. با حجت الاسلام حسینی کیا نماینده سنقر و عضو هیات رئیسه کمسیون صنعت نیز تماس گرفتم که ایشان درخصوص چنین اقدامی در کرمانشاه اظهار بی اطلاعی کرد اما وعده داد که موضوع را در سطح کشور پیگیری کند.

بعد خروج از لاهیجان و در مسیر رشت یک واحد خانه باغ روستایی رزرو کردیم و شب به آنجا رسیدیم؛ تاریکی شب در دل روستا فرصت آنالیز محل را از ما گرفته بود اما داخل این خانه روستایی بسیار زیبا بود؛ زنی میانسال که بدلیل مریضی همسرش نان آور خانه شده بود و با محبتی خاص از ما پذیرایی کرد. فردا صبح با صدای خروس بی محل بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه روستا گردی کردیم؛ محلی بکر و با صفا که فرصت خوبی برای تفریح هموطنان است، از زمین های شالی گرفته تا باغ نارنج و انار که واقعا با صفا بود. اجاره این خانه باغ در وسط هفته که ایام مسافرت نیز نبود شبی 300 هزارتومان است. در بابلسر نیز تقریبا قیمت همین بود البته در اواخر هفته به شبی 500 هزارتومان و ایام تعطیل حتی به شبی یک میلیون نیز می رسید که در طی ماه رقم قابل توجهی می شود بدون آنکه مالیاتی پرداخت شود. در کرمانشاه نیز باید از خانه های روستایی و بوم گردی بعنوان یک فرصت استفاده کرد. با آقای گوهری سرپرست میراث فرهنگی مجددا تماس گرفتم که ایشان موضوع کرونا را یک تهدید برای گردشگری منطقه عنوان کرد البته آقای گوهری بیان کردند که درحال اضافه کردن و تقویت بوم گردی ها هستند و ان شالله تا پایان سال ظرفیت آنان افزایش پیدا خواهد کرد.

سفرنامه

سفرنامه

از رشت، اولین شهر خلاق خوراک خارج شدیم، حدود 18 ماه است که مجموعه سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه با حمایت های اعضای شورای شهر درحال تلاش اند که بتوانند کرمانشاه را بعنوان دومین شهر خلاق خوراک ایران در یونسکو به ثبت برسانند که طبق آخرین اطلاعاتم این امر محقق خواهد شد اما درصورت ثبت آن، باید گفت که تازه آغاز راه است چراکه ثبت آن یک بحث است و حفظ آن بحث دیگر لذا تمامی نهادهای فرهنگی و اجرایی و خدماتی باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا بتوانند با استفاده از این ظرفیت، کرمانشاه را بیش از پیش به جهانیان معرفی کنند.

در تمامی شهرهای شمالی کشور، درخت نارنج در سطح شهر کاشت شده بود که این علاوه بر هویت بخشی از یک نماد مختص این دیار، باعث زیبایی شهری نیز شده بود. در استان کرمانشاه هم که درختان بلوط و گردوی آن معروف است باید چنین اقداماتی صورت گیرد تا علاوه بر همان زیبایی، هویت بخشی نیز کرد.

سفرنامه

تنوع و زیبایی در پایه های چراغ روشنایی شهری در شهرهای شمالی موضوع دیگری بود که جلب توجه می کرد که این امر جلوه خاص و خوبی را به شهر داده بود؛ اما متاسفانه پایه های زشت و بی رنگ در سطح شهر کرمانشاه داغی است بر دل مردم که باید مدیریت شهری و شرکت برق کرمانشاه ابتکاراتی را برای زیباسازی انجام دهند.

سفرنامه

بخش چهارم سفرنامه: حرکت به سمت کرمانشاه

به سمت رودبار حرکت کردیم که همه ما با زیتون آن را می شناسیم اما آیا تمامی محصولات زیتون رودبار تولیدی همان جاست؟ نه این چنین نیست. در کرمانشاه شهرستان دالاهو روستای زرده، همان روستایی که سال 1367 مورد حمله شیمایی صدام قرار گرفته بود باغ زیتون بسیاری وجود دارد. 550 هکتار باغ زیتون در سطح شهرستان دالاهو وجود دارد که میزان 320 هکتار آن در روستای زرده واقع شده که پیش بینی شده بود امسال 3 هزار تن تولید داشته باشد که متاسفانه بدلیل نبود آب و آتش گرفتن باغات توسط افراد ناشناس و غیربومی حتی یک کیلو تولید نیز نداشته اند و جالب است بدانید که از این میزان تولید سال گذشته فقط 20 درصد آن در سطح شهرستان دالاهو فراوری می شود و مابقی بصورت خام در خارج از استان بفروش می رسد و بصورت کلی در سطح تمام استان حدود 90 درصود زیتون تولیدی بصورت خام بفروش می رسد که این نشان از عدم توجه به صنایع تبدیلی است، حال شما فکر کنید اگر همتی وجود داشت و مسئولین استانی توجه بیشتری به این موضوع مهم می داشتند، اکنون دالاهو قطب زیتون کشور بود. اما امان از بی توجهی.

سفرنامه

نهار را که حدود ساعت 4 بعد از ظهر بود در شهر قزوین صرف کردیم. پارکی که در آن قرار داشتیم پارک ملت نام داشت که در قسمتی از آن خانه شطرنج احداث شده بود و جوانان و حتی سالمندان در آن مشغول شطرنج بودند. قسمتی دیگر زمین والیبال، فوتبال و بسکتبال بود و در قسمتی دیگر میز تنیس. ظلع دیگر پارک کتابخانه ای فلزی مملو از کتاب احداث شده بود و با نصب صندلی آنجا را به محلی برای مطالعه اختصاص داده بودند. همچنین صندلی و محفظه سطل های زباله نیز با سنگ ساخته شده بود تا از سرقت آنان جلوگیری شود. وجود چنین پارک های در کرمانشاه با وضعیت آسیب های اجتماعی که دارد بیش از پیش احساس می شود که لازم است حتما اقداماتی صورت گیرد.

سفرنامه

سفرنامه

سفرنامه

به همدان رسیدیم و بعد از شام به سمت کرمانشاه حرکت کردیم. در طول این مسیر مشغول مرور این سفر شدم تا بتوانم نتیجه خوبی از آن بگیرم، ورودی تمامی شهرها با جذابیت خاصی همراه بود که متاسفانه ورودی های شهر کرمانشاه این چنین نیست و چهره خوبی ندارد که باید فکری برای آن کرد. اکثریت تماس های من در این سفر با دکتر گوهری سرپرست میراث فرهنگی استان بود که این نشان از مهم بودن بحث گردشگری است، لذا لازم است که نقشه راهی برای رونق گردشگری کرمانشاه ترسیم شود. زمانی گفتند کشاورزی راه نجات کرمانشاه است و بعد گفتند صنعت و حال می گویند مرز، اما به نظرم مرز بجای فرصت تهدید است چراکه تمام توان و تمرکز ما را از صنعت مهم و درآمد زا گردشگری به سمت مرزی برده است که تکلیف آن هنوز بخوبی مشخص نیست پس باید نقشه راه ترسیم کرد برای رونق گردشگری که بی شک تنها راه نجات کرمانشاه از این وضعیت است چراکه طبق آخرین بررسی های صورت گرفته، وجود یک گردشگر برابر است با ایجاد اشتغال یازده نفر که اولین قدم، مهم دانستن این مهم است و مرحله بعدی در نظر گرفتن سلیقه گردشگر در ایجاد جذابیت و افزایش زیرساخت ها تا بتوان اقشار مختلفی را به کرمانشاه کشاند.

موضوع فرهنگ کار بحث دیگری بود که ذهنم را بسیار مشغول کرد، باید قبول کرد که فرهنگ کار در کرمانشاه بسیار ضعیف است و همه دنبال میز مدیریتی هستند درحالی که مردم و جوانان شهرهای که از آنان دیدن کردیم از هر روش و طریقی برای ایجاد درآمد استفاده می کنند.

کرمانشاه در امنیت رتبه 24 را دارد که رتبه خوبی است و این یعنی 23 استان از کرمانشاه وضعیت بدتری دارند اما حس امنیت در استان پایین است که این به نبود امکانات تفریحی باز می گردد، یک لحظه فکر کنید که در کجای این شهر امکاناتی برای تفریح مردم و بخصوص جوانان وجود دارد؟ در کجای این شهر جوانان باید هیجانات خود را تخلیه کنند؟ که نتیجه این بی توجهی ها، نبود حس امنیت، افزایش اعتیاد و کاهش صبر و حوصله مردم می شود.

نکته دیگر، توجه به مرکز هر شهر است. در هر شهری مرکز آن نمادی از آن شهر است اما میدان آزادی کرمانشاه بعنوان مرکز شهر به محلی برای فروش موادمخدر تبدیل شده است حال وجود متکدیان، معتادان، نبود زیباسازی مناسب را نیز اضافه کنید که باید تمامی نهادهای خدمات رسان پای کار بیایند و البته مردم نیز باید مطالبه گر باشند.

بحث دیگر اقتصاد محلی است، در تمامی شهرهای محلی مناسب و شناخته شده برای فروش محصولات صنایع دستی و سوغات وجود دارد که در آن تمامی اقلام معروف آن شهر بفروش می رسد اما در کرمانشاه بجز بازار نان برنجی فروش ها مکان مناسبی وجود ندارد درحالی که همین مجتمع میلاد واقع در میدان آزادی بهترین محل برای مرکز فروش صنایع دستی و سوغات است که باید از ظرفیت آن استفاده کرد.

درست است که مردم کرمانشاه به مهمان نوازی معروف هستند اما باید قبول کنیم که در مواجهه با گردشگران ضعیف هستیم و هنوز نحوه برخورد و جذب آنان را بلد نیستیم بخصوص کسبه و ناوگان حمل و نقل ما که دراین خصوص نهادهای فرهنگی باید برنامه ریزی کنند.

در طی این ده روز در هیچ یک از شهرهای بزرگی که در آن حضور داشتیم، هیچ گاه ندیدیم شخصی درحال جمع آوری ضایعات در سطح شهر باشد اما متاسفانه در کرمانشاه بدلیل فقر و بیکاری هرروز شاهدیم که عده ای تا نیمه در سطل های زباله فرو رفته اند، برنامه مدیریتی در دیگر شهرها را نمی دانم چیست اما در کرمانشاه باید فرکی کرد تا این جلوه زشت پاک شود البته شنیده ام که مافیای در این زمینه وجود دارد که برای بررسی بیشتر باید مجموعه قضایی و نهادهای امنیتی ورود پیدا کنند و در کنارش نهادهای اجرایی و فرهنگی آنهم برای فرهنگ سازی.

سفرنامه

آنچه که در ذهن دارم اگر محقق شود می توان به کرمانشاهی ایده آل رسید، بعد از ورود به همان کمربندی کنگاور_صحنه دیدیم که هنوز کومه های شنی که قرار بود راهداری آن را از روی جاده اصلی خارج کند همان جاست و با گذشت ده روز از گزارش بنده به آنان هنوز اقدامی صورت نگرفته است ( اشاره به ابتدای سفرنامه ) حال ما مردم از آنان مواردی که در این سفرنامه به آنان اشاره شد را می خواهیم؟ آنجا بود که با خود فکر کردم کرمانشاه مدیر می خواهد نه مدیر و زمزمه کردم شهر بی خاوه نم رو....

سفرنامه

وبگردی