پراید، هیراد، مدونا / حمایت از مصرف کننده هنری
رکنا: حسین هاشم پور : مصرف کننده ایرانی همیشه احساس ضرر و زیان می کند از پدیده ای مانند پراید تا این روزها چهره ای مانند هیراد!
از همین رو هیچگاه" ایرانی کالای ایرانی بخر" آن سان که باید به فرهنگ بدل نشده است؛
چنین نگرشی متولد امروز و این سال ها نیست، وقتی می خوانید مرداد 1353 صندوق حمایت از مصرف کنندگان تشکیل شد، باید دستتان بیاید نیم قرن پیش هم پدران و مادران ما به همچین حسی مبتلا بودند،
آن روزگاران اندیشیدند اگر نهادی تاسیس شود و پشت مصرف کننده دربیاید شاید ایرانیان با خیال آسوده تری جنس وطنی بخرند؛ هر چند که فقط سه سال بعد، این صندوق به سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان تغییر نام و هویت داد و شائبه پشتیبانی دولت ها از تولیدکنندگان و بی پناه ماندن مصرف کنندگان جان دوباره گرفت...
در عین حال موفقیت برخی برندهای ایرانی در جلب اعتماد عمومی بیانگر این نکته است که اگر ایرانی احساس کند محصولات داخلی مناسب اند حتما آن را پاس می دارد...
این روزها نوع تازه ای از حمایت دولت از مصرف کننده ایرانی رونمایی شده:"حمایت از مصرف کننده هنری!"
در پی کنسرت بحث برانگیز حمید هیراد، و خلق شائبه هایی درباره زنده بودن اجرای او، واحد نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی معاونت هنری ارشاد اطلاعیه داده :" به منظور رفع شبهه ها و احترام به هنر Art موسیقی و حقوق علاقه مندان موسیقی، تمامی فیلم ها و مدارک مربوط به اجراهای کنسرت اخیر حمید هیراد بررسی می شود و بر اساس نتیجه بدست آمده از این بررسی، تصمیم گیری می شود."
این اتفاق منحصر به فرد و رو به جلوست و این پیام روشن را می دهد که اگر شما پول بلیت می دهید مرجعی هست که در قبال کمبودها یا بی احترامی به شان مخاطب ایرانی پشت شما بایستد؛
اما به گمانم شاید لازم نیست واحدی در دل دولت به چنین مسئله مناقشه برانگیزی ورود کند، شاید بهتر باشد خانه موسیقی خواستار چنین بررسی شود؛
در چنین هنگامه ای ست فقدان کانون خوانندگان پاپ که از دی 1392 در خانه موسیقی در شرف تشکیل شدن است بیش از همیشه احساس می شود.
البته بدیهی ست اینکه جناب حمید هیراد زنده خوانده یا لب زده امر نوظهوری درباره کنسرت ها نیست، اخبار همین چند سال را مرور کنید نمونه های مشابه داخلی بسیار می یابید، تا دلتان بخواهد دامان خوانندگان خارجی هم به این شبهات آلوده است، شاید تکراری ترینش مربوط به کنسرت های مدونا باشد که از سال 2004 التون جان یه لنگه پا ایستاده و می گوید" او لب می زند" ...
در این میان درد واقعی اینجاست که چرا یک خواننده جوان با خواندن چند آهنگ به مهم ترین برنامه های تلویزیون دعوت می شود، قربان صدقه اش می روند و تبلیغ چند میلیون نفری می گیرد، آن وقت نخبگان و بزرگان هنر این سرزمین نه راه تلویزیون را بلدند و نه حتی مردم کوچه خیابان آنها را می شناسند؟!
ارسال نظر