2 احمد تاریخ‌ساز در سپهر دانش ایرانیان

به گزارش رکنا ، امروز سالروز درگذشت دو احمد است، دو احمدی که دانش نوین در مملکت ما، مدیون آن هاست؛ احمد آرام و احمد بیرشک. برای ما که در روزگار اینترنت و عصر دیجیتال، اطلاعات را در کسری از ثانیه به دست می‌آوریم و به کار می‌گیریم، باورش سخت است که بپذیریم در زمانه‌ای نه چندان دور از ما، دانشی مردانی می‌زیسته‌اند که این‌چنین و به قول ما، با دستان خالی، صفحات تاریخ علم را در این سرزمین ورق و بر آن اوراق، خط زرینی رقم زده باشند. به راستی برای آنان‌که طالب الگو هستند و آن‌چه را «خود دارند، ز بیگانه تمنا» می‌کنند، چه الگوهایی ناب‌تر، درخشان‌تر و جذاب‌تر از این دو ستاره پرفروغ سپهر دانش ایران‌زمین؛ دو ستاره پرفروغی که در زندگی، جز به اعتلای میهن و خدمت به هموطن فکر نکردند و با وجود همه مشکلات، همه معضلات و موانعی که به ظاهر، پیشِ روی آنها قرار داشت قدم در راه پر اُفت و خیز کسب دانش و آموزش و انتشار آن نهادند و با سرمایه فکر و عُمر خویش، زندگانی پرباری را آفریدند؛ زندگانی پرباری که علاوه بر منفعت فراوان برای مردم، در تصادفی شگفت، 95 سال طول کشید! امروز در 14 فروردین‌ سال 1402 مفتخریم که راه یک ساله و پیش روی‌مان را با یادی از این دو عزیز و دانشی‌مرد آغاز کنیم. امید آن‌که یاد آنها در جلب نظر جوانان خوش قریحه ایرانی به الگوهای وطنی مؤثر باشد.

درباره زندگی و خدمات زنده‌یاد استاد احمد آرام

احمد آرام

حیات درخشان مترجم «الحیات»

برخلاف برخی از هم‌دوره‌ای‌هایش که دم از روشنفکری می‌زدند، علم و دین را جدا از هم نمی‌دانست؛ خودش می‌گفت: «من مقیاسم برای دین، قرآن است و بنابراین، هرچه با قرآن نسازد، آن را قبول نمی‌کنم.» استاد احمد آرام در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد؛ از آن خانواده‌هایی که علم و عالم را دوست داشتند و برای همین، او آموخت که باید دین را نیز، با نگاه عالمانه بشناسد و از مواهب آن بهره‌مند شود. هرچند که استاد احمد آرام را بیشتر با ترجمه‌های نابش از متون فرنگی یا معادل‌سازی‌های‌ بی‌نقص او برای تقویت غنای زبان فارسی می‌شناسند، اما وی در حوزه متون دینی هم، حرف‌های فراوانی برای گفتن داشت؛ آن‌گونه که وقتی مرحوم علامه حکیمی، نخستین جلد از کتاب «الحیات» را به زبان عربی منتشر کرد و تصمیم بر این شد تا ترجمه‌ای فارسی از آن در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد، استاد احمد آرام این مسئولیت را برعهده گرفت و کاری کرد کارستان.

ترجمه قوی و بسیار تأثیرگذارش از نخستین جلد مجموعه روایی الحیات، برای استاد جایزه اثر برگزیده اولین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به ارمغان آورد. مهارت استاد احمد آرام در واژه‌گزینی صحیح و استفاده از جملات محکم و پُر وزن در این ترجمه عالی کاملا هویداست. او آشنایی خوبی با زبان عربی داشت و آثار بسیاری از اندیشمندان مسلمانِ عرب‌زبان را مطالعه کرده‌ بود؛ کتاب‌هایی مانند تفسیر «فی ظلال القرآن» سید قطب. یکی از دغدغه‌های مهم استاد در طول زندگی بابرکت و 95 ساله‌اش، رها کردن متون علمی فارسی از قید و بند واژگان غربی بود. کاری که کمتر کسی جرئت ورود به آن را داشت؛ او را باید در زمره نخستین نویسندگان کتاب‌های آموزشی در تاریخ معاصر ایران بدانیم.

استاد در این باره گفته‌است: «من و چند تن از رفقا کتاب فیزیک و شیمی تألیف کردیم. چون هیچ کتابی نبود و هرچه بود همه جزوه‌نویسی بود. به چه زحمتی و با التماس از کتاب فروش‌ها خواستیم که کتاب‌های ما را برای ما چاپ کنند، چاپ سنگی. مثلا ۷۰۰ نسخه چاپ می‌کردند.» واژه‌هایی مانند آبشش، آونگ، دانشگاه، دانشکده و ... در همان زمان متولد شدند و به تدریج جای واژگان فرنگی را در متون علمی ما گرفتند؛ سهم استاد احمد آرام در این تلاش‌ها، فوق‌العاده و غیرقابل انکار بود. او به دلیل تسلطی که بر زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسوی و فارسی داشت، در فن ترجمه سرآمد روزگار شد. هنوز هم برگردان بی‌نقص او از برخی فصل‌های کتاب تاریخ تمدن ویل‌دورانت، هر علاقه‌مندی را به وجد می‌آورد. ترجمه‌های استاد احمد آرام، برگردان‌هایی بسیار پاکیزه از متون گوناگون و در شاخه‌های مختلف علم بود؛ در میان آن‌ها، از فلسفه و منطق، تا علوم طبیعی و نجوم وجود داشت و حتی گاه، می‌شد در بین این آثار، رمان‌ و داستان هم پیدا کرد.

این تنوع شگفت، شاید در روح بی‌قرار و ماجراجوی استاد ریشه داشته‌ است؛ او ابتدا دو سال حقوق خواند و در پی آن، پنج سال پزشکی! درست چند ماه مانده به فارغ‌التحصیلی و تبدیل شدن احمد آرام به دکتر احمد آرام، دیدن نخوت یک پزشک غیرمتعهد که به مردم به چشم تحقیر می‌نگریست، او را از پزشکی بیزار کرد و به وادی تدریس کشاند اما ثمره آن مطالعات و تلاش‌ها، در تدوین کتاب‌های درسی و انتخاب و ترجمه آثار ذی‌قیمت علمی، بروز و ظهور یافت.  استاد احمد آرام، فرزند حاج غلامحسین شالفروش، آن بازاری متدیّن و دانش‌دوست، در فروردین 1281ش، چهار سال قبل از پیروزی انقلاب مشروطه، متولد شد و دست برقضا در 14 فروردین‌ سال 1377 دار فانی را وداع گفت.

به یاد زنده‌یاد استاد احمد بیرشک و زندگی شگفت‌انگیز او

احمد

 18 ساعت کار در 90 سالگی

افتخارش این بود که «خوشه‌چین فضل بزرگان بوده‌» است؛ وصیت کرد این را روی سنگ مزارش هم بنویسند. استاد احمد بیرشک از آن آدم‌های خاص بود، آدمی با ویژگی‌های منحصر به فرد که با تولیدات ذهنی‌اش، اطراف را تغییر می‌داد، شرایط را بهتر می‌کرد و البته، از تربیت نوابغ لذت می‌برد. استاد در سال 1285، سال پیروزی انقلاب مشروطه به دنیا آمد، جایی در شمال خراسان، باجگیران. به خاطر شغل پدرش، نمی‌توانست حتی به بجنورد یا مشهد برود تا بتواند در مدارس جدید تحصیل کند؛ اما پدرش از آن آدم‌هایی نبود که بگذارد چنین استعدادی هرز برود و نابود شود. خودش جایی گفته‌است که آن اهتمام پدرانه، این نبوغ عالی را از پس پرده بیرون آورد و دنیا را منوّر کرد؛ از پدر فاضلش، مقدمات علوم مختلف، زبان فرانسه و مقداری زبان روسی فرا گرفت و آن‌قدر در فهم علوم توانمند بود که وقتی همراه خانواده‌اش به تهران رفت و در این شهر ساکن شد، بدون آن‌که مدرسه رسمی رفته‌باشد، او را بردند و سرِ کلاس پنجم نشاندند و بعد از مدتی، مدرسه‌ای دیگر حاضر شد که استاد را در کلاس هفتم بپذیرد و او رفت و تا سال 1308ش، یعنی 23 سالگی، دیپلم متوسطه را گرفت و بلافاصله وارد دارالمعلمین عالی تهران شد.

از همان ابتدا تدریس را دوست داشت؛ بیان خوب و تسلط بر مباحث، شاگردان درسخوان را پای درس استاد میخکوب می‌کرد. هنوز دانشگاه تهران تأسیس نشده‌بود که استاد احمد بیرشک، از دارالمعلمین عالی و در رشته ریاضیات، فارغ‌التحصیل شد و بلافاصله، تدریس را در ساری آغاز کرد و چند سال بعد در تهران ادامه داد. به دلیل توانمندی‌هایش، افزون بر ریاضی، علوم طبیعی و زبان خارجه را هم تدریس می‌کرد و علاوه بر این‌ها، در تألیف کتاب‌های درسی نیز، نقشی فعال داشت. استاد احمد بیرشک چنان شهرتی یافت که بعد از سقوط دیکتاتوری رضاخان و جدا شدن دانشگاه تهران از وزارت معارف، در آن دوران پُربحران، سکّان هدایت دانشگاه را به دست گرفت و مدتی رئیس دانشگاه تهران بود؛ اما خب، چند سال بعد، وقتی سر و کله منوچهر اقبال پیدا شد و در سال 1324ش او را به ریاست دانشگاه تهران گماردند، استاد بیرشک در دانشگاه تهران نماند، بازگشت به وزارت معارف و تمرکز بر تدریس علوم ریاضی و به ویژه درس «پرسپکتیو» در پلی‌تکنیک (دانشگاه امیرکبیر فعلی) و دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم فعلی). 

وی چند سالی هم برای ویراستاری متون درسی فیزیک و ریاضیات، با دانشگاه‌ صنعتی شریف همکاری داشت. استاد بیرشک، بعدها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطالعه و تحقیق را ادامه داد. در سال 1370، بنیاد دانش نامه بزرگ فارسی را تأسیس کرد و به تصحیح تقویم ایرانی پرداخت که یکی از شاهکارهای محاسباتی و نجومی اوست. وی در سال 1377، استاد نمونه شناخته شد و دانشگاه شهید بهشتی، به پاس یک عمر تلاش برای تقویت جایگاه دانش و تربیت دانش‌آموزان و دانشجویان ایرانی، به وی دکترای افتخاری ریاضیات اعطا کرد. استاد احمد بیرشک، چند روز قبل از درگذشتش در 14 فروردین 1381، نشان درجه یک دانش را به دست آورد. او تا واپسین روزهای حیات، دست از کار نکشید؛ در تمام دوران تدریس و پژوهش، تلاش بی‌وقفه‌اش زبانزد بود و با آن‌که بیش از 90 سال از عمرش می‌گذشت، روزانه 18 ساعت به تحقیق و پژوهش می‌پرداخت.

جواد نوائیان رودسری

منبع : خراسان