یک زن بدبخت را بخوانید + فیلم
حجم ویدیو: 7.26M | مدت زمان ویدیو: 00:01:02

با حضور همواره همسایه‌ مرگ به واسطه‌ی یک لنگه کفش زنانه، که شاید از آنِ آن زن بدبختی باشد که در هتلی در اتاق کناری نویسنده خودش را دار زده است.

به گزارش رکنا ، در هیچ کتابی فاجعه‌ روزمرگی مانند این کتاب نمود پیدا نمی‌کند، خبری از هیچ حادثه‌ای نیست، حادثه همین روزمرگی‌های زندگی‌ست که گاهی فراموش می‌کنیم می‌تواند طاقت‌فرسا باشد؛

همین مکالمه‌ی تلفنی راه دور و پر از خش‌خش با فرزند ، همین بارها و بارها سالاد درست کردن در آشپزخانه، همین بی هدف به کافه رفتن و برگشتن، همین ورورهای پای تلفن، همین گورستانی که یک زوج پیر در میان ویرانه‌هایش دنبال گور عزیزشان می‌گردند... همین تنهایی.. براتیگان در رمان مدعی‌ست که نمی‌خواهد این روزنوشته‌ها را بازنویسی کند. این شاید خیلی بیش از یک تصمیم در امر نوشتن برساختن یک دیدگاه باشد؛

این‌که فردی آگاه به مرگ بی‌هیچ رتوش و زیباسازی زندگی روزمره را چگونه ثبت می‌کند.

در این کتاب در پس همه‌ طنز و تلخی‌های براتیگان همان حرف‌های همیشگی نیز پیدا می‌شود؛ قدر یکدیگر بدانیم و این حرف‌ها. اما جان‌مایه‌ فلسفی کار این‌ست که واقعا زندگی بیهوده‌تر از آن است که آدمی زندگی نکند، هرچند بیهوده‌تر از آن هم هست که آدم زندگی کند. پس می‌ماند حدفاصل این انتخاب که انسان مرگ را برگزیند یا زندگی را. درست همین، همین حدفاصلِ انتخاب. همین‌جایی که آدم باید زندگی کند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

حجت بداغی - نویسنده