شب یلدا در شعر + فیلم
رکنا : شب یلدا در عالم شعر و شاعری جایگاه خاصی دارد.
شعرهای متنوع برای شب یلدا را در ادامه بخوانید.
به گزارش رکنا ، شب یلدا به عنوان یکی از جشنهای باستانی ارزش بسیاری در بین ایرانیان دارد و به طور دقیق به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر آخرین روز پاییز تا طلوع آفتاب در اول دی ماه گفته میشود. انار و هندوانه اصلیترین میوههای این شب هستند که در دورهمی و جشن یلدا استفاده میشوند. حال و هوای شاعرانه شب یلدا را در ادامه آورده ایم:
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه،
نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
لبی سرد و دلی افسرده داریم
به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز
هزاران جوجه ی نشمرده داریم
شب یلدا شب عشق و محبت
شب یلدا شب مهر و عطوفت
شب یلدا کنار هم نشستن
شب یلدا گره بر عشق بستن
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان از سنت ایرانیان است
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا کنار یار بودم
به او دلبسته و بیمار بودم
شپش ها گرفتم از سر شب
من نادان مگر بیکار بودم؟
شب جمشید و جامش
شب بوسه به خاکش
شب حافظ و سعدی
شب پارسی و مادی
شب آخر آذر
شب پاک و منور
شب آرش و آتش
شب مهر و سیاوش
شب پاک اهوراست
شب مژده و یلداست
رفتم شب یلدا به سراغ حافظ
تا حال مرا کند برایم محرز
گفتم که شود بهتر از این احوالم ؟
دیوان به زبان آمد و گفتا که هرگز
یلدا، شب همنشینی و مهمانی
هنگامه عاشقی، غزل افشانی
با آینه سر زدن به بابا طاهر
با لهجه ناب عشق حافظ خوانی
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غم ها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جور است
شب یلدا شب شعر و ترانه
شب آجیل و سیب و خندوانه
زنهار که شب دورهمی را تلخ کرده
گرانی با شگردی ناشیانه
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
شب یلدا عزیزه هندوانه
اگرچه ترش و لیزه هندوانه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس ! جیزه هندوانه
تمام ما که ز پروانه ها نشان داریم
برای سینه زدن تا سحر توان داریم
هزار شکر خدا را که در شب یلدا
برای گریه کمی بیشتر زمان داریم …
به یلدای دلت یواشکی زمزمه کن
زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن
چشماتو خیره کن و سوره والعصرو بخون
یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن
اللهم عجل لولیک الفرج
گونه هایت سرخی هندوانه
لبخندت انار دانه دانه
گیسوانت هفت اقیلم اجیل
نگاهت مستی و شور جاودانه
برهانم ز دردهای زمانه
برقصانم در این بزم شبانه
سحر باش و تا پایان یلدا
غزل خوان به گوش های خانه
شب یلدا شد و آمد شبانه
پریشان گیسوانش روی شانه
طلب کردم در آن هنگامه ی عشق
ز لبهایش دو قاچ هندوانه
شب یلدا خیال تو ، همه دنیای من شد
نبودی تا ببینی بی کسی ، سرمای من شد
تمام شهر ، شب یلدا پر از جوش و خروشند
یک بغض پر از اشک و نهان ، معنای من شد
شب یلدا ، شب شیرین عشق است
شب طولانی و دیرین عشق است
شب یلدا ، شب شعر و ترانه است
شب دورهمی با هندوانه است
همین امشب اگر سودی به پیش است
شب دیدار با یار و قوم و خویش است
شب یلدا، شب دلهای پاک است
شب خندیدن گل های پاک است
شب یلدا شب غم را شکستن
به یاد هم کنار هم نشستن
شب شادی ، شب از غم گذشتن
شب بخشش ، شب از هم گذشتن
شب شادی و شور و مهربانی است
زمان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارها تا تازه گردد
محبت نیز بی اندازه گردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی در آن رسمی قدیمی است
ما چله نشین شب یلدای ظهوریم
ما منتظر نوبت برپایی نوریم
ما محو جمال پسر فاطمه هستیم
شب زنده دار نگهدار به یلدای ظهوریم
یلدا چه شبی پر از حکایت
دلداده به هم پر از حمایت
یلدا شب ما شب قشنگییست
سفره دلمون پر از یه رنگیست
چنین با شور و نغمه، شعر و دستان
خرامان می رسد از ره زمستان
شمردم من ز چله تا به نوروز
نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز
کنون معکوس بشمارید یاران
که در راه است فصل نو بهاران
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
الهی غصه تو قلبت بمیره
الهی دشمنت عقده بگیره
الهی هرکجایی مهربونم
تنت سالم، دلت روزی نمیره
الهی درد و غم از تو جداشه
الهی صاحب قلبت خدا شه
الهی هرکجا، با هرکه هستی
خدا برصحن قلبت گل بپاشه
دو قدم مانده به رقصیدن برف
یک نفس مانده به سرما و به یخ
چشم در چشم زمستانی دگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
دیر آمدی دوباره زمستان رسیده است
فنجان چای و قهوه ی مان سرد میشود
تنها ترین ستاره ی یلدای سال پیش
از آسمان چشم شما طرد می شود
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا خدا داند کجایی
همین حالا همین حالای من باش
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
یلدا، شب سیب و خنده و شیرینی است
بیرون زدن از حقارتِ خودبینی ست
هنگامه مهرورزی و همدردی ست
از باغ محبت و صفا، گل چینی است
یلدا، شب ذکر ناب یا الله است
هنگام تولد دلِ آگاه است
اعلام برائت از شب و تاریکی است
یلدا، شب بارش شکوه ماه است
از پشت تمام پنجره ها
دو جفت چشم خیره است به شهر
شهری که زیرپای ماشین ها له می شود
در شبی یلدایی که عاشقان سر بر شانه یکدیگر
زل زده اند به شهر خاموش نشدنی
از پشت تمام پنجره ها
تو که باشی
می خوام دنیا نباشد
تمام شب ها
طولانی باشد
یلدا باشد
شام مان، انار باشد
هندوانه باشد
حرف مان، شعر باشد
غزل باشد
اینجا زنی هست
که هر شب به امید شب یلدا
فال حافظ را می گشاید
تا بفهمد کی می آیی
از پس این شب طولانی، ای کم پیدا ؟
آرامشم تویی
در تمام لحظات
در نگاه های بهاری
در فصل زمستان
در میوه های رنگارنگ
در قرمزهای قشنگ
در یلدای پاییز
در دستان جفت باهم
دوستت دارم هایت
شعری جدید است
که تابه حال هیچ
شاعری نتوانسته
مثل آن را بسراید
وقتی که شب،یلدا باشد
فصل، زمستان باشد
و روشنی همین فردا باشد
بباف موهایم را
دان کن انارهایم را
باز کن کتابم را
بخوان فالم را
بگو به حافظ
می مانی برایم
دیگر معنی ندارد
طولانی بودن شب هایم
شب طولانی
و ساعت ها در عجله
بیا یک عالم حرف بزنیم
برای خود قصه ببافیم،
من شیرین شوم و
تو خسروی
شب یلدای شاعرانه
نجوا کن در گوشم
دوستت دارم هایت را
مبادا شب بشنود و کوتاه شود
شعر حافظ کنارش رنگ ببازد
و پلک بزنیم و
صبح شود
صبح شود
صبح شود
غصه هایم به قصه تبدیل شده اند
قصه ای به بلندای شب یلدا؛
ای کاش خاموش شود
شعله ی جان سوز عذاب ها
ای کاش کوتاه شود
غم های غم انگیز صداها
همه چیز میگذرد
همین یلدا که همه در تدارکش هستند
همین زمستان پیش رو
مث همه سالهای جوانی
اما امان از دل تنگ
که از دلتنگی نمیگذرد
همه چیز به وقت خودش میچسبد
مثل نوشابه تگری در تابستان
مثل باران بهاری در اردیبهشت
مثل برف پنبه ای در یلدا
مثل بودن تو ،همین حالا
یلدا ای شروع فصل سرما
یلدا ای باعث محبت آدم ها
یلدا ای معنی تولد
یلدا ای دختر زمستان
در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام
یلدا آمد و رفت و تو نیامدی
اینگونه سحر شد و باز نیامدی
جانم به فدای نامت یا مهدی
دلم یک سال پیرتر و تو نیامدی
از برگ برگ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام
یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام
آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت
تا سحر غم با دلم همخانه بود
از فراغ تو دلم دیوانه بود
به صد یلدا الهی زنده باشی
انار و هندوانه خورده باشی
اگر یلدای دیگر من نباشم
تو باشی و تو باشی و تو باشی
دوباره نوبت دیدار یلداست
بدون یار این یلدا چه تنهاست
وجودش نور در این تیره شب بود
بدونش این شب یلدا و سرماست
دگر یلدا برایت دل ندارم
نگاهم منتظر بر نور فرداست
همه در شور این یلدا بهارند
انار سرخ بر سفره چه زیباست
ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شب من مثل یلداست
یه جای اینکه رز یا پونه باشیم
برای هم بیا گلخونه باشیم
نکن تلخی به یمن جشن یلدا
برای هم بیا هندونه باشیم
تو دلداری چو من دیوونه داری
تو مجنونی چو من بی خونه داری
شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست
اگه تو یخچالت هندونه داری
بدو که روز کوتاهه / پائیز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟ / جوجه هاتو شمردی؟
زمستون میشه فردا / مبارک باشه یلدا
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شب های سرما
یادتون همیشه باما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا
آسمان رنگ شب یلدا گرفت
یاد تو آمد به قلبم جا گرفت
تا سحر غم با دلم هم خانه بود
از فراق تو دلم دیوانه بود
یاد تو چندیست مهمانم شده
خاطراتت آفت جانم شده
هرچه میگویم سخن از یاد توست
در سکوت من فقط فریاد توست
محفل آریایی تان طلایی
دلهایتان دریایی
شادیهایتان یلدایی
پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون ماننده پسته
و عمرتوان به بلندی یلدا
سفیدی برف را برای روحت
سرخی انار را برای قلبت
شیرینی هندوانه را برای عشقت
و بلندی شب یلدا را
برای زندگی قشنگت آرزومندم آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر