داستان تکان‌دهنده اسارت زنان ایرانی در زندان‌های آل سعود

در برابرم اتاق بزرگی دیدم که وسط آن فرش قرمزی پهن کرده بودند. انواع و اقسام مشروب و خوراکی را وسط اتاق چیده و عرب‌‌ها سبیل در سبیل دور تا دور اتاق نشسته بودند! یک طرف اتاق موزاییک و خالی از فرش بود. شکنجه‌‌گرها روی موزاییک اسید ریخته بودند و زن جوانی را، در حالی‌ که عرب‌‌ها به او حمله‌‌ور شده بودند، نیمه‌‌عریان روی اسید خواباندند! چند نفر از عرب‌‌ها هم بالای سرش ایستاده و با باتوم شروع به کتک زدن او کردند. او هم داد و فریاد می‌زد و ذکر «یا زهرا(س)»، «یا محمد(ص)» و «یا خدا» می‌‌گفت.

با دیدن این صحنه قلبم تند تند شروع به تپیدن کرد و آه از نهادم بلند شد؛ با فریادی از اعماق وجود گفتم: «یا محمد(ص) معجزه...» فقط فریاد می‌‌زدم و تکرار می‌‌کردم: «یا محمد(ص)، یا امام زمان (عج) معجزه...» گویی زبانم به کلام دیگر بند آمده بود. بازجوها زن‌‌های جوان را یکی‌یکی می‌بردند توی اتاق و پیرزن‌ها را راه نمی‌‌دادند. تا اینکه نوبت به زهرا، که قبل از من ایستاده بود، رسید. ...

این‌ها بخش‌هایی از کتاب «راهی برای رفتن»،‌ نوشته مریم عرفانیان است که در آن خاطرات بتول خورشاهی، از مبارزان پیش از انقلاب و از فعالان در جنگ تحمیلی به رشته تحریر درآمده است. عرفانیان که برای نگارش این اثر حدود سه سال زمان گذاشته است، روایتگر خاطرات ناب از یکی از زنان حاضر در جنگ است؛ خاطراتی که بخشی از مردانگی زنان ایران در برهه‌ای از تاریخ را روایت می‌کند. زمان خاطرات «راهی برای رفتن» از قبل از انقلاب و مبارزات مردم مشهد در این ایام آغاز شده و تا انقلاب، جنگ و پس از آن ادامه می‌یابد. یکی از بخش‌های خواندنی این کتاب که هر مخاطبی را میخکوب می‌کند، مربوط به خاطرات راوی در ماجرای حج سال 66 است که به اسارت آل سعود درآمده و به صورت معجزه‌آسا می‌تواند از زندان‌های آل سعود فرار کند.

انتشارات سوره مهر این اثر را برای اولین‌بار در سی و دومین دوره نمایشگاه کتاب تهران توزیعمی کند.

خانم عرفانیان، در خصوص کتاب «راهی برای رفتن» به تسنیم می گوید : این اثر جزو معدود آثاری است که به فضای قبل و بعد از انقلاب پرداخته است. اکثر آثار یا به مقوله انقلاب پرداختند و فضای آثار را وقایع مربوط به این دوران شکل می‌دهد و یا آثار معطوف به دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی‌اند. اما «راهی برای رفتن» دایره گسترده‌تری از تاریخ را شامل می‌شود و به نظر می‌رسد که روایتگر بخشی از تاریخ معاصر است. بتول خورشاهی، راوی «راهی برای رفتن»، خاطرات خود را از زمان کشف حجاب و گریز خانواده‌اش از آن دوران آغاز می‌کند و در ادامه خاطرات انقلاب و مبارزات پیش از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی و اسارتش در آل سعود می‌پردازد.

خورشاهی جزو پرستارانی بود که به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و کار مؤثر و مفیدی در بیمارستان 22 بهمن نیشابور انجام می‌دهد. دایره تخیل نویسنده در بسیاری از آثاری که در حوزه خاطرات دفاع مقدس در سال‌های اخیر نوشته شده‌اند، زیاد است و گاه در برخی موارد ما تنها با روایت و تصویرسازی نویسنده مواجه هستیم. اما این قضیه درباره کتاب حاضر متفاوت است، به طوری که به جرأت می‌توانم بگویم حتی یک جمله از «راهی برای رفتن» حاصل تخیل من نیست و عیناً جملات راوی است. همه آنچه در کتاب در بخش توصیف و... آمده حاصل سؤالاتی است که از راوی پرسیده‌ام.

از سوی دیگر، راوی نیز در ابتدای کار مطرح کرد به شرطی من این خاطرات را در اختیار شما می‌گذارم که عیناً جملات من را نقل کنید. این شرط کار من را با مشکل مواجه می‌کرد و مانع از ورود تخیل به کتاب می‌شد. اما هرچه پیش‌تر می‌رفتیم، می‌دیدم که روایت خانم خورشاهی آنقدر جذاب و شیرین است که نیازی به ورود منِ نویسنده نیست. من حتی در توصیف شخصیت‌های کتاب نیز از روایت راوی استفاده کرده‌ام. حاضرم به جرات بگویم که حتی یک جمله از این کتاب هم از من نیست؛ چون می‌خواستم کتابم مستندپژوهی و خاطره‌نگاری باشد.

وی افزود : من از سال 85 تا 89 در بنیاد شهید به جمع‌آوری آثار می‌پرداختم. در این میان به منزل خانواده‌های شهدا می‌رفتم تا آثار شهدا مانند وصیت‌نامه و خاطراتشان را جمع‌آوری کنم. وقتی دوربین را روشن کردم و خورشاهی شروع به حرف زدن کرد، دیدم چقدر این خاطرات جذاب است. احساس می‌کردم که همه خاطرات از یک جنس هستند، اما خاطرات خورشاهی جنس متفاوتی داشت و سرشار بود از هیجان و مبارزه. با خود گفتم که چرا تا به حال کسی کتاب این شخص را ننوشته است؟ آنجا بود که جرقه نگارش این کتاب در ذهنم زده شد.

کار جمع‌آوری مصاحبه‌ها از سال 89 آغاز شد و سال 90 شروع به نوشتن کار کردم. در سال 93 کار نگارش کتاب به اتمام رسید و برای چاپ به سوره مهر سپردم اما چاپ کتاب تا سال 97 به طول انجامید و کمی با تأخیر صورت گرفت. قلم این کتاب، قلم شش هفت سال پیش من است. من بعد از «راهی برای رفتن»، چند عنوان کتاب دیگر مانند «شوشتری به روایت همسر»، «طایر قدسی» و ... را نوشتم. اگر بخواهم دوباره این کتاب بنویسم، حتماً بخش‌هایی از آن را حذف و یا شاید بخش‌هایی را به آن اضافه می‌کردم. دوست داشتم که این کتاب در زمانی زودتر مثلاً در حادثه منا کتاب چاپ می‌شد، چون بخش جذابی از کتاب به خاطرات خانم خورشاهی در زمان اسارت وی در عربستان اختصاص دارد. راوی این کتاب یک گنج زنده است که خاطرات نابی از دفاع مقدس و دوران اسارت در رزیم آل سعود دارد.

عرفانیان در ادامه گفت : وقتی این کار به اتمام رسید، کارشناس حوزه هنری گفت آیا شما این شخصیت را خلق کردید یا شخصیت کتاب این ویژگی‌ها را دارد؟ گفتم این شخصیت خودش این ویژگی‌ها را دارد، من او را خلق نکردم، موجودیت این شخصیت مبارزه است. خورشاهی نیز بارها گفته است که زندگی‌اش معجزه است. در 9 سالگی معلم مکتب می‌شود و اولین مبارزه را در سال 42 آغاز می‌کند. او به گونه‌ای در دوران مبارزه عمل می‌کند که حتی باعث حیرت مبارزان مرد می‌شود. این به تربیت خانوادگی او بازمی‌گردد که از دوران کودکی به دلیل مبارزه خانواده، در این فضا قرار می‌گیرد.

خاطرات خورشاهی سند زنده علیه آل سعود است که می‌توان با معرفی این کتاب، این سند را بیشتر به مخاطبان معرفی کرد.

تازه دو نسخه از کتاب منتشر شده بود که در آن زمان به دیدار رهبر انقلاب رفتیم. خانم خورشاهی در این دیدار کتاب را تقدیم رهبر انقلاب کرد و گفت که این هم جزو معجزات زندگی من است. خانم خورشاهی در این دیدار ماجرای حضورشان در جبهه را تعریف کرد و گفت که من از کسانی بودم که در جزیره مجنون بودم، رهبر انقلاب با تعجب پرسیدند که شما آنجا بودید؟! البته من فکر می‌کنم که راوی چند کیلومتر با خط مقدم فاصله داشت. خانم خورشاهی در ادامه به دوران اسارت خود در زندان‌های آل سعود در ماجرای حج سال 66 و از دست دادن چشمش در این ایام اشاره کرد و در پاسخ به پرسشی از رهبر انقلاب درباره چگونگی نجات از این شرایط، گفت که تنها معجزه او را نجات داده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.