خطر هوش مصنوعی و جهان آینده

«انسان خداگونه»‌اش نیز به فاصله اندکی پس از انتشار به چاپ‌های سوم و چهارم رسید. شاید همین اقبال سبب شده باشد که ناشران و مترجمان دیگری به سراغ ترجمه آثار هراری بروند. ماه گذشته «21 درس برای قرن 21» با ترجمه سودابه قیصری از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد و در همان هفته نخست به چاپ دوم رسید. سودابه قیصری پیش از این رمان‌های دوست باهوش من از النا فرانته، دخترگل لاله از مارگریت دیکنسون، نامه از کاترین دی هیوز و راز از همین نویسنده را ترجمه و منتشر کرده بود و حالا در تدارک جلد دوم از مجموعه چهار جلدی دوست باهوش من است. ضمن اینکه یک کتاب رمان در دست نشر ثالث و یک کتاب زندگینامه‌‌ای آماده چاپ در دست نشر کتاب پارسه دارد. سودابه قیصری متولد 1340 آبادان سیزده سال دبیر آموزش و پرورش بود. از سال 72 تا اوایل دهه 90 در عرصه روزنامه‌نگاری فعال بود و حالا چند سالی است که در عرصه ترجمه ذوق آزمایی می‌کند.

خانم قیصری، شما ترجمه و انتشار چند عنوان رمان را در کارنامه خود دارید. چه شد از حوزه علوم انسانی وارد عرصه اجتماعی شدید و کتاب «21 درس برای قرن 21» را برای ترجمه انتخاب کردید؟

زمانی که برای یکی از رسانه‌ها کار می‌کردم مطالبی از لوموند و اکونومیست را انتخاب و ترجمه می‌کردم تا چاپ شود. تمام این مطالب در زمینه مهاجرت، جنگ و مسائل اجتماعی مانند حقوق زنان و... بود. خیلی به این مباحث علاقه داشتم. می‌خواهم بگویم حوزه علوم اجتماعی حوزه‌ای بود که دوست داشتم. منتها زمانی که کار ترجمه را شروع کردم نخستین پیشنهاد کتابی به اسم «دوست باهوش من» رمانی از النا فرانته بود که قبلاً از طریق فضای مجازی آثار این نویسنده را خوانده بودم و می‌پسندیدم. بنابراین شروع به ترجمه این رمان کردم و تحویل ناشر دادم. منتها فرآیند چاپ و انتشار این کتاب آن قدر طولانی شد که من در این فاصله ترجمه آثار دیگری را شروع کردم که زودتر از رمان اول منتشر شد. به هر حال اگر ترجمه‌های مرا دنبال کرده و خوانده باشید متوجه می‌شوید که همه این آثار به شکلی به جنگ مربوط می‌شوند یا مسائل اجتماعی و مهاجرت پس زمینه این آثار را تشکیل می‌دهند. یکی از دلایلی که مسأله جنگ، مهاجرت و زنان برایم جذاب است به این قضیه برمی‌گردد که من بچه خوزستانم و تجربه بلا واسطه‌ای از جنگ دارم و پیامد جنگ هم مسأله مهاجرت و مشکلات زنان است که با پوست و گوشت و خون تجربه‌اش کردیم. این مسأله برای من هنوز خیلی دردناک است. همین الان هم هر چیزی که مربوط به جنگ باشد برای من می‌شود دغدغه و توجه مرا بیشتر جلب می‌کند. این موضوع بود که به سراغ ترجمه «21 درس برای قرن 21» هراری رفتم و طبیعتاً شروع ترجمه این اثر مثل هر کار تازه‌ای برایم غافلگیرکننده بود. چون نمی‌دانستم در این عرصه چه خبر است و با چه چیزهای نو و تازه‌ای مواجه می‌شوم. نخست به‌دلیل عدم شناخت کافی در حوزه علوم اجتماعی دچار نوعی سردرگمی شدم. به هر حال من کار را با رمان شروع کردم و سر از حوزه علوم اجتماعی درآوردم و تا این لحظه سربلند بیرون آمدم چون به فاصله کوتاهی از انتشار این کتاب به‌دلیل استقبال غیرمنتظره مخاطبان چاپ دوم آن به بازار Store آمد.

از علاقه‌‌تان به حوزه علوم اجتماعی گفتید اما نگفتید چرا هراری و این کتاب؟

چند وقت پیش دوستی از طریق فضای مجازی با فرستادن سخنرانی‌ها و مطالب آقای هراری مرا با ایشان آشنا کرد. من هم شروع کردم به تماشای سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایی که از هراری در فضای مجازی منتشر شده بود، دیدم دیدگاه‌های بسیار جذابی دارد و حرف‌های تازه‌ای برای نسل نو دارد. فوق‌العاده متفاوت بود. به همین دلیل خیلی کنجکاوم کرد. جالب است بدانید نخستین کارهای هراری مربوط به جنگ است. جنگ‌های جهانی اول و دوم. می‌دانم این کتاب‌ها ترجمه نشده است. شاید خدا بخواهد روزی این آثار را بخوانم و ترجمه کنم. این کتاب حاوی نامه‌های سربازانی است که در جنگ جهانی اول و دوم به خانواده‌هایشان نوشته‌اند و هراری این نامه‌ها را به‌عنوان پایان‌نامه تحصیلی خود تحقیق و بررسی و تحلیل کرده و به دست چاپ سپرده است.

این مسأله خیلی کنجکاوم کرد تا اینکه کتاب‌های اول و دومش یعنی انسان خردمند و انسان خداگونه از ایشان ترجمه و منتشر شد. کتاب سوم ایشان را وقتی دیدم پیش فروش می‌شود خیلی سریع از طریق دوستی پیش خرید کردم و همزمان روزی که در امریکا و اروپا منتشر شد به ایمیل من هم فرستاده شد. وقتی کتاب را مطالعه کردم دیدم موضوعات کتاب، موضوعات روز است برعکس دو کتاب قبلی.

کتاب‌های انسان خردمند و انسان خداگونه مسائل روز نبودند؟

کتاب اول هراری یعنی انسان خردمند گذشته انسان را بررسی کرده که انسان از کجا به فرمانروای مطلق زمین تبدیل شده است. کتاب دوم وی یعنی انسان خداگونه تأمل و تعمقی درباره آینده درازمدت زندگی است. اینکه چگونه ممکن است انسان‌ها عاقبت به خدایان و خدایگان زمین تبدیل شوند و اینکه مقصد نهایی هوش و وجدان بشر چه می‌تواند باشد. در کتاب سوم همین کتاب «21 درس برای قرن 21» نویسنده به اینجا و اکنون می‌پردازد. در واقع تمرکزش بر مسائل جاری و آینده بی‌واسطه جوامع انسانی است. موضوعاتی در این کتاب مطرح می‌شود که همه ما به نوعی نیاز به شناخت آنها داریم. فکر می‌کنم جامعه ما با همه سر فصل‌هایی که هراری در این کتاب بررسی کرده به شکلی دست به گریبان است و چه خوب است که آن را مطالعه کنیم.

شما این کتاب را پیش خرید کرده بودید که بخوانید و ترجمه کنید یا نشر کتاب پارسه آن را به شما پیشنهاد داد؟

من با این انتشاراتی در زمینه ترجمه یک کتاب دیگر همکاری داشتم. یعنی ترجمه کتابی را به من پیشنهاد داده بودند که هنوز چاپ و منتشر نشده است. وقتی ترجمه آن کتاب که یک زندگینامه کم حجم بود را تحویل دادم صحبت این کتاب را با ناشر در میان گذاشتم که بلافاصله پذیرفتند. در واقع یک نوع تعامل دوطرفه بود. از طرفی می‌دانستم که آثار هراری خوانندگان زیادی در سطح جهان دارد. هراری به هر حال نویسنده‌ای است که نظرات خاصی دارد.

می دانستید که ناشر دیگری هم در تدارک چاپ و انتشار این کتاب است؟

اشکالی که در کشور ما هست این است که کپی رایت نداریم. طبیعتاً اگر هم کپی رایت داشتیم مربوط به کتاب خاصی است. یعنی فرضاً‌ ناشری کپی رایت یک کتاب را از ناشر دیگری در نقطه‌ای از جهان می‌خرد و ترجمه و چاپ و انتشار آن در انحصار فقط همان ناشر است و دیگر کسی نمی‌باید آن را ترجمه و ناشر دیگری منتشر کند. ولی مبحثی که در ایران از آن صحبت می‌شود و خیلی عجیب و غریب است و در هیچ جای دنیا دیده نشده این است که کسی حق انحصار نویسنده را خریداری کرده باشد و در این مورد ادعا داشته باشد. یکی گفت فلان ناشر این نویسنده را معرفی کرد و دو کتابش را منتشر کرد شما چرا رفتید سراغش؟ مضحک‌ترین حرفی بود که شنیدم. مثل این است که یک کارگردان ادعا کند فلان هنرپیشه را من با آن فیلم به جامعه معرفی کردم و این هنرپیشه حق ندارد در فیلم کارگردان دیگری بازی کند! این خیلی عجیب است. هراری ممکن است بیست عنوان کتاب دیگر منتشر کند. آیا کسی حق ندارد به سراغ ترجمه و انتشار آنها برود؟ در بازار شایعه کردند که این ترجمه سانسور شده این کتاب را نخرید. صبر بکنید ترجمه دیگری بدون سانسور از سوی ناشر دیگری در دست چاپ است.

جهانی که هراری در آثارش ترسیم می‌کند جهانی ترسناک و بسیار هولناک است. شما نسبت به رویکرد هراری به جهان امروز و آینده چه نظری دارید؟

من با این نظر موافق نیستم. به نظرم هراری جهان را سیاه نشان نمی‌دهد. آینده را تیره و تار نمی‌بیند. هراری جهان را همانگونه که هست نشان می‌دهد ولی راهکاری که می‌دهد طوری مطالبش را پیش می‌برد که شما را با این مسأله مواجه می‌کند که اگر کاری می‌توانید انجام دهید، دریغ نکنید. ولی اگر نمی‌توانید خودتان را با آن نابود نکنید یعنی بپذیرید. اصل را بر پذیرش گذاشته است. پذیرش اتفاقاتی که در جهان افتاده است اتفاقاً به ریزه‌کاری‌هایی در سیستم جهانی اشاره می‌کند با هر اتفاقی که در جهان در حال شکل‌گیری است طوری آن را موشکافی می‌کند که ما با آگاهی و شناخت بیشتری با آن مواجه شویم. اگر آگاهانه با مسائل پیش‌رو برخورد کنیم جهان آنگونه که تیره و تار به نظر می‌رسد، نخواهد بود.

ترس هراری پیشرفت بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی است که سبب می‌شود بسیاری از مردم در جهان شغل خودشان را از دست می‌دهند. هراری معتقد است در انقلاب صنعتی دهقانان خودشان را در قالب کارگران کارخانه‌ها باز تعریف کردند. هراری می‌گوید ما مثل درشکه‌ران‌های قرن نوزده نیستیم که تبدیل به راننده‌های تاکسی شویم بلکه اکثر مردم مثل اسب‌های درشکه به کل از بازار کار خارج می‌شوند و عاطل و باطل می‌مانند.

هراری می‌گوید که هوش مصنوعی ممکن است سبب ظهور وحشت در جوامع بشود. این اظهارنظر انسان را نگران می‌کند ولی در عین حال متذکر می‌شود که موضوع نگرانی اهمیت دارد نه خود نگرانی. به قول شما درست است که انسان در آینده خیلی از مشاغل خودش را از دست می‌دهد اما هراری راهکار دیگری پیشنهاد می‌کند و می‌گوید این طور نیست آن کس که شغل خودش را از دست می‌دهد بیکار بماند. مشاغل جایگزین وجود دارد. این، آن چیزی است که در کتاب قبلی به آن اشاره می‌کند. در کتاب 21 درس هراری برای این معضلات راهکار ارائه می‌دهد و می‌گوید چه اتفاقی قرار است بیفتد. هوش مصنوعی به خودی خود خطرناک نیست. زمانی خطرناک می‌شود که در دست افراد ناباب بیفتد. برای هوش مصنوعی هم انسان برنامه می‌نویسد.

اتفاقاً یکی از سؤالات مهم نویسنده این است که امروزه در جهان چه می‌گذرد؟ به قدرت رسیدن ترامپ Trump بر چه چیزی دلالت دارد؟ یا چه تمدنی بر جهان استیلا دارد. تمدن غرب؟ تمدن چین یا تمدن اسلام؟ آیا شما برای اینها پاسخی دارید؟

طبق گفته هراری امروز ما تمدن مسلطی در جهان نداریم. تمدنی که بر جهان حکم براند. ایشان همه این‌ها را بررسی می‌کند و می‌گوید اشکال اساسی در نوع انتخاب‌ها و نگرش‌های ماست و راهکار می‌دهد. حتی در بحث لیبرال دموکراسی نتیجه می‌گیرد که ایرادات فراوانی بر آن وارد است.

اما همچنان معتقد است لیبرال دموکراسی بهترین نوع حکومت در جهان کنونی است.

بله، لیبرال دموکراسی را بهترین نوع حکومت می‌داند. منتها چیزی که به نظر ایشان امر مسلم است ذات تغییر است. هیچ چیزی در جهان قطعی و مسلم نیست. به جز تغییر که حتماً اتفاق می‌افتد. انسان باید آماده باشد تا خودش را با این تغییرات وفق بدهد، تأکید هراری بر آگاهی انسان است. چیزی که امروز جهانیان را دچار دردسر کرده اخبار کذب است. اخبار جعلی که غول رسانه‌ها به خورد مردم می‌دهند. ایشان به من و شما راهکار می‌دهد که چه باید کرد؟ چگونه بفهمیم که یک خبر جعلی است یا واقعی است؟

هراری می‌گوید فلاسفه انسان‌های بسیار صبوری‌اند. اما مهندسان صبوری کمتری دارند و مخترعان یا همان سازندگان هوش مصنوعی از همه این‌ها بی‌طاقت‌ترند. پس نمی‌دانید با توان مهندسی زندگی چه می‌کنید؟

اگر کتاب 21 درس... را بخوانید متوجه می‌شوید که تمام پرسش‌هایی که در آثار قبلی‌اش مطرح کرده بود در این کتاب جواب داده است. ما هیچ کتابی را برای رسیدن به جواب قطعی که نمی‌خوانیم. جواب صددرصد درست که امکان ندارد. با نسبی‌نگری و عدم قطعیت منافات دارد. ولی دنبال راهکارهایی هستیم که ما را به حقیقت نزدیک‌تر کند و فکر می‌کنم هراری در این کتاب چنین کاری می‌کند. ما را به جایی رهنمون می‌کند که به حقیقت نزدیک‌تر است. هیچ پدیده‌ای در جهان ثابت و بدون تغییر نیست که بتواند برایش جواب قطعی و صددرصد درست پیدا کرد. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

سایر محمدی / ایران