حکایت اسرارآمیز یک عکس قدیمی زن جوان مشهدی
رکنا: عکس قدیمی تنها مونس تنهایی زن جوان شده بود. هیچکس دختر کوچولوی 8-7 ماهه تصویر را نمی شناخت. تکهای از عکس جدا شده بود. شاید زن جوان می خواست فصل سرد و دردناک گذشتهاش را به فراموشی بسپارد. شاید هم از چیزی فرار میکرد.
بارها بچههایش دیده بودند که ربابه با دختر کوچولوی تصویر حرف میزند و با لالاییهای سوزناک برایش گریه میکند اما حتی یک بار نیز حاضر نشد درباره او به کسی چیزی بگوید. میگفت او دختر دوستم است اما شباهت دختر کوچولوی تصویر به زن جوان از داستان دیگری حکایت میکرد.
راز عکس خاک خورده
سالها از مرگ زن جوان می گذشت. او که در طول حیاتش حتی یک بار نیز حاضر نشده بود از ازدواج اولش حرف بزند، در دومین تجربه زندگی مشترکش صاحب 4 پسر و 3 دختر شد.
ربابه در سال 35 با همسر دومش آشنا شد و با او ازدواج کرد و پس از تولد دو فرزند پسر، با همسرش برای زندگی از مشهد به زاهدان رفت. با اینکه می گفت تا پیش از عزیمت به زاهدان، هرگز برای زندگی از مشهد خارج نشده، اما بسیاری از آشنایان معتقد بودند او چند سالی در اهواز اقامت داشته است.
عکس قدیمی، سالها پس از مرگ مادر در آلبوم خانوادگی خاک میخورد، تا اینکه یک روز پسر بزرگ خانواده به سراغ آن رفت و به یاد گذشتهها افتاد.
او یک بار در بچگی در حالی که سرگرم بازی بود متوجه بحث مادر و مادربزرگش درباره یک کودک شده بود. پسر خانواده به یاد داشت که ربابه، مادرش را مقصر جدایی از کودکش میدانست و مادربزرگ سعی داشت او را آرام کند.
دیدن عکس قدیمی همه این خاطرات را زنده کرده بود و حالا همه خانواده دنبال ردپایی از دختر کوچولوی تصویر بودند.
یکی از دختران ربابه که تصور میکند دختربچه تصویر خواهرش است ، گفت: «این داستان مثل یک پازل شده است. وقتی تکههای آن را کنار هم میگذاریم شکی باقی نمیماند که این دختر کوچولو خواهر گمشده ماست. با توجه به تاریخی که پشت عکس قید شده او باید الان 60 یا 61 ساله باشد. گرچه مادرم هرگز راز این تصویر را فاش نکرد اما من و خواهر و برادرهایم میخواهیم صاحب عکسی را که محرم درددلهای مادرم بود، پیدا کنیم. امیدواریم او نیز این اشتیاق را داشته باشد.»
در صورتی که می توانید با دادن اطلاعاتی به این زن جوان کمک کنید با ما تماس حاصل فرمایید.
تلفن های 23051441 021 یا 23051497 021
ارسال نظر